مُسکن‌ها شفابخش نیستند و مصرفشان عارضه به همراه دارد | تسکین دهنده‌های دردساز مطالبات کسبه پاساژ قائم مشهد پس از حریق پیگیری شد اعتراف مرد جوانی که همسر و دختر نوجوانش در چیتگر تهران را به قتل رساند کشف بیش از ۳ هزار میلیارد تومان کالای قاچاق از ابتدای سال ۱۴۰۴ (۱۷ شهریور ۱۴۰۴) تبلیغات دروغین یک کلاهبردار برای وام فوری نگاهی به اجرای متناسب‌سازی حقوق مستمری‌بگیران در تأمین اجتماعی | پرداخت بیش از ۳۲۰۰ میلیارد تومان به مستمری‌بگیران و بازنشستگان وزیر آموزش و پرورش: توجه به مهارت‌های متنوع دانش‌آموزان از اولویت‌های مهم وزارت است با این ادویه همه کاره وزن کم کنید و سندروم روده تحریک پذیر را درمان کنید ثبت‌نام بیش از یک میلیون و ۲۵۰ هزار کلاس اولی در مدارس «محمد» در میان محبوب‌ترین نام‌های مردانه ایران لغو استاندارد اجباری هتل‌ها سوادآموزی، گامی کهن در مسیری نو دانش آموزان کتاب‌های درسی را از مدرسه تحویل بگیرند پلمب ۲ عمده‌فروشی مرغ در بازار سپاد مشهد (۱۷ شهریور ۱۴۰۴) یک نماینده مجلس: به حقوق بازنشستگان، کارگران، معلمان و کارکنان دولت توجه نشده است توصیه‌های یک فیزیوتراپیست برای خرید کیف و کفش دانش‌آموزان اگر بدهی‌های تأمین اجتماعی به موقع پرداخت می‌شد، امروز بازنشستگان نیازی به نگرانی بابت معوقات نداشتند هشدار به فروشندگان دارو‌های سقط در فضای مجازی بهروزآذر: قرارگاه پیشگیری از خودکشی تشکیل می‌شود | لزوم بررسی علل خودکشی رزیدنت‌ها زمان انتخاب واحد تکمیلی دانشگاه آزاد اعلام شد + جدول زمان بندی شناسایی و توقیف بیش از ۱۲۰۰ خودروی مسروقه و تحت تعقیب در یک ماه پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۱۷ شهریور ۱۴۰۴) | وزش باد و خیزش گردوخاک در استان ادامه دارد افزایش طلاق زوج‌های سالمند خراسان‌رضوی | جدایی خاکستری در عصر سالمندی وزیر آموزش و پرورش: همزمان با شروع سال تحصیلی ۲۴۰۰ پروژه افتتاح می‌شود مردان نابارور، قربانیان خاموش یک درد پنهان طرح بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل در خانواده‌های زن سرپرست + جزئیات آخرین مهلت انتخاب رشته کنکور، فردا (۱۸ شهریور ۱۴۰۴) + تاریخ اعلام نتایج نهایی
سرخط خبرها

احساس شاهی و نگاه مالکانه به رعیت!

  • کد خبر: ۵۶۷۸۳
  • ۰۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۰
احساس شاهی و نگاه مالکانه به رعیت!
حجت‌الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
مسعودمیرزا، پسر ارشد ناصرالدین‌شاه قاجار، ملقب به «ظل‌السلطان»، در کارنامه عجیب خود در فارس و اصفهان جنایات وحشتناک و ظلم‌های فراوان کرده است، اما از میان همه آن نقطه‌های سیاه، از تخریب بنا‌های تاریخی صفوی تا غارت اموال مردم، یک تصویر دردناک در ذهن من مانده و سال‌هاست آزارم می‌دهد.

ظل‌السلطان که به شکار و تفریح و تفنن در طبیعت بسیار علاقه داشته و بخشی از خاطرات این سفر‌ها و گشت‌وگذار‌ها را هم در کتاب تاریخ سرگذشت مسعودی نگاشته و به‌یادگار گذاشته است، روزی در یکی از این سفر‌ها از تأخیر آشپز در آماده‌کردن کباب عصبانی می‌شود و خسته و گرسنه فریاد می‌کشد که چرا ناهارش آماده نیست.
وقتی آشپز نگون‌بخت را می‌آورند و او بهانه می‌آورد که مشغول تهیه گوشت مناسب کباب از ران‌گوسفند بوده و برای همین معطل شده است، شاهزاده دستور می‌دهد که برای تنبیه قصاب و مجازات آشپز، او را بخوابانند و گوشت ران خودش را ببرند و کباب کنند!

