فیلم قاتل وحشی، ساخته حمید نعمت‌الله به جشنواره فجر می‌رود؟ برنامه کنسرت خوانندگان پاپ در زمستان ۱۴۰۳ بهنوش طباطبایی و حامد بهداد با «گیس» به جشنواره فجر می‌روند ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (٢ دی ١۴٠٣) استوری رضا کیانیان در واکنش به بستری‌شدن محمدعلی موحد و آلودگی هوا + عکس
سرخط خبرها

سعید تشکری درباره کتاب داستانی «پریزاد»: اقلیم‌پروری در ادبیات را از رادیو آموختم

  • کد خبر: ۵۹۲۴۲
  • ۰۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۰
سعید تشکری درباره کتاب داستانی «پریزاد»: اقلیم‌پروری در ادبیات را از رادیو آموختم
اثر جدید سعید تشکری، داستان‌نویس و منتقد ادبی خراسانی، با عنوان «پریزاد» توسط انتشارات سوره مهر چند روزی است که روانه بازار کتاب شده است. به همین مناسبت چهارشنبه، ۲۹ بهمن در برنامه‌ای برخط، همزمان با جشن امضای مجازی کتاب پریزاد، سعید تشکری درباره اثرش توضیحاتی را ارائه کرد.
سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - اثر جدید سعید تشکری، داستان‌نویس و منتقد ادبی خراسانی، با عنوان «پریزاد» توسط انتشارات سوره مهر چند روزی است که روانه بازار کتاب شده است. این رمان قصه بخشی از خراسان بزرگ را روایت می‌کند که در سال‌های سلطنت سلطان حسین بایقرا با کمبود و قحطی آب روبه‌رو شد. بستر زمانی این داستان مربوط به سلسله تیموریان است که فرقه اسماعیلیان نفوذ زیادی بر آن‌ها داشتند. این نفوذ باعث شد مرد فاضل و وارسته‌ای به‌نام امیرعلی شیرنوایی به وزارت دربار تیموریان برسد.

به همین مناسبت چهارشنبه، ۲۹ بهمن در برنامه‌ای برخط، همزمان با جشن امضای مجازی کتاب پریزاد، سعید تشکری درباره اثرش توضیحاتی را ارائه کرد.

این برنامه حدود یک ساعته با حضور مجید عسگری، رئیس حوزه هنری خراسان رضوی، از صفحه اینستاگرام انتشارات طرفه (torfeh_book@) منتشر شد که مشروح آن در ادامه می‌آید.


پریزاد؛ همان کاراکتر فرهنگ عامه

«نجلا زیر آخرین کاج حیاط اصلی قصر ایستاد. چوب چوگانی را که پریزاد از یکی از زنان خراط گرفته بود دست‌به‌دست کرد. سرد بود. کنعان باز هم دیر کرده بود. چند سرباز و غلام از روبه‌روی نجلا گذشتند. نجلا صورتش را سمت انتهای حیاط چرخاند. ترسید غلامی، نگهبانی، سربازی مقابل دیدگانش سبز شود و از او پاسخ ایستادنش را بخواهد. بالأخره کنعان سر رسید.
 
افسار اسبی را گرفته بود و گام‌زنان به سمت او می‌آمد آن‌هم در حالی که چندین چوب چوگان را زیر بغل زده بود. نجلا همانجا ماند. کنعان نزدیک شد چوب‌های چوگان را به همراه تکه کاغذی به نجلا داد و تنها چوب چوگان دست نجلا را از او گرفت. نجلا شنید: حالا که به سمت کارگاه می‌روید این چوب‌های چوگان را به خراط‌خانه ببرید تا خراطان کمی صیقلشان بدهند در بازی با عثمانی همه‌شان خراب‌شده‌اند.»

