سرخط خبرها

راهکار‌هایی برای ۴ معضل عمده در کتاب‌خوانی

  • کد خبر: ۷۶۶۰۸
  • ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
راهکار‌هایی برای ۴ معضل عمده در کتاب‌خوانی
مسئله در کم‌خواندن یا زیاد خواندن کتاب نیست، مسئله در این است که کتاب‌خوانی از شکل اصلی خود خارج و برای کتاب‌خوان‌ها مایه رنج و عذاب و اضطراب شده است. شاید این متن کمک کند از برخی از این مشکلات کتاب‌خوانی آگاه‌تر شویم.
الهام یوسفی| شهرآرانیوز؛ همین ابتدای کار بگوییم که مخاطب این متن، کسانی هستند که به خواندن کتاب عشق می‌ورزند و از فاصله‌گرفتن از آن در رنج و عذاب‌اند، یا بهتر بگوییم «عشاق کتاب‌خوانی» که البته این روز‌ها با مشکلات متعددی در مسیر رسیدن به عشقشان دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نه، اشتباه نکنید؛ منظورمان افزایش حیرت‌انگیز قیمت کتاب نیست؛ آنکه به‌جای خود! این جماعت به‌هر‌حال مسیر خود را برای خریدن کتاب‌های مورد‌علاقه‌شان پیدا می‌کنند. منظورمان از تراژیک‌شدن قصه کتاب‌خوان‌ها، مسائلی است که اسمش را می‌گذاریم «اختلالات مزمن و ناشناخته در فرایند کتاب‌خوانی». مشکلاتی که هر روز وخیم‌تر می‌شود و کتاب‌خواندن را به امری سخت‌تر و طاقت‌فرساتر تبدیل می‌کند. مسئله در کم‌خواندن یا زیاد خواندن کتاب نیست، مسئله در این است که کتاب‌خوانی از شکل اصلی خود خارج و برای کتاب‌خوان‌ها مایه رنج و عذاب و اضطراب شده است. شاید این متن کمک کند از برخی از این مشکلات کتاب‌خوانی آگاه‌تر شویم.

 

معضل اول: مغزی که شیوه تمرکز را فراموش کرده است

اغراق نیست اگر بگوییم فراگیرترین و بغرنج‌ترین مسئله شایع در‌میان کتاب‌خوان‌ها نداشتن تمرکز است؛ حتی آن‌قدر شایع که شبیه ویروس کرونا در‌میان اهالی کتاب‌خوانی در‌حال تکثیری خطرناک است. امیدوارم وضعیت شما آن‌قدر حاد نباشد، اما صاحب این قلم، کسی بود که همین چند‌سال پیش به‌آسانی آب خوردن رمان‌های چند‌جلدی را می‌خواند و لذت می‌برد، اما حالا برای خواندن یک متن ساده در گوشی‌اش مدام باید حواسش را از هزار‌و‌یک‌جا جمع کند و حتی چندین‌بار متن را بخواند تا آن را بفهمد. می‌دانید چرا؟ چون مغز هم مثل عضلات بدن تربیت‌پذیر است. ما هر روز، ساعت‌ها در‌میان صفحات مختلف اینستاگرام پرسه می‌زنیم، از اپلیکیشنی به دیگری می‌رویم و نوتیف‌های مختلف هم دینگ و دینگ از راه می‌رسند و حواس ما را پرت می‌کنند. در این حالت طبیعی است که مغز ما به پرش معتاد شود؛ کار دیگری یاد نگرفته! نمی‌توانیم کتاب بخوانیم، چون کتاب‌خواندن تمرکز روی یک متن واحد است. چاره چیست؟ ذهنتان را تمرین دهید. برای این کار کافی است تمرین‌های تمرکزی انجام دهید و هر بار مدت طولانی‌تری روی کاری که دوس دارید، تمرکز کنید. طبیعی است که کم‌کردن از زمان پرسه‌زنی هم می‌تواند بسیار کمک کند.

 

معضل دوم: وقتی پای ۱۰ کتاب نیمه‌کاره در‌میان است‌

می‌توانم به‌عنوان یک کتاب‌فروش این مورد را هم از شایع‌ترین شکایت‌های اهالی کتاب بدانم. ۱۰ کتاب در ماه اخیر که نیمه‌کاره رها شده‌اند. چرا؟ این چرایی مهم است. دنبال علت شخصی خودتان باشید. شاید عطش این را دارید که هر‌چه زودتر کتاب‌های چاپ جدید، یا کتاب‌هایی را بخوانید که اینفلوئنسر‌های فضای مجازی تند‌تند معرفی می‌کنند. شاید هنوز نمی‌دانید از کتاب‌خوانی چه می‌خواهید و مسیر علاقه خود را پیدا نکرده‌اید و سردرگم هستید. شاید مدام سراغ کتاب‌های اشتباهی می‌روید، کتاب‌های بد، ترجمه‌های بد و موضوعات حوصله سر‌بر! شاید هم آدم بی‌طاقتی هستید و همه کار‌ها را نیمه‌کاره رها می‌کنید. در این مورد آخر بهتر است بیشتر احساس خطر کنید؛ چون پای یک عمر زندگی و تصمیمات مهم‌تر در میان است.
 
