شاید ۱۹ ماه گذشته سختترین روزهای عمرمان را تجربه کردیم. بهعنوان فردی که همه سالهای کودکی ام را در شهرهای بهاصطلاح جنگزده گذرانده است میتوانم ادعا کنم حتی بدتر از دوران جنگ. در آن روزهای پرتشویش هم مانند امروز هر لحظه احتمال فرود آمدن آوار مرگ بر سر هر خانوادهای وجود داشت، اما مفری هم بود.
بسیاری از مردم از شهرهای در معرض جنگ کوچ میکردند یا دستکم به بیابانها و پناهگاههای زیرزمینی پناه میبردند، اما در روزهایی که بر ما گذشت هیچکس هیچجا از ویروس منحوس کرونا در امان نبوده است.
از سوی دیگر، طولانی شدن این ستیز نابرابر و حواشی که به وجود آورده علاوه بر جسم انسانها مدام در حال خراشیدن روحشان بوده است، بهویژه موج طولانی پنجم که کمتر خانوادهای از بیماری و مصیبت بینصیب ماند. اما میشود گفت عشق به زندگی و توکل به خداوند و اکنون در کنار آن، سرعت گرفتن برنامه واکسیناسیون ما را به بازگشت به زندگی عادی امیدوار کرده است.
البته علاوه بر بلای جانسوز کرونا و آسیبهای ناشی از مرگهایی بدون فرصت عزاداری، در زندگی روزمره مردم، اضطراب بیماری خود و دوستان و عزیزان، کمبود دارو و واکسن و هزینههای سرسامآور درمان، گرانی و تورم روزافزون، بیکاری و رنج اقتصادی ناشی از آن، نبود فضایی برای تحرک، ورزش و رفع خستگی، نبود رفت و آمدهای فامیلیودوستانه، ممنوعیت انواع تفریح، سفر و حتی خریدی بدون نگرانی و ترس و بسیاری ناکامیهای دیگر چنان روح و جسم مردم را فرسوده است که تحمل استرسهای مضاعف را ندارند.
در این میان، بهیقین زنان و مادران بیش از سایر اعضای خانواده زیر فشارهای مختلف بودهاند و هستند. مادرها علاوه بر انجام وظایف جاری خود و تحمل و مدیریت همه پیشامدهایی که به دلیل همهگیری کرونا ناخواسته بر زندگی خانوادهها سایه انداخته است، ۲ سال تحصیلی گذشته را در نقش آموزگار برای فرزندانشان ظاهر و استرسهای بسیاری را در این زمینه نیز متحمل شدهاند.
تعطیلات تابستان نیز که پیشتر زمانی برای استراحت دانشآموزان و معلمان تلقی میشد، در ۲ سالی که گذشت نهتنها باری از دوش این «مادرمعلمها» برنداشت که نگرانی از به بطالت گذشتن زمان طلایی کودکان و نوجوانان زندانی در خانه از ترس کرونا، و تلاش برای سر و سامان دادن مناسب وقت فرزندان هم مسئولیت آنان را دوچندان کرد.
اکنون دوباره به سال تحصیلی جدید نزدیک میشویم، روزهایی که به کابوس مادران تبدیل شده است.
هر مادری با یادآوری آغاز سال تحصیلی و بهخاطر آوردن سروکله زدن و چالشهای مداوم با فرزندان و مشکلات فضای مجازی و قطعی اینترنت و استرسهای ناشی از آنها و ترس از کمسواد بالا رفتن بچهها در این دوران، لرزه بر اندامش میافتد. از سوی دیگر تقریبا هیچ مادری حاضر نیست تا از ایمن بودن شرایط سلامتی و بهداشتی جامعه مطمئن نشده است خطر آموزش حضوری فرزندش را بپذیرد.
این روزها با نزدیک شدن سال تحصیلی جدید شاهد اخبار، دستورها و اظهارنظرهای متعدد و متفاوتی از سوی مسئولان درباره بازگشایی مدارس هستیم که این نابسامانی و تصمیمات کارشناسینشده درباره روش تحصیل در سال پیش رو، بر نگرانی والدین و بهویژه مادران افزوده است.
مادرانی که در مدت چند ماه تعطیلی مدارس، هیچ کارشناسی به آنها و مشکلاتشان و آسیبهایی که این فشارها در نهایت میتواند برایشان بهدنبال داشته باشد حتی نیندیشیده است، چه رسد به اینکه برای کاهش موانع و اضطرابهای پیش روی آنها راهکاری پیشنهاد کند.
از سوی دیگر، از آنجا که مادران آموزشی در زمینه امور تحصیلی فرزندان خود ندیدهاند، میتوان گفت بچهها هم از نظر سطح آموزشی دچار مشکلات و افت سواد خواهند شد. البته همه این مسائل باید در فرصتی که از دست رفت از سوی کارشناسان و مسئولان مورد توجه جدی قرار میگرفت و به جای قرار دادن همه هم آموزش و پرورش بر آموزش حضوری با وجود کرونا، برای حل آنها راهکاری اندیشیده و به کار گرفته میشد؛
بنابراین با وجود شدت همهگیری کرونا که شاهد آن هستیم به نظر میرسد همچنان یک سال تحصیلی دیگر را با تلاش مضاعف مادرها برای پیشبرد اهداف تحصیلی فرزندان پیش رو خواهیم داشت که امیدواریم با سرعت یافتن روند واکسیناسیون و قطع زنجیره این بیماری باری هم از روی دوش مادران خسته و آسیبدیده از این مشکلات برداشته شود.