نمیدانم شما هم مثل من هستید یا نه، اما من هدیه دادن را بیش از هدیه گرفتن دوست دارم، همینطور کمک به افراد نیازمند را هر چند ناچیز، اما انرژی و حال خوبی که بعد از دستگیری از دیگران نصیب من میشود با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. حتما که نباید ما به میزان مشخصی از درآمد برسیم که به دیگران کمک کنیم یا برای حل مشکل فردی در کنار او باشیم.
در محل کار من یکی از همکاران که با مؤسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در ارتباط است، هماهنگ کرده و تعدادی قلک از آنها گرفته. حالا سر میز کار همکاران من، در کنار گلدان، خودکار و دیگر ملزومات اداری، یک قلک زردرنگ هم هست که هروقت دوست داشتیم مبلغی را درونش میاندازیم و حالمان خوب میشود.
یا مثلا یکی از همکاران دیگر من که عکاس است، اسفند هرسال در هماهنگی با چند عکاس حرفهای دیگر، عکسهایشان را برای فروش در فضای مجازی به اشتراک میگذارد و درآمد حاصل از فروش این عکسها را برای کودکان محروم حاشیه شهر کفش و لباس میخرد. او با این کار نیکش، هم باعث میشود عکس دوستان هنرمندش به خانه مردم راه پیدا کند، هم چرخ زندگی مغازههایی که از آنها خرید میکند بچرخد و در نهایت و از همه مهمتر دل بچههایی که آرزویشان لباس و کفش نو است شاد شود. باور کنید کمک کردن به دیگران به همین راحتی است.
نباید منتظر بمانیم پول گندهای از آسمان بیفتد تا ما بخشی از آن را به دیگران کمک کنیم. میتوانیم با کمی خلاقیت و همدلی، کارهای بزرگی انجام دهیم. کمک به دیگران حتما نباید مادی باشد. یعنی قرار نیست حتما پولی به کسی بدهیم تا به او کمک کرده باشیم. همین که در مترو و اتوبوس جای خود را به فردی سالمند دادیم، یا به فردی که در خیابان دچار مشکل شده است کمک کردیم یا اینکه هوای همسایه و هممحلی خود را داشتیم، خود این هم نوعی اکرام است.
امام رضا(ع) میفرماید: نیکی با مردم نیمی از خردمندی است. خود مهربانی کردن کمک به دیگران است. فکرش را بکنید. اگر در کوچهای که زندگی میکنیم با رفتارهای خود آرامش را از همسایهها سلب کنیم و به جای کمک به آنها باری بوی دوششان باشیم بهتر است یا اینکه با اخلاق خوش و ارتباط صمیمانه با آنها در ایجاد یک فضای صمیمی و پر مهر قدم برداریم؟ گاهی شرایط طوری است که باید ازخودگذشتگی کنیم و پا روی غرور و خودبینیمان بگذاریم تا بتوانیم به دیگران کمک کنیم.
در دوره دانشجویی من، یکی از همکلاسیها که برای تعطیلات نوروز به خانه رفته بود، در راه تصادف کرد و پایش آسیب جدی دید و نیازمند عمل جراحی شد. خانواده او که در یکی از روستاهای خراسان رضوی زندگی میکردند، توانایی مالی انجام این عمل جراحی را نداشتند. یکی از همکلاسیها پیش قدم شد و با تلاش و پیگیری از دیگر همکلاسیها، استادان دانشگاه و افرادی که خودش میشناخت، خرج عمل جراحی دوستش را تهیه کرد و با این کار، علاوه بر اینکه به روند درمان او کمک کرد، باعث شد دیگران هم کار خیر کنند و پای همکلاسیمان هم بدون هیچ مشکلی مثل روز اول شود. آموزش کمک به دیگران به کودکان میتواند در بلندمدت نتیجه درخشانی داشته باشد.
اگر در مقابل چشمان فرزند خردسال خود به فردی نیازمند کمک و اهمیت این کار را به او یادآوری کنیم، توانستهایم فرهنگ بخشش و کمک به دیگران را در خانواده و جامعه خود گسترش دهیم و از برکات آن در طول زندگی بهرهمند شویم.
به قول سعدی، «تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز».