ایمان فروزان نیا - یک هفته خواب و خوراک از مردم یک روستا در چهارمحالوبختیاری گرفته شد. آرامش از روستایشان رفت، به ساختمانهای فرمانداری، مرکز بهداشت و دفتر امامجمعه لردگان آسیب وارد شد. موجی از ترس و ناراحتی در فضای مجازی پخش شد و عجیب اینجاست که هنوز خیلیها نمیدانند که راست و دروغ ماجرا چیست. با ما همراه شوید تا زاویههای مبهم این داستان را برایتان روشن کنیم.
ماجرا از کجا شروع شد؟
همهچیز از انتشار چند عکس و فیلم درباره تجمع اعتراضی گروهی از مردم روستای لردگانِ چهارمحالوبختیاری در فضای مجازی شروع شد. شرح عکسها حکایت از ابتلای 200نفر از مردم روستا به ایدز بر اثر سهلانگاری بهیاری و استفاده از سرنگ مشترک برای آزمایش قند داشت. خبر مثل بمب در فضای مجازی و رسانهها میترکد. دادگستری چهارمحالوبختیاری دستور بازداشت بهیار روستا را میدهد. همین موضوع باعث میشود مردم بیشتر بپذیرند که خبر ابتلای 200نفر به ایدز بهدلیل اشتباه بهیاری و آلوده بودن سرنگهایی که یک ماه قبل در بدنشان فرورفته است، صحت دارد. مردم روستا از ترس و خشم لبریز میشوند. وزارت بهداشت اطلاعیه میدهد که انتقال بیماری ازطریق سرنگ آلوده تست قند، کذب است و از لحاظ پزشکی هم چنین چیزی ممکن نیست و افراد مبتلا از مدتها قبل، دچار بیماری بودهاند ولی دیگر کار از کار گذشته است و کسی گوشش بدهکار نیست. حرف رسانهها که یا دیر به ماجرا ورود کردهاند یا در روزهای اول بهجای خبر موثق، شایعات را مخابره کردهاند، هم خریدار ندارد. این وسط یک عده سودجو هم سعی میکنند به اعتراضها، چاشنی خشونت اضافه کنند، حتی یک نفر از اقوام شاپوربختیار خودش را دواندوان از خارج کشور به چهارمحالوبختیاری میرساند تا به خیال خودش، اعتراضها را رهبری کند. ماجرا یک هفته کش پیدا میکند. چندین نفر بازداشت میشوند. نمایندگان مجلس، سپاه، دادگستری، وزارت بهداشت و... به محل حادثه میروند و با مردم صحبت میکنند. رسانهها مدام بر شایعه بودن اخبار اولیه تاکید میکنند تااینکه بالاخره اوضاع آرامتر میشود.
95درصد مردم روستا سالم هستند
از هزارو300نفر از مردم روستا دوباره آزمایش گرفته میشود و بالاخره استاندار چهارمحالوبختیاری اعلام میکند 95درصد مردم روستا سالم هستند و تنها چنددهنفر به بیماری مبتلا شدهاند. اقبال عباسی گفته: «آزمایشهای علمی نشان میدهد آماری که در فضای مجازی مطرح میشود، صحت ندارد و به قصد ناامید کردن مردم این موضوعات را مطرح و آنها را به راهاندازی تظاهرات تحریک میکنند، درحالیکه مردم نباید به این آمارها توجه نشان دهند.» اصل ماجرا از این قرار بوده که شبکه بهداشت کشور کشف میکند بیماری اچآیوی دربین گروهی از معتادان روستای لردگان و خانوادههایشان درحال شیوع است. برای کنترل ماجرا تیمی تشکیل میشود ولی یک شایعه همهچیز را برهم میریزد و داستانی که میدانید و دربارهاش خواندید، پیش میآید.
دیروز علی ربیعی سخنگوی دولت هم ماجرا را اینطور روایت کرد که «با دو مدیر کل اطلاعات و مسئولان سیاسی منطقه صحبت کردم. اطلاعاتم دقیق و جامع است. اولا هرگونه استفاده از سرنگ آلوده را تکذیب میکنم. فردی مراجعه میکند به پزشک، پزشک اعلام میکند ایمنی بدنش پایین آمده. وزارت بهداشت بلافاصله با دیدن این علائم شیوع شناسی میکند. این بهورز برای شیوع شناسی میرود و کار خود را انجام میدهد. ماجرا از وقتی به انحراف رفت که این بهورز توسط مقام قضایی بازداشت شد. بیماریهایی هستند که پایه ده سال و هشت ساله دارند. این بیماری در یک ماه ایجاد نمیشود. اصلا جای نگرانی نیست. منطقه، منطقه فرهنگی و متدین است. به اعتقاد من نا امنی روانی بیشتر تاثیر گذاشته است. من وظیفه خودم میدانم که از این بهیار تشکر کنم که مسئولانه عمل کرد.».
درد نبود آگاهی
مقصر پخش و قدرت گرفتن شایعه ایدز در لردگان را، باید ضعف آگاهی درباره ایدز دانست. مردم درباره ایدز و راههای انتقال آن اطلاعات بسیار کمی دارند. به عکسهای اعتراض برخی مردم در لردگان نگاه کنید؛ عده ای از آنها ماسک بر صورت دارند و با ویروس ایدز آنطور برخورد میکنند که با آنفلوآنزا برخورد میشود. اصلا شروع شایعه و شک مردم هم از آنجا بوده است که دربین مبتلایان، زنان و کودکان هم بودهاند. بهیاری به مردم گفته است گروهی از معتادان روستا ایدز دارند. برای مردم روستا سوال پیش میآید که مگر در بدن بچه یکساله یا زن خانهدار هم سوزن سرنگ هروئین فرورفته است که بخواهد ایدز بگیرد؟ ولی سوزن تست قند همین ماه قبل، دست او را سوراخ کرده است، درحالیکه سیستم شیوع ایدز معمولا به این صورت است که مرد معتاد با سرنگ آلوده تزریق میکند و بعد در اثر رابطه جنسی، همسرش را آلوده میکند و مادر یا درحین بارداری یا هنگام شیردهی، بیماری را به فرزند منتقل میکند. بیماری مدتی خودش را مخفی نگه میدارد و بعد از چند سال، خودش را نشان میدهد. جریان لردگان بهوضوح بیاطلاعی گروهی از مردم را درباره بیماری ایدز نشان میدهد. برخی کاربران در فضای مجازی هم به همین موضوع اشاره کرده بودند؛ مثل کاربری که نوشته بود: «من واقعا فکر میکردم کار ترویجی درمورد مبارزه با اچآیوی دیگر اصلا لازم نیست؛ چون «مگر میشود کسی باشد که نداند» و خوب در این چند روز فهمیدم نهتنها در روستا، بلکه در تهران بزرگ و درمیان دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم هنوز خیلیها واقعا نمیدانند!» کاربر دیگری نوشته بود: «حاصل سکوت و پنهانکاری درباره اچآیوی، همین طوفان جهل و ناآگاهی مردمه. »