صدای نعره‌های وحشتناک و ناله‌های دردناک قربانی بیچاره و بدبخت که زیر ساتور قصابی خودش التماس می‌کرده است، در گوشم می‌پیچد و تصویر‌های خونین و مجروح او پیش چشمم ورق می‌خورد و همیشه این پرسش در ذهنم تکرار می‌شود که چطور این توهم سایه‌خدابودن می‌تواند یک نفر را به چنین نقطه‌ای برساند.
شاید پاسخ این سؤال، قدرت‌طلبی و ریاست‌خواهی و دنیادوستی باشد که چشم را کور و گوش را کر می‌کند و پرده‌ای سیاه بر دل می‌کشد و انسان را به هر جنایت و خیانتی مبتلا می‌سازد.
اما پرسش مهم‌تر اینجاست که چه‌چیزی جز «قانون» می‌تواند این میل سرکش و شیطانی را مهار کند و قدرت‌طلبان بی‌مرز و دنیاخواهان سیری‌ناپذیر را تسلیم خود سازد.

از روزی که امثال امیرکبیر کوشیدند تا انضباط اداری و التزام کاری را در ساختار حاکمیت کشور فراگیر کنند تا امروز که نسل جدید و رسانه‌های نو فریاد مطالبه برای تعهد به قانون سرداده‌اند، همیشه لایه‌های مختلف مدیران کشور، با شدت و ضعف، به درجاتی از این احساس پادشاهی مبتلا بوده‌اند؛ روزی بر سر کارمند گمرک فریاد کشیده‌اند و روزی به صورت سرباز راهنمایی‌ورانندگی سیلی زده‌اند.
مهم نیست که کدام وزیر یا وکیل در کجا و چگونه تفرعن خود را به‌نمایش بگذارد یا احساس شاهی‌اش را جار بزند؛ هر یک از ما به درجه‌ای از این احساس مبتلاییم؛ از کارمند بانک که به مشتری توهین می‌کند تا مدیر اداره که برای یک امضا ساعت‌ها کسی را منتظر می‌گذارد.

مهم آن احساس خطرناک پادشاهی و نگاه تحقیرآمیز به دیگران است. زیرا وقتی شما دیگری را به چشم رعیت خود ببینی و خود را مالک و صاحب اختیار او بدانی، به خود حق می‌دهی که بگیری و ببندی و بزنی و بکشی تنها چیزی که می‌تواند این تهدید را برطرف سازد، یک کلمه است؛ «قانون».
اما طبیعی است که وقتی کسی مست قدرت بشود، زیر بار قانون نمی‌رود!

روزی که میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله کتاب «یک کلمه» را در تقدیس و ستایش قانون‌گرایی نوشت، نمی‌دانست که چندی بعد به امر شاه اموالش را تصاحب می‌کنند و زندگی‌اش را می‌گیرند و او را با غل و زنجیر به زندان می‌برند و آن‌قدر با همان کتاب بر سرش می‌کوبند تا بینایی‌اش را از دست بدهد و سرانجام با فلاکت و درماندگی بمیرد!
تا وقتی که این سرنوشت و عاقبت مطالبه قانون و قانون‌گرایی باشد، این کشور روی سعادت را نمی‌بیند. زیرا ویرانگران آبادانی و پیشرفت کشور (از سعید مرتضوی و اکبر طبری تا محمودرضا خاوری و دیگران) بی‌محابا مشغول غارت و جنایت خواهند بود و از چیزی هم ترس و نگرانی ندارند!

مسعودمیرزای قاجار هم روز نخست چنین دژخیم سفاکی نبود. اول به او «سایه خدا» گفتند و بعد آرام‌آرام احساس شاهی او را به جایی رساند که به‌خاطر دیرشدن ناهارش دیگران را سلاخی کند!
مدیر یک اداره حقوقی یا رئیس یک شعبه بانکی هم می‌تواند اندک‌اندک به جایی برسد که مردم را رعیت خودش ببیند و احساس کند که همه موانع را می‌تواند با پول و معامله و تهدید و فشار از پیش پای خود بردارد، مگر آنکه «یک کلمه» بیش از او قدرت داشته باشد؛ «قانون».
تا روزی که این یک کلمه به قدرتی فراتر از همه ما نرسد، ظل‌السلطان‌ها به ما و زندگی و جامعه‌مان نزدیک‌تر از آن هستند که تصور می‌کنیم!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->