الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ «۱۰ روز از تزریق واکسن گذشته و حال ما خوب است.»؛ «حالمان بعد از گذشت یکسال از آمدن کرونا و دیدن روزهای نفسگیر، خوب است؛ خوب خوب.» این تمام حس و حال کادر درمانی است که بهعنوان اولین دریافتکنندگان، روز ۲۲ بهمن، مرحله نخست واکسن ضدکرونای روسی به آنان تزریق شد. جملاتی که با آرزویی از این جنس خلاصه میشد: «آرزو میکنم واکسن به دست مادرم و همه مادران و پدران برسد. بهدست همه آنهایی که یکسال از دیدنشان و در آغوش گرفتنشان محروم ماندیم.»
لابهلای حرفهایشان «ایکاشها» هم جایی برای خودش داشت.ای کاشهایی از جنس ازدستدادن عزیزان و یادکرد بیماران و همکارانی که بهدلیل ابتلا به کرونا، جان خود را از دست دادند.
گزارشی که میخوانید، روایت حال اولین دریافتکنندگان کرونا بعد از گذشت ۱۰ روز از ترزیق واکسن در مشهد است.
دریافت واکسن و غم پدری که کرونا او را از من گرفت
امیررضا وکیلیان، رزیدنت ارشد آیسییو کرونای بیمارستان امامرضا (ع) اولین دریافتکننده واکسن کرونا در مشهد| لحظهای که واکسن تزریق شد، تنها چیزی که از ذهنم عبور کرد، چهره پدرم بود. من اولین فردی بودم که در مشهد واکسن کرونا را دریافت کردم. آن لحظه که همه رسانهها و مسئولان برای تزریق واکسن آمده بودند و صحبت از واکسن و شرایط آن بود، من به پدرم فکر میکردم.
چندماه قبل بود که پدرم در همین بخش آیسییویی که کار میکنم، بهدلیل کرونا بستری شد. شبها و روزهای سختی با داغ ازدستدادن پدرم همراهم شد. لحظه تزریق واکسن با خودم گفتم: «ای کاش پدرم زنده بود.»
نفس کشیدن با زجر
در این یکسالی که گذشت، کرونا همه ما را به شکلهای مختلف آزار داد و به قولی، حال خیلیها را گرفت. خیلیها را مبتلا کرد و چند هفته بهدلیل بروز علائم بیماری درگیر خودش کرد. اما هیچکس نمیتواند از رنجی که همه ما در این یکسال و در بخشهای آیسییو دیدیم، بگوید، از بیماران بدحالی که برای نفسکشیدن زجر کشیدند، از گواهی فوتهایی که با غم و غصه امضا کردیم.
این چیزها جای هیچ دلدلکردن و تردیدی برای دریافت واکسن نمیگذاشت. وقتی صحبت از دریافت واکسن شد، بهعنوان اولین فردی که در مشهد این واکسن را دریافت میکند، اعلام آمادگی کردم. تا لحظه دریافت به هیچ کدام از همکاران و حتی خانواده نگفتم. تصمیم گرفتم که دقیقه ۹۰ و لحظهای که قرار است برای دریافت واکسن آماده شوم بگویم که اولین دریافتکننده واکسن در مشهد هستم. شب اولی که واکسن دریافت کردم کمی تب و بدندرد داشتم، علائمی که شدید نبود و با خوردن مُسکن برطرف شد.
سیل تماس بعد از واکسن
چیزی که بیشتر از واکسن و علائم آن جالب بود، تماسهای زیاد اطرافیان در شب دریافت واکسن بود. آن شب جدا از خانواده و دوستان، تعدادی از همکاران حتی همکارانی که مدتها از آنها خبر نداشتم، تماس گرفتند و جویای حالم شدند. تماسهای خانواده و دوستانم از روی نگرانی بود، تماسهای همکاران هم برای جویاشدن شرایط من بهمنظور تصمیمگیری برای دریافت واکسن.
چند روز اول دریافت واکسن بهنوعی مرجع واکسن کرونا درمیان همکاران شدم (با خنده). هرکدام از پرسنل که قرار بود درباره واکسن، شرایط و علائم آن بداند، همکاران و دوستانم او را به من ارجاع میدادند و میگفتند: «دکتر وکیلیان اولین نفری بوده که در مشهد واکسن زده است. بهش زنگ بزن و بپرس.»
