گم شدن جنین‌ها پای بازرسان وزارت بهداشت را به بیمارستان باز کرد اغفال دختر جوان توسط ۲ موادفروش شیطان‌صفت تاکید رییس سازمان محیط زیست بر نگاه کارشناسی در حفظ غار‌ها دستگیری قاتل فراری به جرم کشتن برادر قاتل الهه حسین‌نژاد به قصاص محکوم شده است نه اعدام «غفلت و بی‌توجهی»، شایع‌ترین نوع کودک‌آزاری و «انزوای اجتماعی»، مهم‌ترین نوع مشکلات ارتباطی کودکان سند مالکیت چند بنای مهم تاریخی به دستگاه‌های متولی اهدا شد (۸ مرداد ۱۴۰۴) وصول جریمه ۲ میلیارد ریالی از شکارچیان غیرمجاز در تهران بازنگری در سهمیه‌های کنکور در صورت تصویب از سال آینده اعمال خواهد شد قرارداد کار معین برای ۳۲ هزار نیروی خرید خدمات آموزشی از مهر ۱۴۰۴ اجرا می‌شود جاده چالوس مسدود شد (۸ مرداد ۱۴۰۴) نحوه دریافت شهریه در مدارس هیئت امنایی پذیرش شکست مهم‌ترین درسی است که دانش آموز در مدرسه باید یاد بگیرد رأی پرونده قتل مرحومه «الهه حسین‌نژاد» صادر شد وقتی مرگ پُست می‌شود | ۱۱ باند فروش مواد در شبکه‌های اجتماعی لو رفتند آمادگی ۱۱۸ بیمارستان در مناطق مرزی برای خدمت‌رسانی در اربعین توصیه رئیس اورژانس کشور برای سفر ایمن زائران اربعین ۵.۵ میلیون ایرانی دچار کم شنوایی هستند افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی انواع دارو‌های بیماران خاص در فصل تابستان در مشهد ۱۸ کشته و ۵۰ نفر مفقود در حادثه غرق شدن کشتی در شرق لیبی رئیس ستاد مرکزی اربعین حسینی: به اتباع غیرمجاز خدمات اربعین ارائه نمی شود کشف ۹۵ تُن مواد مخدر و انهدام ۷۰۰ باند | سرکرده باند ملقب به «دیوانه کویر» به هلاکت رسید طلای جهانی در دستان نوجوان مشهدی | گفت‌وگو با علی‌اکبر نوراللهی، افتخار زیست‌شناسی ایران چه کسانی می‌توانند بدون کنکور به دانشگاه فرهنگیان بروند؟ + جزئیات آیا خط ۲ مترو اصفهان از وسط مسجد جامع رد می‌شود؟ وضعیت بسیار نگران‌کننده تأمین آب مشهد | تنش آبی مشهد به مرز بحرانی رسید؛ فقط ۶ درصد آب در سد دوستی باقی مانده است هشدار نماینده مجلس درمورد خشک شدن رودخانه قزل‌اوزن کردستان وعده معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش درمورد سال تحصیلی ۱۴۰۵ - ۱۴۰۴ مهارت‌محوری دانش آموزان در دستورکار آموزش و پرورش
سرخط خبرها

آن درخت از تنهایی و دلتنگی می‌میرد

  • کد خبر: ۷۰۲۰۸
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۱
آن درخت از تنهایی و دلتنگی می‌میرد
محمدرضا امانی - نویسنده
درخت گیلاس خانه بی‌بی فقط یک درخت نبود؛ عضوی صمیمی از خانواده بود که در شادی و غم‌مان شریک بود. صد چراغانی عروسی را به آن آویزان کرده بودند و قهر و آشتی‌های بسیاری را در آن حیاط بزرگ و قدیمی به تماشا نشسته بود.
 
وقتی بابا‌بزرگ از دنیا رفت، از پنجره اتاق بالا دیدم که دایی چطور سرش را به تنه پیر درخت گیلاس گذاشته است و از تکان شانه‌هایش فهمیدم که دارد صامت‌ترین گریه عمرش را با درخت قسمت می‌کند.

آن درخت پیر در همه این سال‌ها، شریک شعف و بغض خانواده بود. از کودکی که همه زیر درخت جمع می‌شدند، در آلبوم‌هایمان عکس هست تا عکس‌های تکی نوه‌ها و نتیجه‌ها که توی گوشی‌ها ذخیره شده است.
 
آن درخت، مبدأ تاریخ خانواده بود. حوادث و رویداد‌ها را براساس جوانه زدن و شکوفه دادن و به بار نشستن و برگ‌ریزانش به یاد می‌آوردیم. شهادت دایی حمید وقتی بود که شاخه‌هایش در بلور‌های یخ به خواب زمستانی رفته بودند و ازدواج خاله‌اکرم، آن تابستانی بود که هنوز چند دانه گیلاس سیاه‌شده در شاخه‌های بالادستش
دیده می‌شد.
 
کرونا که آمد، نگرانی‌مان شد بی‌بی که تنها در شهرستان زندگی می‌کرد. موج اول همه‌گیری بود و قربانی‌ها بیشتر ازمیان کسانی بودند که پا به سن گذاشته بودند؛ برای همین رفتم شهرستان تا بی‌بی را برای مدتی بیاورم پیش خودمان.
 
درخت گیلاس آن روز غرق در شکوفه‌های صورتی بود و معلوم بود که مثل هر سال، میوه‌هایش مثل مروارید‌های سیاه، چشم رهگذران را به خود خیره خواهد کرد.
 
تا بی‌بی ساکش را ببندد، شلنگ آب را انداختم پای درخت تا سیراب شود. اصلا معلوم نبود کی بشود که این مرض از بین برود و بی‌بی برگردد و بخواهد درخت را سیراب کند.

تا آب، گودی اطراف درخت را پر کند، بی‌بی آمد و دستی به تنه‌اش کشید. انگار که بخواهد آخرین نصیحت‌ها را به پسر شیطان خانواده گوشزد کند که قرار است خانه و زندگی را برای مدتی نامعلوم به او بسپارند.

روز‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها می‌گذشت و هیچ علامتی از بهبود اوضاع کرونا در جهان دیده نمی‌شد. بی‌بی می‌گفت دارد دیر می‌شود و خانه و زندگی‌اش را به امان خدا رها کرده است و ما برای اینکه دلداری‌اش بدهیم، می‌گفتیم که نگران نباشد و ریشه‌های درخت آن‌قدر به دل خاک رفته است در این سال‌ها که اگر تا ابد کسی آبی پای درخت نریزد، باز تشنه نخواهد ماند. بی‌بی می‌گفت از تشنگی از بین نمی‌رود؛ از تنهایی می‌میرد.

هفته گذشته بی‌بی را برای زدن واکسن به مرکز بهداشت بردیم. همین که به خانه رسید، ساک کوچکش را بست و از ما خواست تا شب نشده او را به خانه‌اش ببریم.

بیش از یک سال بود که کلیدی به قفل خانه بی‌بی نیفتاده بود. در را که باز کردیم، درخت بزرگی مقابلمان بود که انگار پاییز به آن زده بود، با اینکه هنوز بهار بود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->