این بخشی از کتاب پریزاد نوشته سعید تشکری است. او که نام اثرش را روایت مابه‌ازای همان شخصیت فرهنگ عامیانه کلمه پریزاد می‌داند، درباره این اثر داستانی گفت: داستان سه خطی پریزاد چنین است؛ امیر علی‌شیر، پدر و مادرش از هرات به چشمه گیلاس تبعید می‌شوند. مدتی بعد که پدرومادر او فوت کردند و امیر علی‌شیر برومند شده است، او در انزوای کامل، عشق دوررادور به آدمی به نام پریزاد دارد. امیر علی‌شیر به پریزاد می‌گوید: هیچ‌وقت از من نپرس از کجا می‌آیم و مادر و پدرم چه کسانی هستند و ...

این نویسنده خراسانی یادآور شد: کلمه پریزاد در فرهنگ‌عامه به کسانی گفته می‌شود که با جادو و جنبل ارتباط داشته‌اند پس نام کتاب از این گرفته شده است؛ یعنی داستان، شخصیتی دارد که در زندگی امیر علی‌شیر وارد می‌شود و مدام آن را محسور خودش می‌کند و در آن‌واحد غیب می‌شود. در یک‌لحظه که امیر علی‌شیر از جا بلند می‌شود متوجه می‌شود معشوقه‌اش یکی از اعضای حروفیان است.


سعید تشکری درباره کتاب داستانی «پریزاد»: اقلیم‌پروری در ادبیات را از رادیو آموختم

دوره تیموریان؛ بازسازی تاریخ مشهد

اقلیم‌پروری در ادبیات را از رادیو آموختمرمان پریزاد روایت داستانی جذاب از تاریخ خراسان بزرگ است. سعید تشکری در پریزاد یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ مشهد را بیان می‌کند که تاکنون در کمتر جایی از آن صحبت شده است. پریزاد رمانی است که هنگام خواندن آن در تاریخ سفر خواهید کرد؛ در این کتاب از امیر علی‌شیر نوایی خواهید خواند که آب را از قنات چشمه گیلاس به دور ضریح امام رضا (ع) رسانده است. سعید تشکری درباره شروع کتابش گفت: می‌گویند نویسنده‌ها چه کسانی هستند و فرقشان با سخنرانان چیست؟ پاسخ این است؛ هنرمندان به‌ویژه نویسندگان مقدمه ندارند یعنی از همان نقطه‌ای که می‌خواهند صحبت کنند وارد دنیای ادبیات می‌شوند.
 
وارد داستان می‌شوند. یک معادله لوکاچ‌وار وجود دارد به‌عنوان بزرگ‌ترین تئوریسین در قرن نوزدهم که معتقد است رمان، فرمول ریاضی است؛ یعنی شما وقتی رمان را شروع به خواندن می‌کنید باید در صفحه نخست دریابید رمان درباره چیست؟ در چه دوره‌ای می‌گذرد؟ در چه فصلی از سال است؟ و چه بحرانی را قهرمانان آن دارند؟

او درباره اینکه چه شد که امیر علی‌شیر سوژه داستانش قرار گرفت پاسخ داد: ما به‌عنوان پدیدآورندگان آثار داستانی یک متن داریم که در ذهن خودمان است و یک اجرا داریم که تبدیل به ادبیات می‌شود. مخاطبان امروز دوست دارند آثار، خیال‌انگیز باشد؛ بنابراین چه دوره‌ای را انتخاب کنم که این دوره شبیه به دوره قهرمانانی باشد که من می‌خواهم بارورشان کنم؟

تشکری اضافه کرد: دوره تیموریان؛ دوره‌ای است که فضلا و هنرمندان و شاعران در خدمت حضرت رضا (ع) تلاش می‌کنند و برای اثبات هنرمند بودن باید یک قطعه مشهد را بازسازی کنند.
امیر علی‌شیر نوایی درواقع یک صورت تمثیلی از وضعیت هنرمند موجود است؛ هنرمندی که کنار گذاشته می‌شود و به‌ضرورت سراغش می‌روند و در ضرورت نیز می‌گویند همان‌طوری باش که ما می‌خواهیم.
در بخشی از داستان می‌خوانیم: «زادگاه من اینجاست؛ یعنی هرات. زادگاه تو نیز روستای چشم گیلاس، نزدیک مشهد است. قرار است به آنجا برویم. آنجا هم که می‌گویی غریب نیستی... زندگی در مشهد آرزوی تمام عمرم بوده، اصلا دوست دارم علی‌شیر در آن حال و هوا نفس بکشد و هنر بیاموزد و بنویسد...».


