حسین نخعی شریف | شهرآرانیوز؛ محمود، تقی و رضا فارغ از هیاهوی زندگی، همچون روزهای دیگر هفته، ساعت ۴ عصر با دوچرخههایشان مسیری را که به کوهسنگی منتهی میشود، طی میکنند و از دورونزدیک گپ میزنند.
محمود که سال گذشته در رقابتهای دوچرخهسواری قهرمانی کشور نفر اول ۵۰ کیلومتر شده است، میگوید دوست دارم دست به کار بزرگتری بزنم!
رضا: بزرگتر از قهرمانی؟
محمود: خیلی.
تقی: مثلا چی؟
محمود: حیف که همراه ندارم، وگرنه...
رضا: وگرنه چی؟
محمود: از مشهد تا تهران را رکاب میزدم!
تقی و رضا (همصدا): روی ما حساب کن.
محمود: حتی همین فردا؟
تقی و رضا: حتی همین الان!
و اینگونه داستان یک ماجراجویی بزرگ ورزشی آغاز میشود. ۳ یار همقسم، روز بعد ابتدا به انجمن تربیتبدنی در اداره فرهنگ میروند و یکراست نزد محمدتقی جعفریان. جعفریان که از مسابقات قهرمانی کشور با محمود آشناست، ابتدا کمی تعجب میکند، اما وقتی عزم جزم این ۳ ورزشکار شجاعدل را میبیند، همانجا دست به قلم میشود و معرفینامهای برای آنها مینویسد تا در مسیر مشهدتهران، ادارههای فرهنگ و ژاندارمری یاریگرشان باشند. علاوه بر آن، ۳ نشانی هم به آنان میدهد. آنها سپس به محل کارشان مراجعه میکنند تا مرخصی بگیرند. محمود کارمند عدلیه (دادگستری) است. تقی و رضا هم کارگران شرکت فلاحت (کشاورزی) و کارخانه نخریسی.
دوستان و همکارانشان که از ماجرای سفر آگاه میشوند، برخی تشویقشان میکنند و چند نفری هم میگویند: به سبزوار نرسیده دست از پا درازتر برمیگردید! پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۵ ساعت ۶:۳۰ صبح، حرکت از مشهد به قصد تهران با دوچرخههای معمولی آغاز میشود. پیش از این فقط چند دوچرخهسوار مسیر تهران تا اصفهان را با دوچرخه پیموده بودند. حال رکابزدن در مسیر ۱۰۰۰ کیلومتری آن هم در دل کویر و در جادههای خاکی و شوسه، کار هر کسی نبود و ۳ جوان مشهدی میخواستند اولینبار در ایران، دست به این مهم بزنند. آنها روز اول ۱۵۰ کیلومتر رکاب زدند و ۵ عصر به نیشابور رسیدند و مستقیم به نشانیای رفتند که جعفریان به آنها داده بود. منزل محمدعلی برادران، قهرمان سابق دوومیدانی، که جزو ملاکان نیشابور بود.
صبح روز بعد، جمعه ۱۳ اردیبهشت، محمود و تقی و رضا نیشابور تا سبزوار را طی کردند و با اینکه ۱۲۰ کیلومتر رکاب زده بودند، احساس کردند هنوز هم میتوانند ادامه دهند. به همین دلیل بازهم ادامه دادند تا به قریه (روستا) ریوند رسیدند و شب را در همین مکان به استراحت پرداختند تا در روز دوم هم ۱۵۰ کیلومتر رکاب زده باشند. ۱۴ اردیبهشت ساعت ۲ صبح در خنکا و ظلمت کویر دوباره بر زین دوچرخه نشستند تا به گرمای سوزان نخورند. پس از ۴ ساعت رکابزنی و مسافتی حدود ۵۰ کیلومتر به قریه داورزن رسیدند.
