قاسمی|به گزارش شهرآرانیوز - مستند سیزدهدقیقهای «خانم اجازه!» که در روستایی بهنام «اسلامقلعه» در ۸۰ کیلومتری تربتحیدریه ساخته شده است، دغدغههای خانم معلمی را بیان میکند که با شیوههای آموزشی نوین قصد دارد استعداد دانشآموزان محروم را شکوفا کند و قدمی در راه خودباوری آنها بردارد.
اسماعیلیان که بهگفته خودش ۱۳ سال پیش در هنرستان هنرهای زیبای مشهد تحصیل کرده، از همان زمان در کنار عکاسی به ساخت فیلم بهویژه مستند مشغول بوده است. اکنون آخرین اثر مستند او با نام «خانم اجازه!» در سیوهفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران و همچنین جشنواره رشد پذیرفته شده است.
۱۳ دقیقه درباره خانم معلمی که بهشکلی متفاوت در روستا درس میدهد
قصه آخرین مستند اسماعیلیان بیشتر از اینکه درباره روستایی دورافتاده باشد، درباره خانم مرادی است؛ معلمی که در روستا تدریس میکند، اما تدریسکردن او با تدریس دیگر معلمان تفاوت اساسی دارد. او برای درسدادن به بچهها، ویدئوهای آموزشی میبیند، مقالات علمی را زیرورو میکند و روشهای جدید را به کار میگیرد تا اگر دانشآموزان این روستای دور از امکانات شهری، از ابتداییترین امکانات رفاهی و زندگی محروماند، با جدیدترین اطلاعات و روشهای آموزشی آشنا باشند.
این مستندساز جوان مشهدی میگوید: «در این مستند تلاش کردم صمیمت بین بچههای روستا را با این خانم معلم تحصیلکرده مشهدی به تصویر بکشم که تلاش میکند با پیادهکردن شیوههای آموزشی جدید دنیا در مدرسهای که با بودجه دولتی ۲۰۰ هزار تومان اداره میشود، دانشآموزان حس خوبی داشته باشند و از تواناییهای خود آگاه شوند.»
او در معرفی عوامل فیلمش نیز ابتدا برادرش را معرفی میکند که خودش دبیر آموزشوپرورش بوده و طرح این مستند را نیز او ارائه کرده است و همچنین عنوان تهیهکننده در همه مراحل کار همراه این فیلمساز جوان بوده است.
کارگردان «خانم اجازه!» همچنین از آرمان پارسیان، آهنگساز اثرش، یاد میکند که سال ۹۶ نامزد بهترین آهنگساز بخش جشنواره تئاتر فجر شد و آهنگسازی مستند «رادکان» نیز برعهده او بوده است.
حجت حیدری، سازنده مستند «رادکان»، از دیگر عوامل این مستند است که نهتنها تدوین «خانم اجازه!» را برعهده داشته، بلکه از ایدههای او در کارگردانی هم استفاده شده است.
محرومیت به روایتی دیگر | سیاهنمایی نمیکنم
تصاویر هوایی در مستند «خانم اجازه!» از جلوههای زیبای این مستند خوشساخت است که توجه مخاطب را به خود جلب میکند. این تصاویر هوایی زیبا از روستایی سرسبز، ممکن است در ابتدا ذهن مخاطب را از اینکه روایت روستایی محروم و دورافتاده را میبیند، دور میکند.
بهگفته اسماعیلیان تصاویر هوایی میتواند نماهای معرف باشد؛ به این معنا که کاملا موقعیت جغرافیایی آنجا را معرفی میکند. به همین دلیل در این مستند از این شیوه تصویربرداری استفاده شده است. این ویژگیهای بصری البته میتواند این نقد را نیز به مستند وارد کند که لابهلای این تصاویر زیبا و با رنگولعاب، محرومیت روستا چندان به چشم نمیآید. اما اسماعیلیان دراینباره نظر دیگری دارد. بهگفته او «نیاز نیست برای بیان تفاوتها و محرومیت حتما سیاهنمایی کرد» و خودش از این شیوه استفاده نمیکند.
