سیده نعیمه زینبی | شهرآرانیوز؛ «کولهای سبک تدارک میبیند. اسبابِ اولیه یک مسافر را که میخواهد راهی سفر شود دم دست میگذارد و درون کوله میچیند. سنگینترها پایین و سبک ترها بالاتر. مقصد مشخص است؛ مشهد. دو سالی که کرونا آمده او را از این زیارت هرساله دور کرده، ولی حالا بدش نمیآید چشم هایش را دوباره با آن گنبد طلایی آشنا و دیداری تازه کند. مرخصی را جفت و جور کرده و قرارش را با بچهها گذاشته است. محدودیتهای جادهای و جریمههای کرونایی نگداشته است خودرو را از پارکینگ خانه بیرون بکشد. به راه جایگزین فکرکرده است. اتوبوس نتوانسته راضی اش کند. قطار و هواپیما گزینههای بهتری هستند. هواپیما کمی با جیبش سر ناسازگاری داشت. قطار، اما یک گزینه اقتصادی و راحت بود.»
این روایت حمید است که با دوستانش از تهران به مشهد آمده و اکنون عزم بازگشت دارد. یک گروه شوخ وشنگ کوچک که زمان زیادی تا زمان حرکت قطارشان باقی نمانده است. علی و حامد ماسکهای نصفه نیمه دارند و خیلی هم از کرونا واهمه ندارند.
قدم گذاشتن به سالن راه آهن و فرودگاه داستانهای زیادی در خود جای داده است که یک خط سیر روشن دارد. مسیری که ما دنبال میکنیم تا بدانیم چرا محدودیتهای جادهای برای خراسان رضوی نتوانسته آمار رو به افزایش بیماران کرونایی را بشکند و همچنان مشهد با مسئله کرونا، وضعیت قرمز و تختهای مملو از بیمار دست و پنجه نرم میکند. شهری که محدودیتها دسترس ناپذیرش نکرده و فقط راه رسیدن به آن را متفاوت کرده است.
همین که به محوطه قدم میگذاری و کوله ات را به دوش میکشی، در شکوه ساختمان پر ابهت راه آهن غرق میشوی و حال و هوای سفرهای پیش از کرونا برایت زنده میشود. تاریخ انقضای این رؤیا در رویارویی با نخستین رهگذر، فرا میرسد تا ماسک و فاصله فیزیکی برایت اولویت پیدا کند. ناخودآگاه در طلبِ ماسک و فاصله ای. دیدن لبخندهای مسافرانی که ماسک ندارند نگرانت میکند. آنچه در محوطه بیرونی راه آهن زیاد به چشم میآید. خودت را قانع میکنی که میدان خلوت است و این چند لحظه تنفس آزاد به چالش تبدیل نمیشود. ورودی ایستگاه شبیه به هر مکان دیگری بنر نصب شده است: «با رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک...» بقیه اش خواندنی نیست. تکرار پشت تکرار. انگار این جمله معجزه میکند و مجوز هر کاری را میدهد. سالن شلوغ است.
سمت چپ سالن با اقبال بیشتری روبه رو است. مسافران سه قطار تهران، سرخس و کرمانشاه در نوبت انتظار هستند. سقف برافراشته هلالی که تاقش به اندازه پل ورسک خمیده شده خیال آدم را کمی راحت میکند، اما فاصله کم مسافران از یکدیگر و ماسکهای نصفه نیمه که بیشتر برای رفع تکلیف است، آن نگاه بلند را کوتاه و آشفته میکند. فضاهای مشترک ایستگاه، نمازخانه، رستوران، سرویس بهداشتی، خودپردازهای متمرکز، فروشگاه و صندلیهایی که هر دم کسی روی آن مینشیند. بلیتها از سایتها و مراکز فروش خریداری شده اند و آنچه معلوم است ظرفیت قطارها تکمیل شده است.
بافت مسافران خانوادگی است که با باروبنه و ساکهای سنگین چیده شده منتظر هستند. صدایی درسالن میپیچد و برای سوار شدن مسافران تهران فراخوان میدهد. سرخس و کرمانشاه در نوبتهای بعدی هستند. چمدانهای عجول زوزه کشان و غلتان راه میافتند و در گیت ورودی همه در هم فرو میروند. اینجا چند نشان فاصله گذاری کشیده شده است که هیچ کس توجهی به آن ندارد.
مسافران چسبیده به هم برای ورود به سکوی مسافرگیری شتاب دارند. از دستگاه تب سنج هم خبری نیست. ماسکها همچنان روی چهرهها زار میزنند و تعداد کمی مقیدند تا ماسک سفت به صورتشان بچسبد. بانویی با چادر رنگی دور از هیاهو خیره به قطار ساکن در پشت شیشه هاست. انجماد صحنه روبه رویش با یک سؤال شکسته میشود: «چند وقت است مشهدید؟» ۱۰ روز است. برای زیارت آمده. بعد از چند سال دوری. هرچه صبر کرده که کرونا برود، نرفته!