سروصورتی صفا دادند و آماده حرکت شدند، اما دوشاخه دوچرخه رضا شکسته بود و امکان ادامه غیرممکن! غموغصه عجیبی وجودشان را فرا گرفته بود. یاد حرف برخی همکارانشان افتادند که گفته بودند به سبزوار نرسیده برمیگردید. وضعیت بغرنجی بود. محمود گفت: من با خودرو به شاهرود میرم، دوچرخه رو درست میکنم و برمیگردم. محمود خسته و مغموم بعد از ۲ ساعت انتظار خودش را با یک کامیون به شاهرود رساند و پس از تعمیر قطعه معیوب دوباره به داورزن برگشت.
رفت و برگشتی که ۳۶ ساعت طول کشید. کاروان سهنفره شجاعدلان مشهدی، خندان و پرانرژی انگارنهانگار که اتفاقی برایشان افتاده است، بهمحض رسیدن محمود، از داورزن بهسمت شاهرود روانه شدند. آنها پس از طی ۵۰ کیلومتر، شب را در کاروانسرای عباسآباد میاندشت بیتوته کردند و صبح دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ساعت ۶ صبح دوباره شال و کلاه کردند و بهسمت جاده روانه شدند و پس از حدود ۱۵۰ کیلومتر دیگر ساعت ۶ عصر به شاهرود رسیدند و به دومین نشانی معرفیشده جعفریان رفتند. رهنما، رئیس اداره فرهنگ شاهرود، همان فرد معرفیشده بود که شجاعدلان ماجراجوی داستان ما را به منزلش برد.
محمود و تقی و رضا به توصیه آقای رهنما و برای دوری از گرمای کویر تا ساعت ۳ عصر در شاهرود ماندند و خستگی گرفتند. آنها پس از ۵ ساعت رکابزنی ساعت ۸ شب به دامغان رسیدند و پس از ۲ ساعت استراحت در دل شب به جاده زدند و ۲ ساعت دیگر هم رکاب زدند تا به قریه قوشه رسیدند که امروز هم حدود ۱۵۰ کیلومتر طی کرده باشند. ۳ جوان مشهدی چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ساعت ۶ صبح از قوشه بهسمت سمنان روانه شدند. سپریکردن مسیر سخت و کوهستانی آهوان، حسابی نفسشان را گرفت و پس از ۹۰ کیلومتر، ساعت ۵ عصر به سمنان رسیدند. پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت سمنان هم پشت سر دوچرخهسواران ماجراجوی مشهدی قرار گرفت.
هنوز ۲ ساعت رکاب نزده بودند که باد و توفان شدید کویر، جاده را چنان نامساعد و خطرناک کرد که مجبور شدند ۵۰ کیلومتر را دوچرخه به دست و پیاده طی کنند تا به آبادی دهنمک برسند. خستگی و ناامنی جاده، راهی بهجز استراحت اجباری برایشان باقی نمیگذاشت. با همه سختی مسیر، آنها در هشتمین روز سفر هم حدود ۱۱۰ کیلومتر از مسیر را طی کرده بودند. جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۲۵ ساعت ۵ صبح، دهنمک هم پشت سر گذاشته میشود. آنها قصد کرده بودند هر طور شده است آن روز کار را تمام کنند و به همین دلیل حدود ۱۶۰ کیلومتر دیگر رکاب زدند و ساعت ۹:۲۰ شب به تهران رسیدند و مستقیم به نشانی سوم جعفریان رفتند.
منوچهر مهران، مدیر مجله نیرو و راستی، وقتی چهره خسته، اما مصمم شیردلان خراسانی را دید، همانجا بارها صورتشان را بوسید و بر همتشان آفرین گفت و با نقل داستان این سفر پرماجرا، آن را برای همیشه ماندگار کرد. محمود وحدتی متولد ۱۳۰۵، تقی کاشانی متولد ۱۳۰۲ و محمدرضا فرازی متولد ۱۳۰۱ نام این ۳ قهرمان مشهدی است که از ۱۲ تا ۲۰ اردیبهشت ۱۳۲۵ اولینبار مسیر مشهد تا تهران را با دوچرخه پیمودند. در سالروز این اقدام تحسینبرانگیز به روح این شجاعدلان و همچنین شادروان محمدتقی جعفریان و منوچهر مهران درود میفرستیم.