مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ برای جنوبیهایی که معتقدند فوتبال نه از انگلستان، بلکه از آبادان آغاز شده (!) و برزیل بخشی از خطه این سرزمین جنوبی ایران است، چندان دور از ذهن نیست که روی دیوارههای شهرکشان در یکی از شرقیترین شهرهای کشور و در دل کمبودها و محدودیتها، گرافیتی ۳ کودک فوتبالیست با شعار «آبادان برزیلته» نقش بسته باشد. مردمانی که فوتبال در گوشت و پوست و استخوانشان است و صبحشان را با کری زرد آبادان آغاز میکنند و شبها با پای برهنه از میدان فوتبال، که میدان جنگ آرزوهایشان است، به خانه برمیگردند.
حالا تیمی بهنمایندگی از همین مردم در شهرک شهید بهشتی مشهد مشهور به شهرک عربها، ردای مبارزه در لیگ دسته ۳ فوتبال کشور را پوشیده است؛ تیمی که از سال ۷۷ راهش را آغاز کرده و حالا بهانهای شده است تا با پایان نیمفصل اول دور نهایی لیگ دسته ۳ فوتبال کشور به شهرک و محل تولد این تیم سر بزنیم تا از وضعیت ورزش در این محله مطلع شویم.
درباره شهرک شهید بهشتی که به محله عربها مشهور است
یکی از محلههای قدیمی محمدآباد مشهد که در خیابان ابراهیمیان ۱۴ واقع شده است، شهرک شهید بهشتی است؛ محلهای که به شهرک عربها مشهور است. شهرکی با قدمتی به تاریخ جنگ تحمیلی در کشورمان که حالا هنوز مهاجرانی دارد که ناگزیر از نامهربانی بوی خمپاره و باروت جنگی در مشهد ماندنی شدهاند و نسلی از آنها در این شهر به دنیا آمده و حالا بزرگ شدهاند. مردمان شهرک شهید بهشتی ۹۵ درصد خرمشهری هستند و ۵ درصد دیگر از آبادان به مشهد مهاجرت کردهاند. بهگفته محلیها، اهوازی در این محله بسیار کماند؛ مردمانی که سال ۵۹ با شروع جنگ تحمیلی به این محله مشهد آمدند و جاگیر شدند. در این شهرک ۴۲ بلوک وجود دارد و در هر بلوک هم ۴۵ واحد هست. بهعبارتی سادهتر گفته میشود چیزی بیش از ۸ هزار نفر در این محله زندگی میکنند.
مردمان این شهرک با همه ویژگیهای جنوب کشور، از پوشش زنانش گرفته تا دشداشه، بازارچههای خطی ماهی و خوراکیهای جنوب و بالأخره فلافل و فوتبال زندگی میکنند. این شهرک از یکسو بهسمت کمربندی است، از سویی دیگر با محمدآباد و در بخشهایی نیز با شهرک پردیس همسایه است. وقتی وارد این شهرک میشویم، بازار خطی که بوی بازارچههای جنوبی را دارد، توی چشم است. فلافلیها، ماهیفروشیها و مغازههایی که هرکدام بهنوعی با عباراتی، چون «فلافل آبادان»، «طنین آبادان»، «بچه جنوب» و... میخواهند هویت و اصالت جنوبیشان را در دل یکی از شرقیترین شهرهای ایران حفظ کنند. مردمان خونگرمی که به لهجه شیرین جنوبی و گاهی باغلظت کلام عربی با یکدیگر صحبت میکنند و آفتاب سوزان ظهر تابستان مشهد برایشان مثل خنکای یک نسیم پاییزی است.
شهرک شهید بهشتی سالها پیش یک زمین فوتبال خاکی داشت که بسیاری از بزرگان فوتبالی این محله عربنشین در آن پا به توپ بودند؛ نمونهاش سیدعلی موسوی، مهاجم سیهچرده استقلال و تیمملی فوتبال ایران، که از دل بچههای همین شهرک به فوتبال آلمان رفت و برای بایرلورکوزن هم بازی کرد. زمینی که پشت بلوک شماره ۲۶ محله بود و بعدها اتوبان درست از وسط آن رد شد تا حسرت به دل شهرکیهای فوتبالی بماند. زمینی که از همانجا تیمی بهنام هجرت ظهور کرد و بهاذعان اهالی محله بیش از ۱۲ تیم از همین شهرک در مسابقات محلات و لیگهای مشهد حضور داشتند.
