محمد ناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ چند روزی است که بدون وقفه بخشهایی از هورالعظیم خوزستان در حال سوختن است. عدد تخمینی روزهای اول را اگر میخواهید سه هزار هکتار بود! اما تصاویر ماهوارهای نشان داده که هزار و پانصد هکتار از هورالعظیم تا امروز سوخته و نابود شده و معلوم نیست آمار و ارقام جدید و تأسفآورتری هم به زودی رو میشود یا نه. فقط هورالعظیم نیست البته، کافی است سرکی بکشید در یکی از شبکههای اجتماعی و کانالهایی که عضوش هستید، آن وقت مورد آماج عکسهایی قرار میگیرید که شعلههای آتش را در خود دارد و اسم یکی از مناطق را با خود.
کاربری زیر یکی از همین پستها که خبر آتشسوزیها را بازنشر کرده بود، نوشت: «ببخشید وسط انبوه خبرهای این روزها مزاحم میشم، ولی الان چند روزه که هورالعظیم داره میسوزه؛ بازم ببخشید مزاحم شدمها. فقط خواستم بدونید ...» حرف تلخی بود که کنایه و گلایه به جایی هم مطرح میکرد. علاوه بر این آتشسوزی و در پی گسترده شدن خبر آن، یکی دو مورد مشابه هم مطرح شد که نشان داد قضیه از خوزستان و هورالعظیم خیلی فراتر است.
از استان فارس و جنگلهای مظلوم زاگرس که سالهاست هر بار برای مدتی طولانی میسوزد و هنوز راهی برای چاره کردنش پیدا نشده است تا نخلستانهای خوزستان و نیزارهای مناطق مختلف جنوب ایران در فصلهای گرم سال. در این مطلب علاوه به پرداختن به این خبرها و واکنش مردم در فضای مجازی، به علت و زمینهها و راههای برطرف کردن این آسیب گسترده به محیطزیست و البته دلایل بیتوجهی به این اتفاقات هم میپردازیم.
مدیر کل حفاظت محیط زیست خوزستان در مصاحبهای گفته بود که: «در تابستان انتظار آتش سوزی در نیزارهای تالابها را داریم.» یعنی این آتش سوزیها طبیعی و به دلیل گرمی هوا، خشک شدن نیها و انتشار گاز متان است. اگر این گفته را قبول کنیم و فصل گرم سال را باعث این آتش سوزیها بدانیم و به این فکر نکنیم که احتمالا با این همه پیشرفت علم راهی وجود دارد که جلوی این حریقهای گسترده و آسیب به محیط زیست گرفته شود، آن دسته از آتش سوزیهایی که عمدی و به دلیل اقدام صیادان و دامداران برای آتش زدن نیزار و راحت کردن کار خودشان است که میتوانیم مربوط به مسئولان بدانیم؟ مدیرکل حفاظت محیط زیست هم چنان گفته است: «برخی از دامداران نیزارهای خشک را آتش میزنند تا نیهای تازه سبز شود و بتوانند دام خود را تعلیف کنند.
اگر فرهنگ سازی و توجیه مردم را وظیفه مسئولان ندانیم (که باید بدانیم!) یک اقدام مؤثر و مفید برای جلوگیری محکم از این اقدامات، وظیفه قطعی مسئولان است. پس اولین نکته این است که اجازه شروع چنین آتش سوزیهایی داده نشود؛ با توجه به تجربیات همه این سال ها، اگر آتشی در نیزارها، جنگلها و نخلستانها بیفتد؛ خاموش کردن آن به این راحتیها نیست.
خطر عمیقی که متوجه حیات وحش و پرندگان تالابهای مختلف است و مشکلاتی که برای گونههای منحصر به فرد گیاهی و جانوری زاگرس اتفاق میافتد؛ به هیچ وجه جبران نمیشود. به ویژه که این فصل، فصل جوجه آوری پرندگان است، اما قضیه فقط محدود به محیط زیست نیست؛ این روزها خطر مهم دیگر، متوجه آلودگی هوایی است که علاوه بر آسیب زدن به همان بخش ها، به محیطهای شهری هم نفوذ میکند و کار را برای ساکنان شهرها هم سخت میکند.
همان طور که در بخش قبل گفتیم؛ پیشگیری از این مشکلات با توجه به بعضی سوء مدیریتها فعلا نشدنی است، اما مشکل بزرگتر اینجاست که راه درمان و جلوگیری و خاموش کردن آتش سوزیها هم فعلا در دسترس نیست! البته قید «فعلا»، محدود به این روزها نیست؛ «فعلا» از اواسط دهه نود آغاز شده و هر بار که آتش سوزی گستردهای رخ میدهد؛ این «فعلا» ادامه دارد. از مسئولان تا مردم در فضای مجازی همیشه میگویند فعلا هلی کوپترهای مخصوص خاموش کردن حریق نداریم و اگر داریم هم استفاده نمیشوند. به ویژه در وضعیتی که زنگ هشدار سال هاست زده میشود و هر چند ماه یک بار جنگل و مرتع و نیزاری دچار حریق گسترده میشود. در توییتر کاربری با انتشار عکسی دلخراش از نابودی درختان پس از آتش سوزی نوشته بود: «بابا میخواهید ما پول بذاریم چهار تا هلی کوپتر بخریم براتون؟»
دیگری در جواب او نوشته بود: «آخه پول هم بذاریم که نمیرن بخرن فکر کنم خودمون باید پاشیم بریم از خارج بخریم بیاریم براشون.» و دیگری با انتشار عکسی زیر این توییت از خاموش کردن آتش با شاخههای بزرگ درختان از سوی مردم نوشته بود: «ببینید وقتی این راههای نوین و بکر هست؛ نمیدونم چرا باید خرج الکی کرد؟»
به هر حال اتفاقی که این روزها میافتد نه تازه و نه قدیمی خواهد شد؛ چند ماه دیگر ممکن است باز هم اتفاق بیفتد؛ این سوءمدیریت و البته بعضی ضعفهای فرهنگی در خود ماست که باید تمام شود تا این آتش سوزیها هم به پایان برسند!