او میگوید: «تصاویری، چون تصویر مردی که فرزندش را با قاطر به مدرسه میآورد یا بیش از ۲۰ دانشآموز چشم به صفحه لپتاپ معلمشان دوختهاند، از این کمبودها نشان دارد و نیاز نیست برای بهتصویرکشیدن این محرومیت از لباسهای وصلهوپینهدار یا تصاویر سیاه استفاده کرد. ضمن اینکه قصه ما و قهرمان ما خانم معلم است نه روستا.»
تجربه حضور در سیوهفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران | انتظار تکریم فیلمساز را داشتم
اسماعیلیان با اینکه اولینبار است در جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت میکند و تجربه دورههای قبلی جشنواره را ندارد، انتظار بیشتری از شیوه اجرای سیوهفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته است: «بهنظر من جذابیت یک جشنواره فیلم کوتاه در حضور آدمها، پچپچهایی که درباره یک فیلم میکنند، نظرهای خوب و بدی که میدهند، جلسات نقد و بررسی و کارگاههای هنری است. درست است که در شرایط کرونا به سر میبریم و بنابر همین شرایط بسیاری تفاوتها در برگزاری جشنواره وجود دارد، اما بهعنوان فیلمساز انتظار تکریم بیشتری داشتم. من بهعنوان فیلمساز اصلا متوجه نشدم چه زمانهایی جلسات و نشستهای نقد برگزار میشود. هیچ کارگاه و نشستی برای فیلمسازان برگزار نشد و باتوجهبه جنبه بینالمللی جشنواره انتظار داشتم یک فیلمساز خارجی از فیلمسازیاش حرف بزند، اما فکر نمیکنم اینکه همه این برنامهها به شکل مجازی باشد، آورده زیادی برای فیلمسازان داشته باشد.»
او میگوید: «در هر سالن پردیس سینمایی «ایرانمال»، که بهنظر میرسد جشنواره بیشتر برای معرفی این پردیس به مردم در این مکان برگزار شده است، چهارپنج نفر برای تماشای فیلمها حضور داشتند. من بهعنوان فیلمساز شرایط را درک میکنم، اما دستکم میشد حدود ۱۲۰ شرکتکننده این جشنواره را بهگونهای دیگر مدیریت کرد و برایشان برنامه ریخت. مهمتر اینکه از فیلمسازان دعوت نشده بود تا در جشنواره حضور یابند. خود من از آنجایی که ساکن تهران هستم، توانستم در جشنواره بهصورت فیزیکی حاضر شوم، در غیر این صورت همان یکیدو تا فیلم را هم نمیدیدم.»
اسماعیلیان با بیان اینها میخواهد بگوید این عوامل باعث شده است تا تماشا و نقد و بررسی آثار رقبا برای بسیاری از فیلمسازان شرکتکننده سخت باشد: «خود من فقط ۲ مستند پذیرفتهشده در این جشنواره را دیدم. بااینحال از آنجایی که با این سرعت اینترنت، که اشک کاربر را درمیآورد، نتوانستم همه آثار را در فضای مجازی پیگیری کنم.»
وضعیت مستندسازی در مشهد | مستقل کار میکنم
«سینما و هنر مشهد با وجود محدودیتهایی که داشته است، بسیار باقوت کار میکند. بااینحال کارکردن در مشهد مشکلاتی دارد که سبب میشود برای مثال هنرمندان جوان به پایتخت مهاجرت کنند.» اسماعیلیان با بیان این مطلب صحبتهایش را تمام میکند: «یک مشکل همیشگی این است که فیلمساز مشهدی معمولا حامی ندارد. این درحالی است که تهیهکننده و متصدی امر حمایت، از شاخصهای مهم فیلمسازی است. خود من هرگز خودم را درگیر متصدیان و متولیان امر نکرده بودم و سعی کردم بهصورت مستقل کار کنم، اما بههرحال فیلمسازان به حمایت جدی نیاز دارند و این مسئله در مشهد باتوجهبه پیشینه هنری و درعینحال محدودیتهایی که دارد حیاتی است.»
بیشتر بخوانید: