شیما سیدی | تربت حیدریه را که پشت سر بگذارید و وارد روستای مهنه در ۲۰۰ کیلومتری مشهد شوید، تابلویی قهوهای رنگ ورود شما را به زادگاه و آرامگاه شاعر و عارف وارسته «ابوسعید ابوالخیر» خوش آمد میگوید. سپس راه با عبور از میان کوچه و خیابانهایی که به نام این عارف نامی، تابلو خورده، در میانه روستا به آرامگاهی زیبا میرسد. تابلوی میراث فرهنگی با قید شماره ثبت ملی، بنای پیش رویتان را بی هیچ شک و شبههای آرامگاه «ابوسعید ابوالخیر» معرفی میکند. آرامگاهی که یکی از نقاط پر طرفدار این خطه است و برای اهالی روستا و البته مردمی که از نقاط دور و نزدیک به اینجا میآیند، یک مکان دوستداشتنی و عزیز محسوب میشود. با این همه، مهنه را فقط به ابوسعیدش نمیشناسند. مهنه مهولات میتواند برایتان یک تجربه خوب از حضور در یک روستا و باغهایش به ارمغان بیاورد و لابهلای زندگی شهری، فرصت مغتنمی را برای تنفس فراهم کند.
ارادت درخور تقدیر مردم یک روستا به شاعری نامی
سرتان را که اندکی پایین بیاورید، میتوانید از ورودی کوچک بگذرید و وارد بنایی شوید که در و دیوار آن به شعرهایی از ابوسعید ابوالخیر مزین شده است. کمی که سر بچرخانید شبستانی بزرگ خواهید دید، مجسمه شاعر نیز در میانه آن جاخوش کرده است. داخل یکی از غرفهها سمت چپ حیاط، مقبرهای قرار دارد که بر روی سنگ مزارش نام «ابوسعیدفضل الدین ابی الخیر محمد بن احمد میهنی» با تاریخ تولد ۳۵۷ هجری و وفات ۴۴۰ هجری نقش بسته است. بالای مقبره تصاویری از این بنا پیش از مرمت قرار دارد که میتوان وضعیت دیروز و امروز آن را مقایسه کرد.
آن طور که دهیار روستا میگوید، اهالی مهنه ارادت ویژهای به فرد مدفون در این آرامگاه دارند، بر مزارش شمع روشن میکنند و حاجت میگیرند. داستانها هم از کراماتش نقل میشود، اینکه هنگام حمله مغولها (به روایتی هم حمله افغان ها) به روستا با لباسی سفید با آنان جنگیده و از مردم روستا محافظت کرده است و...
البته که آنان مستنداتی هم بر ادعای قرار داشتن زادگاه ابوسعید ابوالخیر در این روستا دارند، ادعاهایی، چون «ابوسعید از نوبهار وارد مهنه میشود و ما منطقهای به نام دهانه نوبهار در این روستا داریم.» و یا اینکه «ابوالقاسم گورکانی، که مزارش در تربت حیدریه است، از دوستان نزدیک ابوسعید بوده و این دو بسیار با هم ملاقات داشته اند.» واژههای به کار رفته در کتاب «اسرارالتوحید» همچون: «خُسبیدن» به معنای خوابیدن و «خُسور» به معنای پدرزن که اکنون به کار بردن آن در مهنه رایج است، از دیگر دلایل اهالی این روستا برای اثبات حقانیت ادعایشان است؛ که برخی از اینها با کمک دانشگاه تربت حیدریه تکمیل شده است. بر روی تابلوی ورودی بنا نیز اطلاعات کامل تری از سوی میراث فرهنگی نوشته شده است، اینکه اصل بنای آرامگاه مربوط به دوره صفوی است و در تاریخ ۵ تیر ۱۳۸۴ با شماره ثبت ۱۱۹۲۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به ثبت رسیده است. در سال ۱۳۸۹ کف سازی آرامگاه و طرح محوطه سازی صحن آرامگاه نیز انجام شد که شرایط را برای اقامت بازدیدکنندگان فراهم کرد.
