امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - تکاپو برای فهم درست و دغدغه در مسیر اندیشه ورزی، از دوران کودکی تا زمان برعهده گرفتن کرسی استادی دانشگاه، از ویژگیهای بارز او بود. با دشواریها انس چشمگیری داشت و همیشه امیدوار بود، به همین دلیل در زندگی نامه خودنوشتش خود را «امید» نامید. عبدالهادی حائری فرزندی از تبار بزرگان حوزوی قم بود. پدربزرگ مادری اش مرحوم آیت ا... شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، توانست جانی تازه در جریان دین ورزی ایران جاری سازد. عبدالهادی و برادر بزرگ ترش، عبدالحسین، شاید تصور نمیکردند که با گذشت سالها ۲ شخصیت بزرگ در عرصه علمی یکی در تاریخ پژوهی و دیگری در نسخه پژوهی شوند.
عبدالهادی مسیری پرفرازونشیب را برای خودش انتخاب کرد. حائری نوجوان برای مدتی از فرایند تحصیل دور ماند، اما هیچ گاه مطالعه را رها نکرد. علاقه او به تحصیل جدید هیچ گاه او را به پذیرش سیاست فرهنگی رضاشاهی نکشاند. او نوجوانی به شدت باورمند به ارزشهای مذهبی باقی ماند و سخت در تضاد با تجدد آمرانه رضاشاهی قرار گرفت. او با تمام وجود خشونت فرهنگی رضاشاهی را به بهانه تجدد، با نشانههای مذهبی حس کرده بود. او به گاه نوجوانی دیده بود که چگونه مأمور رضاشاهی در ستیز با نشانههای مذهبی، خواهر چادری اش را خشونت بار تعقیب کرده است. ازاین رو با بنیاد آن پادشاهی که بر دیکتاتوری این جهانی استوار شده بود، ستیزی سخت و تمام عیار پیدا کرده بود.
او در روزگاری وارد عرصه مطبوعات و روزنامه نویسی شد و در مجلات گوناگونی مقالاتی به رشته تحریر درآورد. چنین بود که نخستین مقالهای را که وی در نگارش آن از کسی کمک نگرفت، با عنوان «تقلید از اروپا» در روزنامه قدیمی زادگاهش یعنی نشریه هفتگی «استوار» در ۲۲دی۱۳۲۸ با امضای «الاحقرعبدالهادی حائری قمی» منتشر کرد. او در این مقاله در صفحه اول و دوم این روزنامه، که هفتگی منتشر میشد، به «ذلت و خواری» و «سرشکستگی و زبونی» ایرانیان پرداخت و علت اصلی این عقب ماندگی و «فاسد» شدن اخلاق را توضیح داد. به عقیده حائری که تازه به روزگار جوانی نزدیک شده بود، علت عقب ماندگی فقط زیرپانهادن ۲ اصل حساس و مهم، یعنی تعقیب نکردن روش و آیین پاک نیاکان باافتخارمان و نیز پیروی و تبعیت کردن «از افکار شوم و کردار و رفتار ظلمت بار اروپاییان» بود.
حائری پس از گذشت سالها و در مراحل تحصیلی در دانشگاه به دنبال ایدههای پژوهشی افتاد که در زمان نوجوانی جزو دغدغههای او برای نوشتن مقالات در مجلههای گوناگون بود. آثار قلمی او با روش تحقیق خاصش توانست در میان تاریخ پژوهان از امتیاز خوبی برخوردار شود. کتاب «نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران؛ با ۲ رویه تمدن بورژوازی غرب» از آثار مهم او در زمینه تأثیر غرب بر اندیشمندان ایرانی است. ازهمین رو پیرامون رویه اول، یعنی دانش و کارشناسی و یافتههای نوین غرب در نیمه دوم قرن ۱۸ و ۱۹ میپردازد و در ادامه به رویههای استعماری اشاره میکند. نویسنده در این کتاب میخواهد نگاهی گذرا بر ۲ رویه تمدن غرب بیفکند و ویژگیهای آن را با بهره گیری از آگاهیهای موجود و دردسترس نشان دهد. چون ۲ رویه تمدن بورژوازی غرب در پایان سده ۱۸ و آغاز سده ۱۹ اوج گرفتند و همه جهان را به ستیز خواندند، خودبه خود ایران روزگار قاجاری ناگزیر از رویارویی با آن شد.
چنین مینماید که فتحعلی شاه، عباس میرزا و بسیاری از دولت مردان و دست اندرکاران سیاست و جامعه در ایران به استقلال کشور دل بستگی داشتند، ولی نتوانستند با آن ۲ پدیده غربی به شیوهای کم زیان رویارو شوند، زیرا از یک سو بر مردمی ناآگاه و ناآشنا به مسائل گوناگون داخلی و خارجی فرمانروایی داشتند و از سوی دیگر آمادگیها و آزمودگیهایی بسنده در زمینه رویارویی با غرب را نداشتند و ازهمین رو در گرداب سیاستهای پیچیده استعماری غرب به شیوهای آسیب پذیر درگیر شدند.
جلد دوم این کتاب میباید دربرگیرنده رویاروییهای اندیشه گران کشورهایی، چون هند، اندونزی، چین و ژاپن با ۲ رویه تمدن بورژوازی غرب باشد، اما متأسفانه این کتاب به سرانجام نرسید. دکتر حائری تا واپسین سالهای زندگی اش به دنبال به پایان رساندن این اثر مهم بود.
آخرین کتاب دکتر حائری که با عنوان «آزادیهای سیاسی و اجتماعی از دیدگاه اندیشه گران؛ گذری بر نوشتههای پارسی در ۲ سده واپسین» در تابستان۱۳۷۴ از سوی انتشارات جهاددانشگاهی دانشگاه فردوسی مشهد چاپ و منتشر شد، کتابی است که ظاهرا نویسنده نوشتن آن را در سال۱۳۶۷ آغاز کرده و بخشهایی از آن را نیز به صورت مقاله در «فصلنامه مطالعات تاریخی» چاپ کرده است.
دکتر عبدالهادی حائری توانست با تربیت شاگردانی نخبه در دانشگاه فردوسی مشهد تأثیر بسزایی در جریان تاریخ پژوهی در دانشگاههای کشور بگذارد. پژوهشگران هم اکنون آثار او را نیز به عنوان منبعی اصیل در زمینه پژوهشهای تاریخ معاصر استفاده میکنند.