سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز؛ احمد فخر صباحی از هنرمندان پیشکسوت مشهد، پس از نزدیک به یک سال مبارزه با بیماریهای متعدد در ۷۴ سالگی در بیمارستان قائم مشهد درگذشت.
این چهره هنری شهرمان که در ماههای پایانی هشت سال دفاع مقدس به همراه حسن معین (به عنوان نویسنده) در اهواز و نزدیک خط مقدم در یک برنامه رادیویی، گزارشهای روزانه از جنگ تهیه میکرد، حدود ۴۳ سال پیش در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استخدام شد و کارش را در رادیو آغاز کرد.
این هنرمند مشهدی هم زمان با فعالیت در رادیو، بازیگری را نیز دنبال کرد. نخستین کارهای نمایشی اش، تله تئاتر «پشت شیشههای مه آلود» است که چهار دهه پیش در آن بازی کرد و از رادیو تلویزیون ملی ایران پخش شد. او در فیلمها و سریالهای متعددی ازجمله «مزد ترس»، «حمزه علی خان»، «کمند خاطرات»، «یار در خانه» و «اسب سهراب» ایفای نقش داشت و در کارنامه پروپیمان حرفهای اش، تهیه کنندگی، کارگردانی، نویسندگی و گویندگی رادیو تا بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون ملموس است.
مرحوم فخر که با موسیقی و مجسمه سازی هم بیگانه نبود، از اواسط مرداد امسال به دلیل عارضه مغزی راهی بیمارستان قائم شد و پس از دوره طولانی و تحمل درد ناشی از سنگ صفرا و عفونتهای حاصل از زخم بستر، دوشنبه، هجدهم اسفند ۱۳۹۹ جان به جان آفرین تسلیم کرد.
انتقاد از مراقبتهای بیمارستان
حدود دو هفته گذشته در گزارشی با عنوان «مزد هنر» به وضعیت بیماری احمد فخر صباحی پرداختیم و همچنین از جنبههای مختلف فعالیت هنری او که بیشتر با بازی در سریال «مزد ترس» شناخته میشد، نوشتیم. اوایل همین هفته بود که همسر این هنرمند، نیره سادات شجاع رضوی با مراجعه به روزنامه شهرآرا از شیوه مراقبت از او در بیمارستان گله کرد و گفت: من به عنوان همراه بیمار، انتظاراتی دارم و آن طور که میخواهم در بیمارستان برآورده نمیشود. البته به حساب وضع موجود و خستگی ناشی از شیوع کرونا میگذارم.
او با اشاره به شدت گرفتن بیماری احمد فخر میگوید: همسرم ۱۴ روز گذشته از آی سی یو بزرگ سالان به بخش منتقل شده بود و نه تنها رو به بهبود نبود که هر روز شاهد شدت بیماری اش بودم. بیمار ما در وضعیتی بود که باید اعتراض میکردم، اما ترتیب اثری داده نمیشد.
او به این موضوع هم اشاره میکند که مسئولان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مدت، پیگیر احوال همسرش بودند، اما؛ «من گفتم از کسی انتظاری ندارم. اگر کاری از دستتان برمی آید از دور انجام دهید.»
به هنر عشق میورزید.
اما مجید شیخ الاسلامی که در واحد نمایش و دوبله صدای خراسان رضوی با مرحوم احمد فخر صباحی همکار بوده است درباره اش میگوید: فخر در ابتدا به عنوان تهیه کننده و نویسنده در رادیو فعالیت میکرد و گوینده برنامههای کارگران و دهقان و همچنین برنامه صبح به نام «سلام صبح» و بعدازظهر به نام «جاودانه ها» بود.
او که در سال ۱۳۶۰ وارد سازمان صداوسیمای استان شده است، با یادآوری خاطرهای از همکار سابقش میگوید: به خاطر دارم دخترخانمی مغموم که از ناحیه صورت آسیب دیده بود برای تست صدا به اداره آمده بود.
