یاسر سماوات/شهرآرانیوز، تیم بسکتبال مهارتهای فردی دختران ایران با کسب مقام نخست گروه A انتخابی آسیا، جایی که تیمهای استرالیا و فلسطین هم حضور داشتند، با سه پیروزی و یک شکست، پیشاهنگ گروه خود شد تا برای نخستین بار در تاریخ تیمی از دختران نوجوان ایران به جام جهانی زیرشاخهای از بسکتبال راه یابد. تیم ایران در این دوره از مسابقات علاوه بر صعود، چهرههایی را به بسکتبال ایران معرفی کرد که بیگمان در آیندهای نه چندان دور از آنها بیشتر میشنویم. یکی از این بازیکنان بازیکن ۱۴ ساله و ۱۸۲ سانتیمتری نیشابوری تیم ایران بود. او پیش از صعود با تیم ملی به جام جهانی، با تیم خانه بسکتبال نیشابور، قهرمان لیگ دو هم شد تا روزهایی رویایی را پشت سر بگذارد. اگر دوست دارید نام این بازیکن را بدانید و با او آشنا شوید، با من و مهسا کرانی همراه و همداستان شوید.
مهسا کرانی! تبریک برای این موفقیت بزرگ. به نظر ستاره تیم ایران بودی.
متشکرم از شما و از همه همکاران شما برای پوشش اخبار این رویداد که همه ما را خوشحال کرد، اما راجع به عملکردم باید بگویم همه تیم عالی بودند و هرچه در توان داشتند برای موفقیت تیم به کار بستند، ما ۷ ستاره بودیم! تیم ایران ستاره بود و خوش درخشید.
بسیار هم عالی. خب یک سئوال کلیشهای! چرا بسکتبال؟
راستش همه چیز به مدرسه و زنگ ورزش مربوط میشد. در مقطعی که تحصیل میکردم، یک سال زنگ ورزش به والیبال اختصاص داشت، سال دیگر به تنیس روی میز و یک سال هم به بسکتبال. وقتی در سال سوم بسکتبال را آغاز کردم متوجه شدم، استعداد من در این رشته است.
چطور شد به تیم خانه بسکتبال نیشابور پیوستی؟
خب همه اینها به آغاز بسکتبال من برمیگردد و مربی بسیار بزرگ و سازندهای به نام سرکار خانم ربابه محمودی. من البته کارم را با مینی بسکتبال آغاز کردم و خانم محمودی که باید بگویم خود را وقف بسکتبال کرده و با بازیکنان از سنین کم و مینی بسکتبال تا بزرگسالی کار میکنتد، من را در مسابقات آموزشگاهها دیدند و از من خواستند به مدرسهای که ایشان در آن حضور دارند بروم و آنجا به تحصیلات و بسکتبالم ادامه دهم.
عجب! مگر شما در مدرسه بنت الهدی تحصیل نمیکردید؟ همان مدرسهای که در بسکتبال نیشابور بسیار معرف است؟
نه من به مدرسه موسوی فر میرفتم و اتفاقا در بازیهای آموزشگاهها وقتی مقابل تیم خانم محمودی بازی کردیم، بازی من را پسندیدند و از من خواستند به مدرسه بنتالهدی بروم؛ و بلافاصله قبول کردی...
نه متاسفانه! یعنی من که آرزو داشتم بروم، ولی خانواده و به ویژه مادرم رضایت ندادند. خب سن کمی داشتم و طبیعی بود مادرم نگرانی زیادی داشته باشد. آن وقتها خانوادهام خیلی بسکتبال من را جدی نمیگرفتند، اما خب بعد از چند سال و حضورم در مسابقات مختلف و قهرمانیها و جوایز متعددی که آوردیم، نگاه خانوادهام تغییر کرد. حتی مادرم آنقدر به بسکتبال علاقهمند شد که حالا سرپرست تیم نیشابور شده و برای خودش یک پا کارشناس است. (میخندد)
به این ترتیب فکر میکنم مسابقات آموزشگاهها در نیشابور بسیار جدی گرفته میشود...
اتفاقا کمتر توجهی به آن میشود. ما حتی با مانتو مدرسه در مسابقات آموزشگاهها بازی میکردیم و فقط یک کاور به ما میدادند که روی مانتو بپوشیم!
عجب! به هرحال به تیم نیشابور رسیدی و قبل از پرداختن به لیگ دو، میخواستم بپرسم دقیقا چند سال داری؟
من دختر سیزدهم خرداد ۱۳۸۵ هستم. به عبارت دیگر ۱۳ خرداد امسال ۱۵ ساله میشوم.