آرزویی برای همه مردم
دکتر محسن ابراهیمی، عضو هیئتعلمی طب اورژانس امام رضا (ع) | در مرحله نخست، دریافت واکسن کرونا براساس خواست و میل افراد صورت میگرفت. من جزو کسانی بودم که برای دریافت واکسن اعلام آمادگی کردم. من از همان روزهای اول بیماری کرونا در بخش آیسییو کرونا کار میکردم و در این یکسال از نزدیک بیماران بسیاری را دیدم. چند ماه قبل از شروع فصل سرما برای بخشهای کرونا و شاغلان این بخشها واکسن آنفلوآنزا تزریق میشد.
آن زمان تنها راهی که میتوانست فرد را دربرابر ابتلا به بیماری کرونا با شدت زیاد کمی ایمن کند، همین واکسن آنفلوآنزا بود. آن روز وقتی واکسن آنفلوآنزا تزریق میشد، با خودم گفتم کاش روزی برسد که واکسن کرونا مثل همین واکسن آنفلوآنزا دراختیار مردم قرار بگیرد. بههمیندلیل همان روز اول که اعلام شد، اسمم را برای دریافت واکسن ثبت کردم.
روزی که واکسن کرونا زدم، تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که چندماه یا چند سال دیگر طول میکشد که همه مردم کشور با زدن واکسن کرونا ایمن شوند؟
با خودم گفتمای کاش این واکسن خیلی زود دراختیار همه قرار بگیرد. بههرحال همه میدانیم که در این شرایط اپیدمی و گستردگی کرونا تنها راه تزریق واکسن است. آن لحظه، لحظه تزریق واکسن، و حتی شب اول خیلیها را به یاد آوردم، بهخصوص کسانی که کرونا گرفتند. من همان شب اولی که واکسن زدم، شنیدم یکی از پرستاران بخش، کرونا گرفته است و دوباره با خودمای کاش گفتم...
بعد از تزریق واکسن هم جالب بود. از تماسهایی تلفنی تا حرفهایی که شنیدم. مثلا بعضی افراد میگفتند هرکسی که واکسن کرونا زده، ناقل کروناست و باید داخل خانه ماسک بزند. اما اینطور نیست و با اینکه فرزند هشتماهه دارم، خدا را شکر، هیچ اتفاقی رخ نداد و حالمان خوب است.
مگر میشود ترس نداشت!
دکتر احسان بلواردی، دانشیار طب اورژانس علوم پزشکی مشهد و شاغل در اورژانس عدالتیان مشهد| دروغ چرا؟! مگر میشود ترس نداشت؟ هرکسی که بگوید ترس نداشته و ندارد، شاید دروغ گفته است.
اما ترس داریم تا ترس. گاهی ترس از روی چیزی است که هیچ درک و منطقی از آن نداریم. گاهی هم مثل همین زمان دریافت واکسن، ترس از نوع واکنشهای متفاوت بدن دربرابر ویروس کشته و ضعیفشده داخل واکسن است. من قبل از تزریق واکسن تردیدی برای تزریق نداشتم، چون برای عبور از این اپیدمی گسترده، چارهای جز ایجاد یک ایمنی عمومی با تزریق واکسن نیست.
لحظه واکسن تنها چیزی که از ذهنم عبور کرد، همین واکنشها بود. من از ابتدای بروز کرونا در بخش کرونا در بیمارستان کار میکنم و بیماران زیادی با علائم حاد دیدهام؛ بنابراین ترس از بروز علائم، باعث نمیشد بخواهم از زدن واکسن منصرف شوم. همه واکسنهایی که اولینبار عرضه شدهاند با احتیاطهایی ازسوی افراد روبهرو بودهاند؛ مثلا درباره واکسن آبله یا قطره فلج اطفال که الان بدون هیچ تردید مردم از آنها استفاده میکنند، روزهای اول نیز همین احتیاطها وجود داشته است تا جایی که واکسن آبله را اولین بار خود فرد سازنده استفاده کرد.