در موارد دیگر، کشف علت، کمک بزرگی به شما می‌کند. روی علایقتان دقیق شوید، به‌جای اعتماد به اینفلوئنسر‌های حوزه کتاب که کتاب‌خواندن برای اغلبشان نوعی بیزینس است و به‌جای اسیر جو اینستاگرام‌شدن، مسیر شناخت کتاب را پیدا کنید، یک دوست کتاب‌خوان، یک کتاب‌فروش دلسوز یا حتی صفحات خوب معرفی کتاب. البته بیش از همه خودتان! به خودتان اعتماد کنید و در آزمون و خطای خواندن کتاب‌های مختلف علاقه‌تان را بیابید. باور کنید نیمه‌کاره رها‌کردن کتاب در ذات خود کار بدی نیست؛ مثل تست‌کردن غذاست، اما نمی‌شود تا آخر عمر فقط تست کنید. کتاب‌ها مثل آدم‌ها هستند؛ باید از میانشان دوستان خوب را پیدا کنید و مدت طولانی‌تری با او بنشینید.

 

معضل سوم: عطش سیری ناپذیر برای خریدن و نخواندن

کتابخانه‌تان پر است از کتاب‌های خوانده‌نشده‌ای که وقتی چشمتان به آن می‌افتد، حالتان گرفته می‌شود؟ با همه این‌ها باز هم میل شدید دارید به کتاب‌فروشی بروید و کتاب بخرید؟ کتابخانه‌تان جا ندارد، ولی باز هم این میل پیروز می‌شود و با یک بغل کتاب به خانه می‌آیید؟ این چرخه معیوب کجا تمام می‌شود؟ اینجا هم وقت مکث‌کردن و فکر‌کردن است. به این فکر کنید که برای چه کتاب می‌خرید؟ برای خواندن یا تظاهر به خواندن؟ شاید هم فکر می‌کنید اگر از چرخه کتاب‌خریدن عقب بمانید، از قافله تمدن و روشنفکری عقب مانده‌اید! آیا کسی گفته کتابخانه لبریز از کتاب، نشانه شخصیت شماست؟ یا دلایل دیگر... به‌هر‌حال این سیکل باطل باید یک جایی تمام شود و آن هم وقتی است که شما آگاهانه کتاب بخرید، بدانید که آن کتاب را دوست دارید و دیر یا زود خواهید خواند. اگر دوستش ندارید و اشتباهی خریده‌اید، آن را هدیه دهید، یا بفروشید و در گوشه کتابخانه غریب و تنها رها نکنید. کتاب‌ها چاپ نمی‌شوند تا ما گوشه کتابخانه‌مان اسیرشان کنیم و با آن‌ها پز روشنفکری بدهیم.
 
موقع خرید، آگاهانه تصمیم بگیرید، نه با جوزدگی. مشورت کنید. اگر می‌توانید قبل از خرید، کتاب را از کسی امانت بگیرید و ۲۰ صفحه بخوانید و بعد اگر مطمئن شدید که دوستش دارید و برایتان جذاب است، آن را بخرید.

 

معضل چهارم: وقتی کیفیت کتاب‌خوانی قربانی کمیت می‌شود

عطش کتاب‌خوانی همیشه هم خوب نیست؛ ما را از معنای اصلی کتاب‌خوانی دور می‌کند. نمی‌دانم کی و کجا اولین نفر پیدا شد و نوشت: «من امسال این تعداد کتاب، مثلا ۴۰ تا خواهم خواند.» مسئله این است که آیا ارتباط مستقیمی میان تعداد کتاب‌هایی که خوانده‌ایم، با نحوه زیست اصیل و مفید برقرار است؟ ممکن است بگویید: «بله، آدم‌های کتاب‌خوان زندگی بهتری دارند!»، اما واقعیت این است که نه! البته فراموش نکنید که کتاب‌خوان‌های قدیمی با کتاب‌خوان‌هایی که امروز به نحو شگرفی تعدادشان درحال رشد است، فرق می‌کنند. در گذشته، تمرکز روی عمیق‌خوانی و باکیفیت‌خوانی بیشتر بود؛ این روز‌ها خواندن ۴۰ کتاب حتی اگر بهترین آثار بازار کتاب هم باشند، وقتی با دور تند بخوانی و در آن عمیق نشوی، چه ارزشی دارد؟ واقعیت این است که چنین تعیین تکلیفی برای کتاب‌خوانی اصولا فقط میل به پایان‌رساندن کتاب و سراغ کتاب بعدی رفتن را در ما بیشتر می‌کند. درحالی‌که ما را از خیلی چیز‌ها غافل می‌کند؛ از عمیق‌تر‌شدن در آن اثر، از آرامش در کتاب‌خوانی و لذت کامل‌بردن، از غوطه‌ور شدن در کلمات و زیستن در جهان ذهن نویسنده و ده‌ها چیز دیگر. راستش را بخواهید، با همه آثار خوب و درجه‌یک بازار کتاب، گاهی تصمیم درست آن است که به‌جای خواندن ۱۰ کتاب، یک کتاب را چند بار بخوانید.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->