چندی بعد زمین دیگر شهرک هم که پشت صادقیه بود به تلی از زبالههای ساختمانی بدل شد و حالا آنجا پاتوقی برای معتادان شده است تا شب را به صبح برسانند؛ مکانی که زمانی بههمت محلیها ۲ تیر دروازه چوبی در آن نصب شده بود و نسل اول مهاجران در آن فوتبال بازی میکردند. امروز تیم فوتبال مهاجرنوین هست، اما خبری از هیچیک از آن ۲ زمین فوتبال اصلی شهرک نیست.
سال ۷۷ بود که گروهی از جوانان شهرک تیمی جدید را تشکیل دادند. آنها با تلاش فراوان زمینی را که هنوز هم سر مالکیت آن بین شهرداری، آستانقدس و یک مالک شخصی دعواست، غلتک انداختند و آماده تمرین فوتبال کردند. زمینی که امروز دوباره از آنها گرفته و به تلی از زباله بدل شده است. بااینهمه هسته اولیه تیم مهاجرنوین آنجا با نام تیم «رستاخیز» تشکیل شد.
مؤسس یا بانی اصلی این اقدام نزار موسوی، سرمربی امروز مهاجرنوین، است. او دراینباره میگوید: تیم رستاخیز نام تیمی بود که بزرگترهای ما در خرمشهر داشتند و ما هم به همین دلیل اول اسم تیم را رستاخیز گذاشتیم. بعد به ما گیر دادند که باید اسم تیم را عوض کنید و ما هم اسم تیم را گذاشتیم شهدای شهرک شهید بهشتی و چند تا اسم عوض کردیم تا به مهاجرنوین رسیدیم. تیم مهاجرنوین در همان سالهای اول به نیمهنهایی لیگ دسته ۲ فوتبال مشهد رسید، اما در این مرحله باخت و در اقدامی جالب از حضور در بازی ردهبندی انصراف داد.
وقتی بادلیان، مسئول وقت برگزاری مسابقات، از نزار موسوی، مربی جوان آن تیم، پرسید چرا در مسابقه ردهبندی حاضر نمیشوید، نزار پاسخ داد: ما برای قهرمانی تیم را بسته بودیم و سومی و چهارمی به ما نمیچسبد. سال بعد مهاجرنوین رفتهرفته مسیر پیشرفت را در پیش گرفت و خودش را از دستجات محلی و باشگاههای مشهد و استان به لیگ دسته ۳ فوتبال کشور رساند؛ تیمی که حالا رستاخیزی نو در دل یک شهرک مظلوم در حوزه ورزش به وجود آورده است.
حالا حساب مهاجرنوین از شهرکیها جدا شده است؛ تیمی که از دل این شهرک بیرون آمده بود، حالا در سطح حرفهایتر در زمین چمن تمرین میکند. با وجود این چشم محلیها و جوانانش به این تیم است؛ بردهایش به شهرک انگیزه و شعف میدهد و باختش رنگ شرمساری به دیوار محله میاندازد. حالا این شهرک فقط یک زمین آسفالت دارد که بهتازگی شهرداری منطقه ۶ فنس آن را تعویض کرده و رنگوروی خطکشیهایش هم عوض شده است.
۴ طاق نور هم سر زمین گذاشته شده است تا جوانان محله بتوانند شبها در آن تمرین و بازی کنند. در کنار همین زمین یک زمین والیبال آسفالت وجود دارد که رنگورویی به خود ندارد و بیشتر پارکینگ خودروهای ساختمانهای شهرک است. البته یک میز پینگپنگ با تور آهنی هم وجود دارد که محلیها میگویند خودمان این را گرفتیم و الان هم سر همین یک میز شبها دعواست. این همه امکانات ورزشی مردمان عربنشین شهرک شهید بهشتی است که جمعیتشان با این حجم از سرانه ورزش بههیچوجه همخوانی ندارد.
با وجود همه این کمبودها تیم فوتبال مهاجرنوین بهعنوان نماینده نهتنها مشهد، بلکه نماینده اختصاصی مردم محله شهرک عربها در لیگ دسته ۳ فوتبال کشور است؛ تیمی که در نیمفصل اول از دور دوم مسابقات چندان درخشان ظاهر نشد و کار را با رتبه نازل دهمی از میان ۱۰ تیم گروه اول این مسابقات به پایان رساند. مهاجرنوین البته در این مسیر مشکلات عدیدهای هم داشت؛ از ماجرای حضور مدیرعاملی که قرار بود حامی مالی بیاورد تا بدشانسیهای داخل محوطه جریمه حریفان که امان سرمربی جنوبیشان را برید. بااینهمه هنوز محلیهای شهرک هر روز از یکدیگر میپرسند تکلیف تیم چه شد و در پایان بحث فوتبالیشان حتی اگر از موفقیت تیمشان هم ناامید باشند، باز به داشتن تیمی در این سطح از فوتبال کشور خرسند و امیدوارند.
