واحد خاکدان، نقاش ایرانی درگذشت + بیوگرافی (یکم آبان ۱۴۰۴) آغاز بازبینی آثار سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر خراسان رضوی از سوم آبان حکایت مثال گویا و برتری رئال زاراگوزا آقای خبرنگار بیهقی لبخند اسطوره | ماجرای تولد دوباره شخصیت های «شاهنامه» در مجموعه «شاخنامه» اعضای هیئت انتخاب آثار صحنه‌ای سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر خراسان رضوی معرفی شدند حمایت ۳۷ میلیون دلاری برای ساخت «مخمصه ۲» مایکل مان حمید صفت در سریال بامداد خمار + عکس درگذشت «قاسم مهرنیا»، شاعر و نقال آیین‌های دینی خراسان شمالی + پیام تسلیت وزیر فرهنگ اعضای شورای سیاست‌گذاری هفته کتاب سال ۱۴۰۴ معرفی شدند ماجرای درگیری بادیگارد‌های «کیانو ریوز» هنرپیشه مشهور هالیوود با یک هوادار زن + عکس آغاز به‌کار کانون موسیقی نواحی ایران حضور فیلم «جی کلی» با بازی جورج کلونی در گلن گلوب رونمایی از آلبوم موسیقی «ناز نگه» زنده یاد همایون خرم «ایرانم» علیرضا قربانی در اهواز تمدید شد + جزئیات
سرخط خبرها

حکایت مثال گویا و برتری رئال زاراگوزا

  • کد خبر: ۳۶۷۵۹۳
  • ۰۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۹
حکایت مثال گویا و برتری رئال زاراگوزا
پسربچه وسط حرف پدر و مادرش دوید و گفت:‌ای پدر،‌ای مادر، مثال لازم نیست. من خودم الان به‌خوبی فهمیدم جنگ‌ها چگونه آغاز می‌شوند. بیشتر از این خودتان را اذیت نکنید و دنبال مثال‌های دیگر نگردید.

روزی از روز‌ها در یکی از همین روزگاران جدید، پسربچه‌ای که مشغول مطالعه کتاب درسی تاریخش بود، رو به پدرش که مشغول تماشای مسابقه فوتبال بین دو تیم رئال زاراگوزا و پاری‌سن‌ژرمن بود کرد و پرسید:‌ای پدر، سؤالی دارم.

پدر گفت: بپرس پسرم.

پسر گفت: می‌شود بگویی جنگ‌ها چگونه آغاز می‌شوند؟

پدر صدای تلویزیون را کم کرد و گفت: بلی پسرم. مثلا فرض‌کن بین دو کشور فرانسه و اسپانیا یک تنش مرزی پیش بیاید.

در این هنگام مادر پسربچه که مشغول اسکرول کردن پست‌های یکی از شبکه‌های اجتماعی فیلترشده بود سرش را از داخل گوشی بیرون آورد و گفت: فرانسه و اسپانیا عضو اتحادیه اروپا هستند و با هم متحد هستند و بینشان تنش مرزی پیش نمی‌آید.

پدر گفت: خب باشند. مگر اینکه عضو یک اتحادیه هستند باعث می‌شود همه تنش‌های بین آنها از بین برود؟

مادر گفت: سعی کن برای بچه از مثال‌های درست استفاده کنی.

پدر گفت: حالا مثلا همه مثال‌های تو درست است؟

مادر گفت: هرچی باشد از مثال‌های خواهر تو که بهتر است.

پدر گفت: باز توی بحث کم آوردی و پای خواهر و مادر مرا وسط کشیدی؟

مادر گفت: پای خواهر و مادر تو همیشه وسط هست. لازم نیست من وسط بکشم.

پدر گفت: خواهر و مادر خودت چی؟ آنها که همیشه سرشان توی زندگی ماست.

مادر گفت: در مورد اقوام من درست صحبت کن. نگذار چشمم را ببندم و دهانم را باز کنم و هرچی که لایقشان است نثارشان کنم.

وی افزود: می‌مردند وقتی مادر من مریض بود تلفنی یک احوال‌پرسی بکنند؟

پدر گفت: مگر وقتی پدر من در بیمارستان خوابیده بود آنها یک‌بار هم که شده به ملاقاتش رفتند که حالا توقع احوال‌پرسی داری؟

وی افزود: همین برادرت، هروقت می‌خواهد پول قرض بگیرد مخلصم و چاکرم راه می‌اندازد، اما کارش که راه می‌افتد می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند.

مادر گفت: در تمام این سال‌ها یک‌بار به برادر من پول قرض داده‌ای، اما تا آخر عمر حرفش را می‌زنی.

پدر گفت: همین یک‌بار برای یک‌عمر کفایت می‌کند.

مادر گفت: حالا هرچی. وقتی می‌خواهی به بچه چیزی بگویی مثال‌های درست بزن.

پدر گفت: من هر وقت آمدم با این بچه صحبت کنم یا چیزی به او یاد بدهم همین مسخره‌بازی‌ها را راه انداختی. من خودم بلدم چی بگویم و چه مثالی بزنم.

در این لحظه پسربچه وسط حرف پدر و مادرش دوید و گفت:‌ای پدر،‌ای مادر، مثال لازم نیست. من خودم الان به‌خوبی فهمیدم جنگ‌ها چگونه آغاز می‌شوند. بیشتر از این خودتان را اذیت نکنید و دنبال مثال‌های دیگر نگردید.

در این لحظه ناگهان رئال زاراگوزا به پاری‌سن ژرمن گل زد و پدر صدای تلویزیون را زیاد کرد و مادر نیز به ادامه اسکرول خود در شبکه‌های اجتماعی فیلترشده پرداخت و هرسه خاموش شدند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->