اکنون او آمده است. اوضاع اهواز تعریفی ندارد، درست مثل مشهد. این را خوب میداند. میگوید مراعات کرده و جایی نرفته. خواجه ربیع، خواجه اباصلت و چند جای زیارتی دیگر. غذا از بیرون نگرفته و صبح تا شب را در حرم گذرانده است. ماسک و بقیه چیزها هم که جزو ملزومات رعایت است. حالا دارد به شهرش برمی گردد و به محضی که برود واکسن میزند. باید خدا را شکر کرد که در این اوضاعِ غریب مشهد، سالم به شهرش میرود و جز آن یک سوم ظرفیتهای پرشده غیربومی بیمارستانی مشهد نیست!
قطار تهران هم تازه آمده است. مسافران بی خبر از تونل بالا میآیند و یکی یکی در نور خورشید چشم ریز میکنند. چشمانشان که عادت کرد چمدانها را به سمت در خروجی میکشند. تابلوی خروجی که جلوی چشمشان سبز میشود به داخل سالن انتظار میآیند. ماسکها این سوی سالن محکمتر و جدیتر هستند. هنوز هم بافت جمعیت خانوادگی با ساکهای بسیار است. رانندهها اینجا منتظرند تا هنوز مسافر از راه نرسیده قاپش را بدزدند. چند نفری هستند.
بعضیها ترجیح میدهند به ایستگاه بروند و تاکسیهای راه آهن را بی نصیب نگذارند. با فاصله زمانی کم مسافران رشت هم میرسند. باز هم ترکیب خانوادگی مسافرها توجه جلب میکند. انگار همه این آدمها خودرو شخصی شان را شبیه به حمید در پارکینگ خانه گذاشته، ولی از خیر سفر نگذشته اند. اگرچه مسافران ورودی مدت زیادی را در ایستگاه نیستند، ولی مدت بیشتری را در شهر خواهند چرخید. در ایستگاه راه آهن خبری از تمهیدات کرونایی نیست. مسافران یکی یکی از راه میرسند و به یکی از مراکز اقامتی این شهر میروند.
حالا مجبورند به رستورانها و سرویسهای اشتراکی تن بدهند. سوار اتوبوس یا تاکسی شوند و در شهر تردد کنند. راه آهن یکی از نقاط طلایی ورود مسافران است که در همه فصول سال ستاره اقبالش بلند است. خدا میداند قرار است چه اتفاقاتی برای این شهر رقم بخورد. قطارها یکی یکی از راه میرسند. حدود ۵۰ رام در هر روز. سر زدن به خیابانهای نزدیک به حرم فقط نگرانی به همراه دارد. تعداد بالای مسافران، بازارهایی که جان گرفته اند، فاصلههایی که در پیاده روهای شلوغ فراموش شده اند و کرونایی که همچنان در مشهد میتازد!
فرودگاه مقصد بعدی است که با وجود ممنوعیت سفر از مبدا همچنان به تبادل مسافر در این شهر کمک میکند. نمای بیرون خلوت است؛ دنجتر از راه آهن. رد شدن از گیت ورودی فقط چند دقیقه زمان میبرد. سالنی فراخ پیش رو گسترده میشود. به نظر ساکت و آرام میرسد.
از همین جا میتوان چشم دوخت به هواپیماهایی که روی باند چمباتمه زده و برای پرواز روبه راه میشوند. دغدغه ابتلا به کرونا کمی فرو مینشیند. چند دقیقهای طول میکشد تا اولین اعلان از بلندگوهای سالن انتظار پخش شود: «مسافران پرواز اهواز برای دریافت کارت پرواز...».
کافی است به تکاپوی مسافران چشم بدوزی و رد رفتن شان را دنبال کنی. همه مسافران پشت سر هم رج میبندند. فاصله گذاریهای زرد رنگ نمایشی زیر پا خفه میشوند. کارت پروازها دریافت میشود و مسافرها به سمت سالن پرواز راه میافتند.
خانوادهها اینجا هم نقش پر رنگی دارند. خانوادههایی که نسبت به راه آهن جمعیت کمتری دارند و بیشترشان ۳ نفره اند. چند دقیقهای طول میکشد تا گیت باز شود. دوباره مسافرها در هم ادغام میشوند و با کنترل از مرز سالن به باند فرودگاه میروند. خبری از تب سنج یا تمهیدات دیگر نیست. انگار کرونا به مرحله شوخی رسیده است. دختری که مسافر تهران است، میگوید: «از تهران که آمدم خیلی خبری از صندلیهای خالی نبود.» گویا تب سنجی پیش از پرواز حداقل در آنجا رواج بیشتری دارد. نوبت به پرواز کیش میرسد.