مردم محله شهرک عربها معتقدند با دست خالی در فوتبال برزیلاند!
جوانهای محله در فلافلیهای اول شهرک جمعشان جمع است. درباره فوتبال صحبت میکنند. عجیب نیست. از گرافیتیهای دیوار خانههایشان که نقش فوتبالی دارد بگیرید تا شعار آبادان برزیلته که در جنبوجوش جوانها عیان است، همه و همه از فوتبالیبودن آنها خبر میدهد. پای میز یکیشان میرویم و بعد از تعارف فلافل میگوید: اینجا همه فوتبالی هستن. چون اینجا شعبهای از آبادان است. آبادان را با همان لهجه غلیظ جنوبی «آبودان» تلفظ میکند. اضافه میکند: شبها به همین زمین شهرک بیایید ببینید چه خبر است. سر فوتبال و زمین دعواست. پیرمردهایشان هم وسط پارک خطی نشستهاند و یکیشان میگوید: این جوانها فقط همین زمین را دارند. دلشان به همین خوش است. به اطرافتان نگاه کنید؛ اینهمه جمعیت فقط همین زمین. این بچهها چه کار میتوانند بکنند
. ابوسعید ما را به کنار زمین خاکی قدیمی شهرک میبرد که حالا تلی از زباله شده است. در حاشیه کمربندی میگوید: زمانی اینجا چند تیم از شهرک فوتبال تمرین میکردند، حالا پاتوق معتادها شده است. شبها که بیایید میبینید لابهلای این تپهها معتادها و کارتنخوابها خوابیدهاند. او اضافه میکند: اینجا تا دلتان بخواهد استعداد هست. ما از دل شهرک کم فوتبالیست بیرون ندادیم. همین الان علی پورحمزاویمان با تیم شهرک در لیگ دسته ۳ بازی میکند. محمد که از هممحلیهای علی است، توضیح میدهد: زمانی علی برای جوانان ابومسلم بازی میکرد و، چون بازیاش خیلی خوب بود، خداداد، مربی وقت ابومسلم، او را به تیم بزرگسالان دعوت کرد.
حتی همان ایام به تیمملی جوانان هم فراخوانده شد. ولی یک روز که رفت برای رفقایش از آن سمت خیابان شیرینی بگیرد، با ماشین تصادف کرد و پایش داغان شد. او میافزاید: علی پورحمزاوی الان در لیگ دسته ۳ است، چون پایش مصدوم است، وگرنه میتوانست در تیمهای خیلی خوب فوتبال کشور بازی کند. او یک استعداد واقعی است. یکیدیگر از محلیها میگوید: بچههای ما با همین دستهای خالی و بدون هیچی فوتبالی هستند. هروقت در هر مسابقه محلی تیم دادیم، تیممان قهرمان شده است. اینجا باید استعدادها را بشماری. اما متأسفانه هیچ امکان ورزشی برای این استعدادها وجود ندارد و چشم بههم میزنی میبینی این بچهها به هزار راه خلاف میروند. چرا؟ چون هیچکس به فکر این جوانان نیست. باور کنید اگر یکبار دیگر اینجا یک زمین خاکی داشته باشیم، باز کلی بازیکن به فوتبال مشهد معرفی میکنیم.
نمای یک
این تنها زمین فوتبال محله شهرک عربهاست که البته درحال بازسازی و شکلگرفتن است. همانطور که در تصویر مشهود است، اطراف زمین فنسکشی شده و ستونهای برق هم در آن تعبیه شده است تا شبها این زمین نور داشته باشد و بچهها بتوانند در تاریکی هم از آن استفاده کنند. البته همسایگی زمین با خانههای شهرک ممکن است از نظر سروصدا مشکلاتی برای همسایهها به وجود بیاورد.
نمای دو
تک میز پینگپنگ شهرک عربها که بهاذعان محلیها شبها و در ساعات خنکی هوا سر آن دعواست؛ میزی که البته تور روی آن نصب نیست و تور آهنی دارد که توپ از زیر آن رد میشود! نکته جالبتر آنکه این میز کوچک و رنگورورفته که هیچشباهتی به یک میز پینگپنگ استاندارد ندارد، بههمت خود اهالی محله خریداری و در آنجا نصب شده است!
نمای سه
زمین والیبال شهرک محل پارک خودرو ساکنان آپارتمانهای شهرک است، اما بازهم جمعهها محلی برای بازی محلیهاست. کافی است توری روی میلهها نصب شود تا بچهها بتوانند از آن استفاده کنند. البته کمی آنطرفتر هم شهرداری تعدادی وسایل بدنسازی پارکی نصب کرده است که علاقهمندان میتوانند از آن استفاده کنند. ۸۰۰۰ نفر و چند وسیله کوچک!