وقتی تابلوهای اشتباه، ما را به میراث، بی اعتماد میکند
اینکه ابوسعید ابوالخیر واقعا کجا دفن است، در مقابل توجه به تأثیری که افکار و سیر و سلوک این عارف نامی میتواند بر مردم بگذارد شاید کمترین درجه اهمیت را داشته باشد و در این وانفسا این همه ارادت مردم یک روستا، به عارفی، چون ابوسعید ابوالخیر، واقعا جای تقدیر و شگفتی دارد آن هم در حالی که گاه برخی از عارفان و شاعران نامی، در شهر و روستایی که زاده آن هستند، آن طور که باید ارج نهاده نمیشوند. میراث فرهنگی هم تابلویی جلوی بنا نصب کرده است و اینجا را بی هیچ شک و شبهه و توجهی بر احتمالات، یا منسوب بودن، آرامگاه عارف و شاعر وارسته ابوسعید ابوالخیر معرفی و قدمت آن را صفوی بیان میکند. در کنار آن شماره ثبت اثر، به عنوان آرامگاه ابوسعید ابوالخیر، در فهرست آثار ملی نیز قید میشود.
میهنه دشت خاوران، محل تولد و آرامگاه ابوسعید ابوالخیر
مهدی سیدی، نویسنده و پژوهشگر مشهدی با اشاره به توصیفات و متن کتاب اسرارالتوحید درباره محل تولد ابوسعید ابوالخیر میگوید: «این شاعر نامی در کنار رودخانهای متولد شده است که از «خونیزو» سرچشمه میگیرد و با عبور از «سررود» و «اورتُکند» از قره تیکان خارج میشود و به میهنه ترکمنستان میرسد.» او سپس توضیح میدهد: «ابوسعید آنجا متولد شده و تحصیلات ابتدایی را در میهنه پشت سر گذاشته است، سپس برای ادامه تحصیل راهی مرو، در ۲۰۰ کیلومتری محل زندگی خود شده و تحصیلات عالیه را نیز در سرخس گذرانده است. او زمانی که عارف میشود، تحصیل را رها میکند.»
سیدی سپس اشارهای هم به سفرهای ابوسعید ابوالخیر در طول زندگی خود میکند و میگوید: «او یک بار در چهل سالگی به آمل طبرستان سفر میکند و یک سالی را نزد شیخ عباس قصاب آملی میگذراند. ابوسعید در مسیر بازگشت از درگز نیز صحبت میکند. به جز این یک سفر هم به هرات میرود که البته چندان از این شهر خوشش نمیآید. اما نیشابور، یکی از مقاصدی بوده که ابوسعید ابوالخیر مدام به آنجا سفر میکرده است.»
بفرمایید پسته
با تمام این اوصاف، آرامگاه ابوسعید ابوالخیر تنها یک قسمت از گیراییهایی است که در روستای مهنه وجود دارد. شاید در وهله اول که قدم در این روستا میگذارید، سرسبزی و طبیعت فوقالعادهای که در خیلی از روستاهای اطراف مشهد وجود دارد، به چشمتان نیاید، با این حال بد نیست بدانید که بیشتر مردم مهنه کشاورز و دامدار هستند و زندگی خود را از این طریق اداره میکنند. حتی ممکن است چیزی که ابتدای کار ذهنتان را به خود مشغول میکند، ظاهر روبه شهری شدن روستا باشد که باعث شده است تقریبا دیگر روستا از آن شکل و شمایل محلی خودش خارج شود. در این میان، اگر بخواهیم از عمدهترین محصولات کشاورزی آن نیز نام ببریم باید به پستههای خندان و انارهای خوش رنگ و لعابی اشاره کنیم که در این حوالی دیگر اوج فراوانیاش است. پستهها و انارهایی که بار اصلی محصولات این منطقه را به دوش میکشند و صد البته طعم دوستداشتنی آنها حالا حالاها زیر زبانتان میماند. اگر گذرتان در هنگام جمع کردن پستهها از باغ، به این حوالی خورد، میتوانید کمکی برسانید و با کمک کردن به کارگرانی که مشغول جمعآوری پسته هستند، یک تجربه باغداری خوب را برای خودتان به یادگار بگذارید. جمع کردنش هم جدای از زمانی که از شما میگیرد، کار دشواری محسوب نمیشود. کافی است دستکشی به دستتان کنید تا از چسبیدن شیره پستهها به دستتان جلوگیری شود و سپس دستهایتان را ببرید لابهلای شاخههای درخت و پستهها را از خوشه بگیرید و جدا کنید، به همین سادگی.
