کنکوری‌ها بخوانند! | تاثیر مثبت معدل در کنکور چطور محاسبه می‌شود؟ تاریخچه‌ای از کشت چای در ایران | چند‌و‌چون چای راهنمایی برای انتخاب، مصرف و نگهداری نان | یک لقمه سلامتی ماجرای درگیری در خیابان بهشتی تهران چه بود؟ (۳۱ فروردین ۱۴۰۴) طرحی برای پایان دادن به چرخه معیوب ترک اعتیاد متجاهرها در مشهد | امید به شفابخشی نسخه «مدیریت مورد» معاون اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی: باید به موضوع فرونشست زمین در محدوده اماکن تاریخی استان توجه ویژه شود مشهد، قطب آزمایشگاهی منطقه شمال‌شرق کشور مدیر موزه بزرگ خراسان: سازه‌های مقاوم بنا‌های تاریخی ۲۵۰۰ ساله از افتخارات ایرانیان است یک تمرین ساده برای تسکین زانودرد منابع مالی، چالش‌برانگیزترین موضوع در حوزه بازسازی و حفاظت از بنا‌های تاریخی است برای حفظ بنا‌های تاریخی باید به ضعف‌های ذاتی این سازه‌ها توجه ویژه داشته باشیم فرودگاه مشهد آماده بدرقه بیش از ۱۲ هزار زائر خانه خدا پایه یازدهمی‌ها امسال هم ۶ درس را امتحان نهایی می‌دهند وزیر آموزش‌ و پرورش: اساسی‌ترین مشکل و بزرگ‌ترین بحران‌های امروز کشور ریشه در مسائل فرهنگی دارد آیا سی‌تی‌اسکن خطر ابتلا به سرطان را افزایش می‌دهد؟ پروژه برقی‌سازی خط‌آهن تهران-مشهد، از پروژه‌های اولویت‌دار کشور است پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (یکشنبه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۴) | از فردا هوا گرم می‌شود نقش زن خارجی در باند گروگان‌گیران آدمکش در مشهد چه بود؟ ۵۴ درصد از مردم خراسان رضوی، گرفتار کم‌تحرکی هستند | کم‌وزنی، مهم‌ترین دلیل مرگ‌ومیر نوزادان در استان + فیلم شنا با  مرگ | غرق شدن ۵ نفر از ابتدای ۱۴۰۴ در خراسان رضوی فرمانده کل انتظامی: ضرورت تعریف طرح نوین همکاری پلیس و آموزش و پرورش رئیس‌کل دادگستری خراسان رضوی: زمینه‌های افزایش سرمایه‌گذاری در حوزه تجهیزات پزشکی محقق شود اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد جان ۴ بیمار را نجات داد (۳۱ فروردین ۱۴۰۴) طب ایرانی چگونه شانس بارداری را افزایش می‌دهد؟ زمان واریز مابه‌التفاوت حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان کشوری اعلام شد | بازنشستگان تأمین‌اجتماعی همچنان چشم انتظارند! چگونه میکروب‌های روده بر سلامت ما تأثیر می‌گذارند؟ پیش‌بینی رگبار باران و رعد و برق در برخی نقاط کشور (۳۱ فروردین ۱۴۰۴) تأثیر ترکیبات موجود در گیاه خارمریم بر بهبود عملکرد کبد فروش دارو‌های یخچالی در فضای مجازی ممنوع است ثبت ۴۷۱ هزار و ۴۴۰ فقره سند ازدواج در سال ۱۴۰۳
سرخط خبرها
مسافرسنت در هزاره سوم (۳۱)