مسافران کیش تعدادشان کمتر است. پرواز اصفهان مینشیند. پرواز تهران بلند میشود. پرندههای فلزی یکی پس از دیگری میروند یا برمی گردند. همه چیز روال عادی خودش را طی میکند. درست مثل روزی که از کرونا خبری نبود.
۷۶ پرواز داخلی تا شب مینشیند و همین حدود پرواز داخلی از باند برمی خیزد. با کساد شدن بازار حمل و نقل جادهای دور از ذهن نیست که تعدادی از مسافرانِ مشهد با هواپیما عازم این شهر بشوند. ممنوعیتها نفعی به حال مشهد ندارد، ولی جیب آژانسهای هواپیمایی را پر میکند.
مسافران هم خود در معرض آسیب هستند و هم مشهد را در برابر ویروس آسیب پذیر میکنند. این همه حرفی است که بارها باید گفت تا در ورطه خاموشی و فراموشی نیفتد. کسانی که از پیله امن شهر و دیار خود خارج شده اند در معرض خطر هستند و میتوانند این خطر را به جان شهر نیز بریزند. هشدارها از زبان مسئولان مختلف نمیافتد. مدیرعامل سازمان فردوسهای شهرداری مشهد اظهار میکند: «آرامستان بهشت رضوان اکنون چندین برابر ظرفیت خود در حال خدمت رسانی است و فوتیهای روزانه کرونا در مشهد به مرز سه رقمی نزدیک میشود.»
دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز بر بستری بیش از ۴۰۰ بیمار کرونایی در روز و احتمال افزایش آن در روزهای آتی صحه میگذارد و اعلام میکند: «تعداد بیمارانی که بستری میشوند با تعداد افراد ترخیص شده هماهنگ نیست و فقط در صورت فوت بیمار تخت خالی میشود.» بررسی آمار مربوط به بیماران کرونایی بستری در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی نشان میدهد که یک سوم این افراد، غیربومی هستند که نشان از حضور چشمگیر مسافران و زائران در مشهد است. از سوی دیگر جای شگفتی دارد که تورهای زیارتی و اردوهای مختلف از سوی ارگانها و مؤسسهها به مشهد افزایش یافته است! همه چیز دست به دست هم داده تا مشهد روزهای سیاه را انتظار بکشد.
جست وجوی آمار دقیق مسافران ورودی به مشهد به در بسته میخورد. مسئولان در شرایط سخت و حساس مشهد از دادن آمار دقیق وحشت دارند. در این شرایط دادههای موجود و تخمینها به کمک میآید تا به تعداد مسافران ورودی به مشهد در تیرماه و ماههای پیش رو پی برد.
از ۸ صبح جمعه ۱۵ مرداد تا ۹:۱۵ شنبه، یعنی ظرف ۲۴ ساعت، ۷۶ پرواز داخلی از مبدأ شهرهای مختلف وارد فرودگاه مشهد شد. همچنین از ساعت ۱۳ روز جمعه ۱۵ مرداد تا ۱۲:۳۰ روز شنبه ۹ پرواز خارجی در فرودگاه مشهد به زمین نشست. مجموع پروازهای داخلی و خارجی که در مدت یک روز وارد فرودگاه مشهد شدند به عدد ۸۵ میرسد. تعداد مسافران هر هواپیما از ۱۰۰ تا ۵۰۰ نفر بسته به نوع هواپیما متغیر است، اما از آنجایی که تعداد هواپیماهای با ظرفیت پایین در ایران بیشتر است میانگین مسافران هر هواپیما را دست پایین ۱۵۰ نفر در نظر میگیریم. با این احتساب روزانه ۱۱ هزار و ۴۰۰ مسافر با ۷۶ پرواز داخلی وارد مشهد میشوند.
میدانیم برای هواپیما قانون فاصله گذاری اجتماعی و ۶۰ درصد ظرفیت در ایام کرونا گذاشته شده است، البته اگر تنها یک بار در این دوران با هواپیما سفر کرده باشید متوجه میشوید این قانون چندان جدی گرفته نمیشود، چنانکه خرداد امسال به طور رسمی دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی خواستار لغو این مصوبه شد و آن را قانونی بدون پشتوانه علمی بیان کرد که فقط در ایران اجرا شده و هیچ کشور دیگری در دنیا آن را اجرا نکرده است. به گفته مقصود اسعدی سامانی، این مصوبه باعث وارد شدن ضرر عمده به شرکتهای هواپیمایی شده است. با این حال اگر خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم و فرض بگیریم قانون ۶۰ درصد ظرفیت به طور کامل اجرا شده است تعداد مسافرانی که روزانه با پروازهای داخلی وارد فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد میشوند به ۶ هزار و ۸۴۰ نفر کاسته شده است.