پس کمسن تربن بازیکن تیم نیشابور هم هستی؟
خیر (میخندد) ما حتی بازیکن ۱۲ ساله هم داریم که البته بازی به او نرسید، اما اگر از اوضاع سنی تیم نیشابور بپرسید، باید بگویم بزرگترین بازیکن تیم ما ۱۹ سال داشت. با وجود این رفتیم و با بازیکنان بزرگسالی که سالها سابقه بازی در لیگ را داشتند جنگیدیم تا قهرمان شویم. این نتیجه کارهای ارزشمند خانم محمودی است. ایشان همین حالا با بازیکنان متعددی در رده سنی نونهالان کار میکنند و واقعا برای بسکتبال زحمت میکشند؛ و میرسیم به لیگ دو و قهرمانی باشکوه نیشابور در اصفهان... انگار قرعه آسانی هم نداشتید.
در دور گروهی با تیمهای خوبی همگروه بودیم. دو تیم تهرانی پاسارگاد و عقاب در گروه ما حضور داشتند. کاظمی رشت هم در این گروه حضور داشت. ما پس از صعود از گروه، کانون استعدادیابی نایریکا همدان را هم در پلیآف اول شکست دادیم. در پلیآف دوم، اما کار سختی مقابل تیم مس رفسنجان داشتیم. آنها تیمی قدرتمند با بازیکنان با سابقه و فنی بودند، ولی به هرحال مس را هم بردیم به نیمه نهایی رسیدیم. آنجا هم با پیروزی برابر نهاوند به فینال راه یافتیم.
در فینال هم بازی اول را واگذار گردید، ولی از بازی دوم ابتکار عمل را به دست گرفتید. بازی در اصفهان چطور بود؟
ذوبآهن واقعا تیم بسیار خوبی داشت که برای قهرمانی میجنگید. وقتی بازی اول را باختیم، در بازی دوم حتی ذوب آهنیها کیک قهرمانی تیمشان را هم آماده کرده بودند! حتی دختربچههای خردسالی هم با لباسهای محلی آنجا آمده بودند و همه چیز انگار برای جشن قهرمانی ذوبآهن مهیا بود، ولی ما بازی دوم را بردیم و در بازی سوم هم با اختلاف پیروز شدیم تا در خود اصفهان قهرمان لیگ دو شویم.
با این درخششی که داری آیا مورد توجه تیمهای سوپرلیگی خراسانی قرار نگرفتی؟ به هرحال امسال مولتی کافه و سینام و پارسال هم آویژه صنعت خراسان در سوپرلیگ حضور داشتند.
اتفاقا چرا! به ما پیشنهاد میشد، ولی ما می خواهیم با تیم نیشابور پلههای ترقی را طی کنیم و با این تیم فصل بعد هم موفق شویم.
از بازیهای داخلی که بگذریم همراه دیگر هم تیمیهایت نمایش درخشانی در تیم مهارتهای فردی داشتید. فکر میکردی بالاتر از استرالیا به جام جهانی صعود کنید؟
بله با تمرینات خوبی که داشتیم خدا را شکر توانستم عملکرد خوبی برای تیم ملی مهارتهای فردی دختران داشته باشم. قطعا آرزوی قلبی همه ما صعود به جام جهانی به عنوان تیم سرگروه بود و همه برایش جنگیدیم و سخت تمرین کردیم. خدارا شکر توانستیم به عنوان سر گروه به جام جهانی صعود کنیم.
خاطرهای از اردوی تیم ملی داری؟ و فکر می کنی با این تیم در جام جهانی چه نتیجهای بگیربد؟
تمام لحظات اردوی تیم ملی برای من خاطره بود، ولی خب بهترینش دیدن بازی تیمهای مهرام و پالایش نفت آبادان و شیمیدر و پالایش نفت آبادان در سری نیمهنهایی و بازی ردهبندی سوپرلیگ بود. درباره جام جهانی هم باید بگویم تمام تلاشمان را میکنیم. ما باید با بهترینهای دنیا رقابت کنیم و این نقطه عطفی در بسکتبال ماست. انشاالله که بتوانیم در جام جهانی هم عملکرد خوبی داشته باشیم.
بازیکنان مورد علاقهات در دنیا و ایران چه کسانی هستند؟
خب بدون شک لبران جیمز بازیکن مورد علاقه من است. ضمن اینکه از هواداران لیکرز هم هستم و در ایران هم از آقای حامد حدادی که اسطوره بسکتبال کشورمان است و در بازیکنان خانم هم دلارام وکیلی را همیشه الگوی خود می دانم.
و صحبت پایانی؟
اگر اجازه دهید اینجا با تاخیر روز مادر را به مادر عزیزم که همواره زحمات من بر عهدهاش بود تبریک بگویم. نقش مهمی در زندگی من دارد. از سرکار خانم ربابه محمودی بینهایت متشکرم که صفر تا صد من با ایشان بود و همینطور از سرکار خانم سوسن فتحی مربی خوب و برجسته و بسیار زحمتکش تیم ملی مهارتهای فردی کشورمان تشکر میکنم و امیدوارم روزی جواب محبتهایاین عزیزان را بدهم.