خسرو فرمند | شهرآرانیوز - «مرد سوم» بهجز اینکه اقتباسی سینمایی از یک رمان است، با فیلمنامه یک رماننویس نیز ساخته شده است. درواقع، گراهام گرین که این داستان جنایی را نوشته است، نگارش فیلمنامه آن را نیز خود به عهده گرفت. فیلم کارول رید، یک نوآر بریتانیایی است که ویژگیهای متعارف نوآرهای معروف هالیوود را داراست، یعنی همچون آنها داستانی جنایی را با نگاهی تلخ و بدبینانه روایت میکند و به شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است.
این محصول سینمایی ۱۹۴۹ ماجرای یک نویسنده داستانهای پیشپاافتاده جنایی و وسترن را به تصویر کشیده است که به دعوت دوستی از آمریکا راهی اروپا میشود. زمان وقوع ماجرا روزهای پس از جنگ جهانی دوم است که شهر وین به ویرانهای آشفته تبدیل شده و هر بخش آن در اختیار نیروهای یک کشور است (آمریکا و شوروی و انگلیس و فرانسه). هالی مارتینز (جوزف کاتن) به وین میرود تا دوستش هری لایم (اورسن ولز) را ببیند، اما در آنجا با خبر مرگ هری بر اثر تصادف با یک خودرو روبهرو میشود. قضیه مشکوک است و هالی در ادامه از سرایدار خانه هری میشنود که کالبد او را ۳ نفر با خود بردهاند در حالی که دوستان هری به هالی گفته بودند که دو نفر از آنها در لحظه تصادف بالای سر جنازه رسیدهاند.
در گیر و دار گفتگوهای هالی با یک افسر پلیس انگلیسی به نام سرگرد کالووی (تروُر هاوارد) و آنا (آلیدا والی) – دختری علاقهمند به هری – او کنجکاو میشود که آن نفر سوم چه کسی بوده است. سرایدار به قتل میرسد و سرگرد کالووی به هالی میگوید که رفیقش در کار قاچاق پنیسیلین بوده است؛ هری و باندش به کمک یک کارمند بیمارستان نظامی، پنیسیلین را از بیمارستان میربودند و پس از رقیق ساختن آن، در بازار سیاه به فروش میرساندند. هالی دوست قدیمیاش را یک انسان سودجو مییابد که در اوضاع نابهسامان اقتصادی، برای منافع شخصی جان انسانها را به خطر میانداخت.
از سوی دیگر، او که به آنا دل بسته، با انتقال دختر به دست روسها به چکسلواکی به علت جعلی بودن گذرنامهاش روبهرو میشود. نویسنده آمریکایی یک شب در خیابان برای لحظهای هری را میبیند و میفهمد که او زنده است. نفر سوم خود هری است و کسی که بهجای او به خاک سپرده شده، همان کارمند خیانتکار و مقتول بیمارستان است.
هالی طی دیداری با هری او را به دلیل کارهای خلافش سرزنش میکند؛ رفیق صمیمی و قدیمیای را که جان انسانها و حتی رابطه عاطفیاش با آنا را در برابر خودخواهیهایش هیچ میانگارد. پلیس از هالی میخواهد که طعمه شود تا آنها بتوانند هری را دستگیر کنند. او در دو راهی عشق و خیانت، ابتدا عشق را برمیگزیند و شرط همراهیاش با پلیس و خیانت به رفیقش را کمک آنها برای خلاصی آنا از چنگ روسها بیان میکند، اما آنا نمیپذیرد که به قیمت دستگیری هری خودش نجات پیدا کند. وقتی هالی نیز از کمک به پلیس خودداری میکند، سرگرد کالووی با شگردی او را به بیمارستان بزرگ کودکان وین میبرد تا او ببیند داروهای رقیقشده هری چه به سر کودکان مننژیتی آورده است.
ادامه ماجرا غمانگیز است...
فیلمنامه گراهام گرین، نویسنده بزرگ انگلیسی، با کارگردانی خوب کارول رید، فیلمساز سرشناس انگلیسی، اثری دیدنی فراهم آورده که سازندگانش را صاحب نخل طلای کن (۱۹۴۹) و جایزه بفتا (۱۹۵۰) و عنوان بهترین فیلم انگلیسی سده بیستم به انتخاب انستیتوی فیلم انگلستان کرده است. گرین نویسندهای باورمند به مذهب – او در آغاز جوانی کاتولیک شد - و در عین حال متأثر از نوعی بدبینی است که لابد انسان سدهای پر آشوب و جنگزده از آن ناگزیر است. قهرمان «مرد سوم» در گردونه انتخاب میان نیکی و بدی گیر افتاده؛ آنهم در وضعیتی که شناخت امر نیک چندان ساده نیست و هر انتخابی دستاوردش ناامیدکننده است.
فیلم نوآری که بر پایه این داستان جنایی و معمایی ساخته و پرداخته شده، به سیاق این گونه سینمایی، مبتنی بر تاریکی شب و سایه و خیابان خلوت است؛ فضایی که قهرمان را در بر میگیرد تا زهر تقدیر را به کام او بریزد. بااینهمه، آموختههای دینی نویسنده به آفرینش رمان و تولید فیلمی انجامیده که اخلاق نقشی پررنگ در آن دارد. از تماشای این فیلم انسانی که با گذشت بیش از هفت دهه همچنان دیدنی و تأثیرگذار است، غافل نشوید. همچنین داستان آن نیز چند ترجمه به زبان فارسی دارد که میتوانید تهیه کنید و بخوانید.