سرخط خبرها

حاضر نشدم به ابومسلم بروم

  • کد خبر: ۶۱۱۶
  • ۰۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۱
حاضر نشدم به ابومسلم بروم
پای حرف‌های پیش‌کسوت فوتبال پیام

مرتضی اخوان - لقبش در دوران بازی «گلادیاتور» بوده است. بازیکنی که می‌جنگد و از جنگ ابایی ندارد. شماره16 تخصصش دفاع راست بود؛ اما مربیان، بیشتر او را در پست هافبک هجومی بازی می‌دادند. دوران کوتاهی را به‌عنوان فوتبالیست بازی کرد؛ تنها 10 سال. ده‌سالی که فقط پیراهن پیام را به تن کرد و به گفته خودش حاضر نشد پیراهن ابومسلم را بپوشد. میهمان این هفته «سه‌شنبه‌ها با پیش‌کسوتان فوتبال»، جلیل ذوالفقاری است.


به وقت تولد
اول دی‌ماه1347 در محله طبرسی مشهد به دنیا آمدم و بزرگ‌‌شده همان‌جا هستم. 3 خواهر و 3 برادر هستیم. آن‌موقع پدرم به‌شدت با فوتبال‌بازی‌کردن من مخالف بود و در خانواده هم کسی اهل ورزش نبود. همین کار را برای من سخت می‌کرد.


تعداد فرزندان
3 فرزند دارم؛ یک دختر و 2پسر. پسر بزرگ‌ترم که 18 سال سن دارد، اهل فوتبال نیست؛ اما پارکور کار می‌کند و با ورزش بیگانه نیست.


فعالیت‌ها و افتخارات فوتبالی
فوتبال را از زمین‌های خاکی راه‌آهن شروع کردم و سال1361، در چهارده‌پانزده‌سالگی به عضویت تیم محلی رضا درآمدم؛ تیمی که به‌نوعی تیم دوم پیام بود و بازیکنان شاخصش جذب تیم پیام می‌شدند. سرمربی تیم، آن‌موقع مرحوم سیدجعفر سادات بود. سال63 بود که به تیم پیام پیوستم و تا سال73 برای این تیم بازی کردم. 10 سال به پیراهن پیام وفادار بودم و پیشنهادهایی از ابومسلم و تیم‌های دیگر هم داشتم، اما هرگز حاضر نشدم پیراهن پیام را کنار بگذارم.


دوران مربیگری
سال 73 تا 78، بعد از کنارگذاشتن زودهنگام فوتبال در بیست‌وهفت‌سالگی به‌خاطر مسائل شغلی و کاری، 5 سال به استادیوم نرفتم. کلا از فوتبال بریدم و به کار و زندگی چسبیدم؛ اما باز سال80 با «عصاران» تیم فوتبال امیدهای شهرداری را به دست گرفتیم و وارد عرصه مربیگری شدم. 82 تا 84 با امیدهای پیام در لیگ کشور بودم و دوسالی هم مربی گاز سرخس بودم. چندماهی هم با خداداد عزیزی در پیام لیگ‌برتری کار مربیگری کردم.


شاگردان
شاید برجسته‌ترین شاگردانم محمد رجب‌زاده و رضا حقیقی باشند.


شغل در کنار فوتبال
من بازنشسته اداره پست هستم و الان هم در یک مدرسه خدمت می‌کنم.


خودرو و منزل
یک دستگاه خودرو MVM x33 دارم و منزلم در خیابان بخارایی است.


آخرین فعالیت ورزشی
آخرین بار چند سال پیش مربی تیم نسل ابومسلم در لیگ دسته‌سوم بودم و بعد از آن دیگر در فوتبال فعالیت حرفه‌ای نداشتم.


تلخ‌ترین و شیرین‌ترین اتفاق فوتبالی
تلخ‌ترین اتفاق، ازبین‌رفتن ابومسلم و پیام است که به دست غیرفوتبالی‌ها افتاد و این خیلی دردناک است. اما اتفاق شیرین، شاید موفقیت‌های گاه‌وبیگاه تیم‌های مشهدی در سطح اول فوتبال ایران باشد؛ از فینالیست‌شدن ابومسلم در جام حذفی بگیرید تا همین موفقیت فصل قبل شهرخودرو و صعود به پلی‌آف کسب سهمیه آسیایی.


حال‌وروز امروز فوتبال مشهد
خیلی خراب است. مدارس فوتبال ما امروز به‌جای اینکه به‌دنبال گزینش استعدادها باشند، یک بازار کسب‌وکار برای افراد سودجو هستند که فوتبال ما را نابود کرده است. در سطح باشگاه‌های مشهد هم امروز کل تیم‌های دستجات مشهد و استان را سرجمع کنید، یک تیم هدف گلکار، توربو، آدنیس و تیم‌های قدیمی نمی‌شوند. این برای فوتبال مشهد ناامیدکننده است.


گله فوتبالی
نمی‌خواهم گلایه کنم، ولی در مشهد برای پیش‌کسوتان ارزشی قائل نیستند. چه آن‌هایی که الان در گود هستند و کار می‌کنند و چه آن‌ها که بیرون گود هستند و فعالیتی انجام نمی‌دهند. 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->