شکل‌گیری اندیشه شهر

این نویسنده خراسانی و صاحب آثاری همچون «مفتون فیروزه» و «پاریس‌پاریس» و «یار باران» درباره ناراحتی پدرِ علی‌شیر از آمدن به مشهد در داستانش چنین گفت: ما می‌خواهیم بگوییم پدر دل‌بسته قدرت است. قدرت در بین حاکمی که در شهر در هرات بوده و حالا کنار گذاشته شده است. از طرفی مادر، دل‌بسته شهر است. شاید درست‌تر این‌طور می‌شود گفت که اندیشه شهر از چه وقتی شکل گرفت. بدون شک، مشهد متصل به بارگاه امام رضا (ع) و شهر امام رضا (ع) است. درست در دوره تیموریان این شهر وقف می‌شود و اولین بار است که در جغرافیای شهری، یک حکومت سرکار می‌آید که می‌خرد و وقف می‌کند. طوری که اکنون بیشتر خیابان‌های مشهد وقت‌نامه گوهرشاد بیگم را دارد.

تشکری افزود: دوره تیموریان تمام اوقاتش را وقف حضرت رضا (ع) کرده است این یک امکان ویژه است که در ادبیات مطرح نشده است. دوم وجوه ستیزه‌خویانه آن است که قهرمانان ما می‌خواهند در قدرت باشند. در دوره تیموریان (تیمور به فرزند خودش و شاهرخ به همه کسان خودش) دستور سازمانی می‌آید که هرکدام از ارکان حکومت که به قدرت می‌رسند باید یک ساختمان هنری با معماری بسازند و این یک امکان ویژه شهری است که ما اکنون آن را نداریم؛ بنابراین غیاث‌الدین خیلی دوست دارد در کنار این قدرت بماند و بنا‌هایی به اسمش گذاشته شود، نه اینکه از بنایی رانده شود.
 
حالا فرزند او که تبدیل به یک شاعر بسیار والامقام به نام امیر علی‌شیر شده و شاگرد عبدالرحمان جامی، کسی که قطب شعر است، بوده، فراخوانده می‌شود. او به حکومت خوانده می‌شود که بخشی از بی‌آبی مشهد را حل کند. در آنجا ازیک‌طرف آب به حرم حضرت رضا (ع) نمی‌رسد و از طرفی همه چاه‌های شهر خشکیده است و مردم آماده قیام علیه سلطان تیموری هستند.


الگوی من ادبیات ایران نبوده است

نویسنده کتاب «پریزاد» درباره آثارش و نوشتن از مشهد و وقایع این شهر گفت: ماکت من، ادبیات ایران نبوده است. پیش‌تر مقاله‌ای از امین معلوف، نویسنده لبنانی خوانده بودم که در آن نوشته بود هنرمندان باید بلد باشند زندگی خصوصی مردمشان را بنویسند و زندگی خصوصی مردم فقط از سوی نویسندگانی نوشته می‌شود که در خیابان‌هایی که مردم هستند زندگی کرده باشند. در آنجا معلوم شد که وقتی می‌گوییم ویکتور هوگو یعنی کوچه‌های پاریس و وقتی می‌گوییم داستایوفسکی یعنی کوچه‌های سن‌پترزبورگ. این‌ها آدرس دارند، اما ما چه نشانی‌هایی داریم؟

او خاطرنشان کرد: من ۱۲سال در تهران در شبکه رادیو کار می‌کردم و در آنجا موظف بودم رمان‌هایم در فضای شهری تهران باشند. در آنجا هم نویسنده بومی بودم و باید از فضا‌ها و آدم‌های آنجا می‌نوشتم. فعالیت در رادیو در واقع تمرین منحصربه‌فردی بود که در آنجا وارد دنیایی شوم که نامش لوکیشن است. این اقلیم‌پروری چیزی بود که من در رادیو آموختم و وقتی به ادبیات رسیدم در شهری زندگی می‌کردم که غبار فراموشی روی آن نشسته بود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->