اما بر اساس آنچه پیشتر گفته شد و همچنین به این دلیل که شرط سفر مسافران پروازهای خارجی، داشتن تست پی سی آر منفی است، پروازهای خارجی ورودی به فرودگاه مشهد با ظرفیت کامل وارد فرودگاه میشوند. اگر ۹ پرواز خارجی را با همان ۱۵۰ نفر ظرفیت کامل حساب کنیم ۱۳۵۰ مسافر میشود؛ بنابراین در پایینترین حد ممکن محاسبات، روزانه ۸ هزار و ۱۹۰ مسافر با پروازهای داخلی و خارجی وارد فرودگاه مشهد میشوند. این تعداد در یک ماه به ۲۴۵ هزار و ۷۰۰ نفر میرسد، البته باید دانست که این رقم حداقلی است و فرودگاه مشهد در ۳ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰ در مجموع ۹۵۸ هزار و ۶۸۶ مسافر اعزام و پذیرش کرده است که این آمار به طور قطع در تابستان افزایش داشته است.
درباره قطارها بررسیها کمی پیچیدهتر و احتمالیتر است. با توجه به نبود تابلو ریلی واحد برای ورود و خروج قطارها در راه آهن باید به آمار ورود و خروج شرکتهای ریلی مختلف چشم دوخت و به محاسبات میانگین دلخوش کرد. آنچه مشخص است هر رام قطاری که وارد مشهد میشود کمتر از ۱۰ واگن نیست. هر واگن حداقل ۸ کوپه دارد که میتواند ظرفیت ۴ یا ۶ نفر را در خود جا بدهد. مسافرتهای ریلی بیشتر به صورت خانوادگی اتفاق میافتد و معمولا از ظرفیت کوپه حداکثر استفاده میشود. اگر ما ظرفیت کوپهها را میانگین ۴ نفر در نظر بگیریم با رسیدن هر رام به مشهد نزدیک به ۳۲۰ نفر به این شهر وارد میشوند.
تعداد رامهایی که در بهار مسافران خود را به مقصد مشهدالرضا میرساندند حدود ۴۰ رام بوده که به احتمال زیاد مشابه سالهای گذشته در تابستان افزایش یافته است. با احتساب این افزایش حدودی، روزانه دستکم ۵۰ رام از نقاط مختلف کشور عازم مشهد میشوند. ظرفیت قطارها بسته به تعداد کوپهها و واگنهای آن از ۳۰۰ تا ۶۵۰ نفر متغیر است. اگر میانگین جمعیت هر قطار را دست کم ۳۵۰ مسافر در نظر بگیریم، روزانه ۱۷ هزار و ۵۰۰ نفر از طریق حمل و نقل ریلی رهسپار این شهر زیارتی میشوند.
از سوی دیگر قانون استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت مسافر در ایام کرونا برای قطارها وجود دارد که با توجه به گستردگی سفرهای خانوادگی در این نوع سفر خیلی قابل اعتنا نیست. در یک ماه میزان مسافری که با قطار به مشهد عزیمت کرده اند حدود ۵۲۵ هزار نفر میشود که رقم درخور توجهی است.
پایانه مسافربری آمار مربوط به مسافران تیرماه را در سایت خود منتشر کرده است تا ما با سختی کمتری روبه رو شویم. براساس آمار از ابتدا تا ۳۱ تیرماه ۱۴۰۰ بیش از یک میلیون و ۳۹۶ هزار و ۹۷۶ مسافر از طریق پایانههای مسافربری شهرداری مشهد جابه جا شده اند.
فقط کافی است تصور کنی که به این شهر ۳ و نیم میلیون نفری با یک حساب سرانگشتی ماهانه ۲ میلیون و ۱۲۳ هزار نفر وارد میشوند و آنچه مشخص است آمار ورودیهای مشهد به طور قطع بیش از این هاست. وقتی دبیر ستاد مبارزه با کرونای خراسان رضوی خبر از موافقت ستاد ملی پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا با پیشنهاد منع سفر به خراسان رضوی ازمبدأ تمام استانهای کشور را داد؛ بسیاری تصور کردند اتفاق ویژهای افتاده است، اما وقتی متوجه شدند پروازها روی روال همیشگی برقرار و برنامه قطارها نیز تغییری نکرده است تازه فهمیدند قرار نیست محدودیت جدی در سفرها ایجاد شود.
سفرهای هوایی، ریلی و زمینی به قوت خودش باقی است و فقط خودروهای شخصی در صورت ورود به مشهد جریمه میشوند. همه مسئولان میدانند در مشهدالرضا (ع) چه خبر است، ولی اقداماتی که انجام میشود مسکّنهایی است که نمیتواند چهره بیماری را پنهان کند.