من شنبه هفته قبل واکسن دریافت کردم و الان که با شما صحبت میکنم (شنبه، ۲ اسفند) یک هفتهای است که واکسن دریافت کردهام. این روزها وقتی وارد بخش میشوم و بیمارانی را که کرونا گرفتهاند و به ما مراجعه میکنند، میبینم، آرزو میکنم واکسن کرونا زودتر از آنچه فکر میکنیم به دست همه برسد و تعداد بیماران کرونایی کم و کم و کمتر شود.
ای کاشهای لحظه تزریق واکسن
دکتر الهام پیشبین، متخصص طب اورژانس دانشیار دانشگاه علوم پزشکی| هفت روز از تزریق واکسن کرونا گذشته است، اما هنوز ایکاشهایی که لحظه تزریق واکسن و بعد از تزریق از ذهنم گذشته را مرور میکنم. لحظه تزریق واکسن یاد دکتر محمد اسماعیلی، فوقتخصصی نفرولوژی کودکان افتادم، استاد برجستهای که یک ماه قبل و بهدلیل ابتلا به کرونا از دست دادیم. آن لحظه با خودم گفتمای کاش واکسن زودتر میرسید.
دکتر اسماعیلی از پزشکان خوب و فعال در حوزه کودکان بود که از همان روزهای اول بروز این بیماری در بخشهای کرونایی اطفال حضور داشت و پیگیر حال بیمارانش بود. اما بهدلیل ابتلا به کرونا ماه قبل او را از دست دادیم.
اما درباره حال و روزمان پساز تزریق واکسن کرونا، باید بگویم که حالم خوب است. واکسن برای من بدون هیچ علامت بود. اما شنیدم که بعضی از همکارانم کمی تب کردند که این علامت نیز برای دریافتکنندگان واکسن طبیعی است.
قبل از ورود واکسن کرونای روسی به کشور حرفهای زیادی مطرح شده بود، اما من بهعنوان یک پزشک مقالات زیادی خواندم. در همه مقالات به اثربخشی این واکسن ضدکرونای روسی اشاره شده بود. بههمیندلیل در زدن واکسن تردید نداشتم و حتی لحظهای که واکسن دریافت کردم، آرزو کردمای کاش مادرم میتوانست این واکسن را دریافت کند؛ مطمئنم خیلیها این آرزو را دارند. چون از پدرها و مادرها سنی گذشته است و اگر خدای نکرده دچار این بیماری شوند، احتمال شدیدشدن علائم این بیماری برای آنان بیشتر است.
از بحران تا واکسن
دکتر سید مسعود هاشمیان، دانشیار طب اورژانس علوم پزشکی مشهد| واکسن کرونا هم مثل بیماریاش، اتفاقی است که باید از آن گذر کنیم. یکسالی است که همه ما درگیر بیماری کرونا شدهایم. کرونا هرکسی را بهشکلی درگیر خودش کرد. اما بدترین حالت کرونا زمانی بود که هیچ کاری نمیتوانستیم برای بیماری انجام دهیم. روزهای اول کرونا اوج سردرگمی همه دنیا بود. هیچ کشوری نمیتوانست بگوید که با اوجگیری بیماری در کشور توانسته از پس آن برآید.
حتی الان هم که یک سال گذشته، خیلی از چیزها و اتفاقاتی که این ویروس به ارمغان آورده برای همه ناشناخته است. درباره واکسن این ویروس نیز اوضاع همینگونه است و نمیتوان با قطعیت گفت که فلان واکسن بهترین اثربخشی را دارد. در علم پزشکی برای اینکه یک واکسن به مرحله تولید برسد و اثربخشی آن برای همه دنیا مشخص و محرز شود، چندین سال زمان نیاز است.
کرونا در این یک سال حضورش بحران عجیبی درست کرد و بیشتر فشار را هم به کادر درمان وارد کرد. در این یک سال آمار مراجعات مردم به بیمارستانها خیلی زیاد شد. ازطرفی خیلی از همکاران ما بهدلیل همین حجم کاری به کرونا مبتلا شدند. بیماری آنها یک طرف، نبودشان و فشار کاریای که به دیگر همکاران وارد میشد، طرف دیگر ماجرا بود. الان هم دوباره آمار مراجعات سرپایی ما زیاد شده است که امیدواریم کاهش یابد.