حدیث ولایت در کتابهای زیادی نقل شده است و مؤلفان شیعه از قدیم در پی اثبات این بودند که تواتر این حدیث مسلم و از بسیاری از احادیث دیگر بیشتر است. در سالهای اخیر که کتابهای اهل حدیث از قرن سوم و چهارم منتشر شده، ازجمله کتاب «فضائلالصحابه» احمدبنحنبل یا «السنه» ابوبکر خلال و آثار مشابه، روشن شده است که حدیث غدیر از مسلمات و مقبول اهل حدیث یا همان سنیان بغداد بوده است که تندترین اهل سنت بودند.
بهطبع سنیان معتدل دیگر مانند اهل سنت شهر اصفهان در قرن پنجم، در این زمینه تلاشهای بیشتری برای ثبت حدیث کردند. بسیاری از ترس امویان حدیث غدیر را روایت نمیکردند؛ چنانکه سعیدبنجبیر میگفت: من حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را از ابنعباس شنیدم، اما «فکتمته»؛ آن را کتمان میکردم (فضائلالصحابه: ۲/۷۰۳). دیگر اینکه معنای آن را تحریف میکردند تا به مفهوم امامت نباشد.
احمدبنحنبل در مقابل کسی که پرسید معنای این حدیث چیست، گفت ما فقط روایت میکنیم، درباره آن سؤال نمیکنیم (السنه ابوبکر خلال: ۳۴۶ و ۳۴۷). تلقی شیعیان و محبان امام علی (ع) (که شمارشان در اوج فشارهای دوره خلفای اول و بعدها در طول ۹۰ سال حکومت بنیامیه که دشمن اصلی خود را علویان و اهل بیت (ع) میدانستند، کم بود) این بود که غدیر به معنای امامت است.
شیعیان در این دوره اقلیت زیر فشار بودند و صدایشان کمتر شنیده میشد، اما در اینجا میخواهم یک نمونه مهم را بگویم. از قدیم این سؤال بود که اگر غدیر اتفاق افتاده، چرا مورخی مانند یعقوبی نقل کرده، اما طبری آن را روایت نکرده است.
پاسخ بهسادگی این است که بهرغم آنکه حدیث ولایت در منابع بود، اما رهبران تندرو حنبلی در بغداد چندان مایل به نشر این حدیث نبودند. بهعلاوه شکلهایی از حدیث را روایت میکردند که عناصر انحرافی در آنها جای داده شده بود. مثلا گفته میشد امام علی (ع) پیش از حج سال دهم در یمن بوده است و کسانی با او بد شدند و وقتی نزد رسول (ص) آمدند و گلایه کردند، حضرت فرمود: «من کنت مولاه...» این داستان برابر روایت مشهور ساخته شده بود تا مسئله را عادی جلوه دهند.
یک نفر هم گفته بود که امام آن سال در یمن بود و به حج نیامد تا غدیری در کار باشد. وقتی این خبر به گوش محمدبنجریر طبری رسید، او تصمیم گرفت کتابی در طرق حدیث ولایت بنویسد و نوشت. طبری همه طرق این روایت را گردآوری کرد و یک کتاب دوجلدی نوشت.
این کتاب به شهادت مورخان و محدثان، تا قرن هشتم هجری موجود بوده و شمسالدین ذهبی در این قرن آن را تلخیص کرده و سالها پیش منتشر شده است. این مسئله نشان میدهد طبری از اینکه غدیر را در تاریخ خود ننوشته، نگران مخالفتهای دیگران بوده و از آنجا که قصد داشته کتابی بنویسد که مقبول همگان باشد، از آوردن آن خودداری کرده است.
این روشی معمول در میان برخی مورخان است که ملاحظاتی دارند. همینکه در بغداد متهم به تشیع شد، جنازهاش ۳ روز بر زمین ماند و این هم ناشی از رفتار عدهای تندرو از حنابله بغداد بود.