وقتی از پشت شیشه اتاق فرمان کنار آمد، دیدیم با وجود سوختگی شدید صورت، چشمانش سالم است.
آقای فخر علت سوختگی صورتش را پرسید و دختر گفت در تصادف وحشتناکی صورتم سوخت و هیچ کس نفهمید چرا چشمانم سالم ماندند، اما خودم میدانم. من مادری نابینا داشتم که باید از او پرستاری میکردم. برای همین یکی از دعاهای همیشگی مادرم حفظ سلامت چشمان من بود. باور کنید دعای مادرم در حق من برآورده شده است. همان جا، فخر، چون شعردوست بود این بیت را تقدیم دختر کرد:
مرا صورت پرستان خوار دارند/، ولی سیرت پرستان میستایند
همکار سابقِ مرحوم احمد فخر درباره ویژگیهای دوست قدیمی اش بیان میکند: او خطاط و طراح خوبی بود. با ادبیات مأنوس بود و با خواندن یک رباعی از خاقانی، دعا میکرد:
خواهی که شود دل تو، چون آینه/ ده چیز برون کن از میان سینه
حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت/ بغض و حسد و کبر و ریا و کینه
این دوست خانوادگی مرحوم فخر میگوید: او مال جمع کن و تجملاتی نبود. به هنر عشق میورزید و عمر و زندگی اش را با هنر و وقتش را در خانه با انجام طراحی و نقاشی سپری میکرد.
باعث تأسف است این قدر از هم دور هستیم
پیشتر نیز عبدالرضا اکبری، هم بازی احمد فخر (نقش مهران) در یکی از پرطرف دارترین سریالهای پلیسی، جنایی ایران در دهه ۷۰ به نام «مزد ترس» با ابراز ناراحتی از عارضه مغزی برای احمد فخر و بستری طولانی مدت او در بیمارستان گفته بود: من از وضعیت سلامت او بی خبر بودم، دلیلش هم این است که متأسفانه در سینما و دنیای هنر، تا زمانی که باهم کار میکنیم و هرروز همدیگر را میبینیم، از هم اطلاع داریم، اما با پایان کار هرکدام از هنرمندان دنبال زندگی خودشان میروند. اتفاقا چند وقت پیش اصغر توسلی را در یک برنامه تلویزیونی دیدم و از او سراغ احمد را گرفتم. گفت خوب است؛ یک گوشه در مشهد زندگی میکند. باعث تأسف است که چرا این قدر از هم دور هستیم.
بازیگر متعهد
اکبری با یادآوری خاطراتی که از فخر دارد خاطرنشان کرده بود: یکی از نقشهای اصلی سریال «مزد ترس» را احمد داشت و در دو نقش بازی میکرد. او با تغییر قیافه نقش برادرش را بازی میکرد که در استانبول مستقر است و با دستگاههای تقویت صدا صحبت میکرد که هم این کار را خیلی خوب اجرا و هم او را محبوب میکرد. به خاطر دارم زمان ساخت سریال «مزد ترس»، احمد موهای فرفری پُری داشت. در فصل اول با موهای فرفری پُر و عینکی که میزد شاخص شده بود، ولی بعد همه آن موها را از ته زد. این یکی از ویژگیهای بازیگر متعهد است که به ظاهرش توجه نمیکند، بلکه به کار فکر میکند و تعهد یک بازیگر را میرساند. اینکه کار برایش اهمیت دارد.
«ماه پری» ناکام
آخرین فعالیت هنری این هنرمند مشهدی، بازی در تئاتر «ماه پری» بود. به گفته شجاع رضوی، همسرش، او تئاتر «ماه پری» را خیلی دوست داشت. در این کار، دوساعت، بدون دیالوگ (گفتگو) روی صحنه اجرا داشت. میخواست نمایش در تهران نیز اجرا شود و به همین دلیل پیش از بستری در بیمارستان، مشغول پربار کردن نمایشنامه بود.