حاج‌آقا این چه وضعیه؟

  • کد خبر: ۷۶۶۸
  • ۰۲ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۲
حاج‌آقا این چه وضعیه؟
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه- دارم با همان شوروحال روضه و مصیبت از مجلس ظهر اربعین بیرون می‌آیم که مردی رهگذر به پلاستیک توی دستم اشاره می‌کند و درحالی‌که دو ظرف یک‌بارمصرف را نشان می‌دهد، می‌پرسد: غذای هیئت است؟ سری تکان می‌دهم. قبل از اینکه به خودم بیایم و بفهمم که باید چه‌کار کنم، با قدم‌هایی تند دور می‌شود. لحظه‌ای مکث می‌کنم که بهتر نبود یکی از دو غذای تبرکی را به او بدهم و خودم جواب می‌دهم: «برای کسی که این‌قدر فضولِ داخل کیسه پلاستیکی مردم است، نه!»، اما باز با خودم کلنجار می‌روم که حالا چشمش به این غذا افتاده، شاید امروز ناهار نداشته باشد. پشت‌سرم را نگاه می‌کنم. داخل فرعی پیچیده و دیده نمی‌شود. به خودم نهیب می‌زنم: «این غذا، خوردن ندارد. چشمی دنبال این غذاست، برو.» دوان‌دوان به داخل فرعی می‌پیچم. وقتی نزدیکش می‌شوم، صدا می‌زنم:
آقا، آقا!

یکشنبه- توی یک مرکز خرید پسری با ظاهر اسپورت جلو می‌آید. مو‌های بلندش را از پشت‌سر بسته است و به تیپ و قیافه‌اش نمی‌خورد که با من کاری داشته باشد. گویا خودش هم این را می‌فهمد که ابتدا توضیحی می‌دهد و بعد سر درددلش باز می‌شود. مفصل حرف می‌زنیم، سرپایی و شتابزده. فرزند یکی از افراد شاخص است و به‌صراحت می‌گوید که این حرف‌ها را به پدرم نمی‌توانم بزنم. به یاد فرزند یکی از روحانیون می‌افتم که پدرش با من میانه خوبی نداشت و این پسر وقتی درددل می‌کرد، اصرار داشت پدرش از گفت‌وگوی ما مطلع نشود و من هم نمی‌توانستم وقتی پدرش شعار‌های آتشین می‌داد، به او بگویم که پسرش چه حرف‌هایی
به من زده است.

دوشنبه- پای پلکان هوایى ما زنی میان‌سال و تنها جلوی من ایستاده است، با مانتویی کوتاه بر تن و روسری رنگی نصفه‌نیمه‌ای بر سر. چمدان دستی‌اش سنگین است. می‌گویم: با اجازه، و بدون آنکه منتظر جوابش بشوم، ساکش را برمی‌دارم. با تردید تعارف می‌کند و وقتی پشت‌سرش راه می‌افتم، ادامه می‌دهم: شما هم مثل مادرم!

سه‌شنبه- داخل هواپیما که به صندلی‌ام در سمت چپ راهرو می‌رسم، قبل از نشستن عبایم را باز می‌کنم و به‌دقت تا می‌زنم و در محفظه بالای سرم می‌گذارم. وقتی می‌نشینم، مرد مسافر به صندلی سمت راست راهرو نگاهی می‌کند و می‌گوید: نظم و ترتیبتان خیلی برایم جالب بود. انتظار داشتم همین‌طوری و بدون ملاحظه بنشینید.

چهارشنبه- دختر دست‌فروش جعبه آدامس موزی را جلوی من گرفته است و تکرار می‌کند: دو تا پنج تومن! دو تا می‌خرم و یکی‌اش را به مردی که کنارم نشسته است، تعارف می‌کنم. خنده‌کنان می‌گوید: تا حالا نشنیده بودم که آخوند‌ها از این کار‌ها بکنند. می‌گویم: تا حالا سرت کلاه رفته!

پنجشنبه- قبل از اینکه روی صندلی ایستگاه مترو بنشینم، مرد جوانی که ظاهری مذهبی دارد و پیراهن مشکی عزا پوشیده است، بدون مقدمه می‌گوید: حاج‌آقا! این چه وضعی است؟
برافروخته و بسیار عصبانی است. معلوم می‌شود پیش از رسیدن من، دختری روسری‌اش را انداخته بوده روی شانه‌اش و او مأمور نیروی انتظامی را خبر کرده است.
می‌نشینیم و گپ می‌زنیم. از درد‌های مشترکمان می‌گوییم و با هم سوار یک قطار می‌شویم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->