وظیفه هر رسانه اطلاعرسانی شفاف، بیطرفانه و برپایه حقیقت است. بهطبع انجام این وظیفه در موضوعهای اساسی و ملی اهمیت بیشتری دارد. اگر نظام رسانهای ما از این نظر کارآمد باشد و درست عمل کند، بخش مهمی از مشکلات کشور نیز برطرف میشود. زیرا اعتماد به رسانه و شنیدن اخبار درست آن، آرامبخش ذهن مردم و جامعه است. اکنون مذاکرات درباره برجام و بازگشت ایالاتمتحده به آن در وین درحال انجام است. برای فهم اهمیت این مذاکرات کافی است بدانیم در ۱۰ سال گذشته حدود ۳۰ درصد از درآمد سرانه مردم ایران کاسته شده که علت آن نیز بیش از هر چیز دیگر مرتبط با تحریمهاست.
زیرا این شاخص پیش از تحریمها کموبیش رو به افزایش بود. با آغاز تحریمها از سال ۹۰ و تا سال ۹۴ حدود ۲۵ درصد از این درآمد سرانه کاسته شد، ولی پس از توافق و اجرای برجام و در ۲ سال دوباره ۱۰ درصد رشد داشت. اما با آغاز تحریمهای جدید درآمد سرانه مردم دوباره روند نزولی پیدا کرد و اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، این وضع ادامه مییابد. البته این بهمعنای توصیه به تسلیمشدن نیست که اگر چنین بود، در زمان ترامپ انجام میشد. طرف مقابل نیز میداند شکست مذاکرات عوارض مهمی دارد، ولی درهرحال آنچه برای مردم ما اهمیت دارد، همین روندی است که توضیح داده شد. چه کار باید کرد؟
روشن است که باید مذاکرات را بهنحوی انجام داد که نهایت امتیازات گرفته شود؛ بنابراین اگر رسانهای به جزئیات این مذاکرات و اخبار پنهان آن بپردازد، اخباری که نشاندهنده بروز خطا یا اشتباهات مهم است، وظیفه درست و حرفهای خود را انجام داده است. این کار را رسانهای میتواند انجام دهد که همواره استقلال و بیطرفی خود را ثابت کرده باشد و امکان اظهارنظر را برای همه طرفهای درگیر ماجرا فراهم میکند. با این مقدمه باید گفت که صداوسیما برحسب تجربه و رفتار گذشته خود ثابت کرده است که این ویژگیها را ندارد. درواقع سوگیری این رسانه در موضوعهایی مانند برجام، پیشاپیش روشن است.
بهمعنای دیگر رفتار حرفهای انجام نمیدهد، بلکه با رفتارسیاسی بهمثابه یک گروه حزبی عمل میکند. این رسانه استقلال ندارد و در پرداختن به این موضوع بی طرف نیست. این رسانه از منابع مالی این مردم ارتزاق میکند و باید هم سو با منافع مردم حرکت کند، پس چوب لای چرخ مذاکراتی به این مهمی گذاشتن، نه اخلاقی، نه قانونی و نه حرفهای است. اگر به صورت آشکار اعلام میکردند که یک گروه سیاسی هستند، آن گاه میتوانستند به چالش کشیده شوند، ولی حتی حاضر نیستند به این واقعیت آشکار نیز اقرار کنند.
متأسفانه صداوسیما یا دیگر طرف داران اصول گرایی به این پرسش ساده پاسخ نمیدهند که اگر نکات طرح شده در مذاکرات یا روند موجود زیان بار است، به طور قطع کسانی هستند که هم اطلاعات دقیقتر و کامل تری دارند و هم قدرت و حساسیت لازم را برای اصلاح روند مذاکرات دارند و نیازی به شانتاژهای خبری و رسانهای ندارند. شاید پاسخ دهند که مردم را باید آگاه کرد. خوب است! ولی اطلاع رسانی یک سویه آگاهی بخش نیست، بلکه نوعی تحمیق محسوب میشود. شاید بگویند رسانههای دیگری هستند که سویه دیگر اخبار را بازتاب میدهند. شاید چنین باشد، ولی در این صورت رسانهای که باید ملی باشد به همان رسانه جناحی تبدیل میشود که در بالا گفته شد، نه رسانهای بی طرف و حرفه ای.
آتش به خرمن کوچک امید مردم نزنید. این حد از لجاجت و رفتار مخالف با خواست مردم در تاریخ کشور بی سابقه است.