یکی از کلانویژگیهای شخصیتی امامخمینی (ره) تکلیفگرایی بود. این را میشود با رصد فرازوفرودهای انقلاب بهعینه دید. گواه این سخن، گزارشها، روایتها و اسناد تاریخی تحریریافته توسط همراهان نهضت و حتی سازمان اطلاعات و امنیت کشور در رژیم گذشته (ساواک) است که مستقیم یا غیرمستقیم این کلانویژگی را تأیید میکنند. همین دکترین تکلیفگرایی بود که ایشان را به «کمال نترسیدن از مرگ» رسانده بود. از این رهگذار اقتداری تولید میشد که با هیچ قدرتی نمیشد آن را شکست.
کلام خود ایشان این مؤلفه را تعریف میکند؛ آنجا که خود با قسم جلاله فرمود: «من والله یک لحظه هم در تمام عمرم نترسیدم!» این هم نتیجه همان خط روشن تکلیفگرایی بود؛ چه در نگاه دینی «احدیالحسنیین» صراطمستقیمی است که پیش باورمندان دین قرار میگیرد. پیروزی یا شهادت، هر دو مبارک نتیجه یک حرکت است. رهاوردی چنین، ترس از نتیجه را بلاموضوع میکند؛ بنابراین همه مواضع در بستر شجاعت تعریف میشود.
امام شجاع، امت را هم به همین راه میآورد و به کیمیایی غنیسازی میکند که همه قدرتهای غیرالهی را کوچک میبیند. بهواقع هم با انقلاب، شاهد تولید شجاعت گسترده در مردم شدیم؛ بهاین معنا که همان مردم سربهزیر که صدایشان درنمیآمد، بهنفس قدسی امامروحا... چنان جان گرفتند که به جهان خبر دادند از تولد یک ملت که همزمان، یقه استبداد و استعمار را گرفته بود و بهدیوارشان میکوبید. گلولهها هم حریف این دستهای مشتشده بر یقه ستم نبود. تانکها هم که به خیابان آمدند، در ازدحام شجاعت ملی، خود را حقیر یافتند. هر روز هم که میگذشت، مردم مقتدرتر و قدرتها حقیرتر میشدند.
پیروزی و «نظامسازی» بعد هم ادامه همان خط اقتدار بود که جمهوریاسلامی را از گردنههای سخت مصائب عبور داد؛ گردنههایی که هر قدرت زمینی را زمینگیر میکرد. کودتاها، جنگهای تجزیهطلبانه، جنگ تحمیلی که بهنوعی یک «جنگ جهانی» بود، تحریمهای اضافهشونده در طول بیش از ۴ دهه و... هر کدام برای فروپاشی یک نظام قوامیافته کافی بود، اما انقلاباسلامی و جمهوریاسلامی، از همه این چالشها سرافراز بیرون آمد و این بیش از هر چیز دیگر، مدیون «دکترین تکلیفگرایی» بود که امام در باور مردم نهادینه کرد.
امام به تکلیف عمل میکرد و در این مسیر با احدی تعارف نداشت؛ حتی با «وجه و شخصیت آیتا... العظمی امامخمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی»؛ یعنی امام هرگز حاضر نبود از تکلیف خویش بهنفع نام خویش بگذرد. شاهد روشن این ماجرا، در طول انقلاب بهتکرار رسیده بود؛ از جمله در فرایند پایاندادن به جنگتحمیلی. ایشان در پیام ۱۳ تیر ۱۳۶۷ بهتصریح میفرماید: «امروز تردید بههر شکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسولا... (ص) است»، اما در ۲۹ تیر با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در پیامی تأکید میکند که «با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را بهمصلحت انقلاب و نظام مىدانم!» و در ادامه همین پیام هم بهعبارتی روشن، تکلیفگرایی خویش را بیان میکند: «خدا مىداند که اگر نبود انگیزهاى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمىبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود!»
باری، امامخمینی (ره) امام عمل به تکلیف بود. ادامه راه امام در همه امروز و فرداهای دور، باور عملی به این دکترین است. از این راه است که میتوانیم بهحق در ساحتهای گوناگون برسیم؛ انشاءا....