غلامرضا زوزنی | صبح روزی که خبر درگذشت استاد رضارضاپور منتشر شد، همکارانش در رادیو مشغول کار بودند. به نظرم میآمد باید برنامهای که او به همراه دوستانش هر روز پخش میکند، تعطیل شده باشد و اهالی رادیو برای شرکت در مراسم تشییع رفته باشند، اما چنین نبود. آنها سر کار آمده بودند تا برنامه را برای پخش، ضبط کنند، اما این بار بدون حضور آقای لهجه مشهدی. استاد رضاپور دوست نداشت هیچ وقت ضبط برنامه تعطیل شود؛ به همین دلیل در آن روز شاگردانش سعی میکردند بغضشان را پشت خندههای نقش رادیویی شان، پنهان کنند و کار را انجام دهند.
در آن روز بیرون از استودیوی رادیو همه در تاب وتب بودند. ناباوری تقریبا در چهره همه آنهایی که استاد را میشناختند، پیدا بود. هیچ کسی باورش نمیشد یا حداقل نمیخواست باور کند که دیگر صدای گرم وگیرای «آقارضا» با لهجه مشهدی اش خاموش شده است. بعد از همه این سال ها، اما رادیو دیگر به بازپخش صداهای به جامانده از او نپرداخته است و درحالی که هنوز کسی جای او را نتوانسته است در رادیو بگیرد، این یک کوتاهی و کم کاری به حساب میآید.
عشق به هنر از کودکی
رضاپور بچه محله نوغان بود و در مدرسهای در همان محله به تحصیل مشغول شده بود. در همان دوران، علاقه اش به هنرهای نمایشی را دریافت. خودش میگفت: «به تشویق معلم هایم به نمایش روآوردم. ظاهرا از همان ابتدا ذوق هنری داشتم، حتی خاطرم هست آن قدر عشق به تئاتر و نمایش در من زیاد بود که مدرسه ام را عوض کردم و رفتم در مدرسه حاج تقی آقابزرگ، در محله نوغان، که مدرسه بسیار مجهزی بود و سالن تئاتر داشت، در رشته ریاضی ادامه تحصیل دادم و بارها در آن سالن، نمایش اجرا کردم.».
آقای لهجه مشهدی درکنار فعالیت در رادیو از سال ۱۳۴۴ رسما به خدمت آموزش وپرورش، درمی آید و معلم میشود. در ابتدای خدمتش در آموزش وپرورش برای تدریس به روستاها میرفته است: «الفبا را به صورت آهنگین به دانش آموزان میآموختم و حتی در روستا با اهالی، نمایش اجرا میکردیم.». او که تحصیلاتش را در رشته هنرهای نمایشی گذرانده بود، سریال «مهمان توس»، اولین سریال درباره امام رضا (ع)، را نوشت و کارگردانی کرد و در نقش مامون عباسی بازی کرد. او حضور در رادیو را ترجیح میداد، با این حال در فیلمها و سریالهایی همانند «آرزوی ازدواج» و «کیمیا» حضور داشت. اما ماندگاری مرحوم رضاپور به خاطر بازی و پرداخت شخصیت «گل مراد» در سیمای استانی بود. رضا رضاپور، گل مراد را با گویش خراسانی و لهجه مشهدی بازی میکرد. در ادامه، سال ۱۳۷۶ بود که به عنوان بهترین بازیگر در جشنواره تولیدات مراکز صداوسیما معرفی شد و این تنها ارجی بود که بر زحمات مرحوم رضاپور نهاده شد.
رفتار پدرانه
آقای لهجه مشهدی، در همه سالهای فعالیتش فقط به فکر شخصیت سازی نبود. او درکنار تولیداتی که در رادیو داشت، به تربیت افراد مستعد نیز میپرداخت که سالها بعد از درگذشتش، هنوز هم در لحظه لحظه زندگی آنها حضور دارد. مینا فرازمندی، یکی از گویندههای گروه نمایشی رادیوخراسان است و با اینکه اصالتا مشهدی نیست، با استفاده از آموختههای استادش به خوبی با لهجه مشهدی صحبت میکند. ۱۸ سال پیش که فرازمندی برای تست به رادیو آمده بود، مرحوم رضاپور از او تست گرفته و او را پذیرفته بود. فرازمندی میگوید که استاد رضاپور تنها یک همکار برای رادیوییها نبود؛ او مثل پدری دلسوز درکنار بچههای گروه نمایشی رادیو حضور داشت و بعد از او، گروه نمایشی رادیو انسجامش را از دست داد: «احساس نمیکردیم در رادیو هستیم و همواره مثل یک خانواده دورهم جمع میشدیم و کار میکردیم. تجربهای را که او به من داد، هنوز در کارم استفاده میکنم و روزی نیست که یاد او در رادیو و حتی در جمع خانوادگی ام زنده نشود.»