یک تجربه عالی در سیاهچادر عشایر
مهنه مردم خوشذوق زیادی هم دارد. مصداق آن میشود خانم و آقای اهل دلی که در نزدیکیهای روستا سیاهچادری برای گردشگران و مهمانها تدارک دیدهاند. اگر تا به حال گذرتان به این منطقه خورده است که بعید است این سیاهچادر را ندیده باشید، اما اگر تا به حال از چشمتان دور مانده است، شدیدا پیشنهاد میکنیم که جدای از سیر و سیاحتها و گشت و گذارهایی که در باغهای پسته و انارش خواهید داشت، حتما سری هم به این سیاهچادر زیبا بزنید تا یک مرتبه دیگر مفهوم زیبایی و اصالت را بتوانید با چشمهای خود ببینید و درک کنید. مگر نه این است که لابهلای این طبیعتگردیهایی که برای خودمان رقم میزنیم، یکی از هدفهایی که به دنبالش هستیم، لذت آرامشی است که در محیطهای طبیعی وجود دارد و در محیطهای مکانیزه و شهری نه؟ قدم که در این سیاهچادر بگذارید قطعا اولین چیزی که به سمع و نظرتان میرسد آوای خوش آوازهای سنتی است که در محیط پیچیده است. حالا میتوانید همزمان که لابهلای گلکاریها و درختهای سرسبز محوطه قدم میزنید و آهنگی را زیر لبتان زمزمه میکنید، هوای پاک اینجا را استشمام کنید و به فواره دستساز زوج خوش ذوق اینجا خیره شوید. داخل خود سیاهچادر نیز تماما تداعیکننده زندگی ساده و صمیمی عشایر است. چادری که از موی بز بافته شده و گوشه و کنار آن هم پر است از المانها سنتی و صنایع دستی جذابی که هنر دست دوستداران هنر است. حالا میتوانید با خیال راحت در این سیاهچادر بنشینید، چای و دمنوشی را نوش جان کنید و فرزندانتان نیز در این اثنا میتوانند با تابهای توی محوطه یک دل سیر بازی کنند.
میهنه ترکمنستان و زادگاه ابوسعید
برخی نیز میگویند آرامگاه واقعی ابوسعید ابوالخیر در کشور ترکمنستان و در حدود ۲۰ کیلومتری مرز ایران کنونی قرار دارد و گرچه روزگاری جزئی از ایران محسوب میشده، امروز در خاک کشور همسایه است. این بنای تاریخی در آن سوی دامنه رشته کوه هزار مسجد خراسان و در بیابانی بزرگ در استان آخال، شهرستان قهقهه، ۵ کیلومتری شمال شرق شهرک میهنه در کشور ترکمنستان قرار دارد. اولین بار پس از درگذشت ابوسعید، آرامگاهی به سبک بناهای تاریخی دوران سلجوقی و در ۵۲۳ هجری قمری روی قبر او ساخته شد. این بنا تاکنون پا برجاست و از سوی دولت ترکمنستان به عنوان یک اثر تاریخی و فرهنگی به ثبت رسیده است. هرچند که بنای بیرونی آرامگاه ابوسعید ابوالخیر به دلیل گلی بودن در حال فرو ریختن است. ترکمنها علاقه ویژهای به ابوسعید ابوالخیر دارند که بین آنها به «منه بابا» مشهور است. وزارت میراث فرهنگ ایران برای مرمت این بنا به دولت ترکمنستان اعلام همکاری کرده است، اما تا کنون جوابی از مقامات کشور همسایه دریافت نشده است.
خانقاه ابوسعید ابوالخیر در کرمان
وارد شهر کوهبنان در ۱۶۵ کیلومتری کرمان نیز که بشوید، در کنار کوهی به نام «خانقاه» و در نزدیکی زیارتگاه «خواجه خضر»، بنایی به نام خانقاه ابوسعید ابوالخیر قرار دارد. برخی از محققان کرمانی معتقدند این مکان محل ریاضت و چله نشینیهای «ابوسعید ابوالخیر» بوده و بعد از او به عارفان بزرگی، چون «شاه نعمت الله ولی» و «شیخ برهان الدین» اختصاص یافته است؛ که البته این نظریه رد میشود چرا که هیچ شرح سفری از ابوسعید ابوالخیر به کرمان دیده نمیشود.