به گزارش شهرآرانیوز؛ همهچیز از یک بیتفاوتی مشکوک آغاز شد؛ بیتفاوتی که فریم به فریم آن موردتوجه لنز دوربین عکاسان حاضر در ورزشگاه ثامنالائمه (ع) مشهد قرار گرفت.
رضا شربتی، مدافع چپ سیاهجامگان، برحسب وظیفه روی خط دروازه و کنار تیرک ایستاده بود تا روی ضربه کرنر ارسالی تبریزیها و در صورت نزدیکشدن توپ به خط دروازه، واکنش لازم را نشان دهد؛ اما بعد از ضربه سر فرزاد حاتمی، او یک دست به تیر دروازه تنها ایستاد و به عبور توپی که آرام از کنار پایش رد شد، به درون دروازه نگاه کرد! بیتفاوتی که صدای سنگربان آن روزهای سیاهجامگان، محمد ناصری، را نیز درآورد و سیاهجامگان با همان تکگل دقیقه۸۹، بازی را به حریف تبریزی واگذار کرد تا در باتلاق سقوط از لیگ برتر بیشتر فرو برود.
شربتی بعد از آن گل، فصل بعد به تیم تراکتور پیوست تا همین صحنه و فریمهای بهجامانده از آن، بزرگترین علامتسؤال زندگی ورزشی پسر مشهدی باشد. او حالا بعد از گذشت ۵ سال از آن حادثه در فوتبال ایران هیچگاه روز خوش ندیده و بعد از مدتها نیمکتنشینی و حتی سکونشینی در تیمهای مختلف از تراکتور گرفته تا فولاد و گلگهر، به نفت مسجدسلیمان پیوسته است.
رضا شربتی حالا مسائل زیادی از آن روز و حوادث بعد از آن را روایت میکند. شرایط تا اینجای کار آنچنان که خودش میگوید، به نفع او در هیچ تیمی نبوده است؛ از سیاهجامگان که مجبور به جدایی شده تا تراکتور و فولاد و گلگهر که همیشه یک نفر بوده تا بازی به او نرسد! فوتبالیست بیستوششساله مشهدی خیلی دلش میخواست این فصل در شهرخودرو باشد، اما شرایط او را به مسجدسلیمان کشانده و او امیدوار است در تیم فراز کمالوند قضاوقدر روزگار به سودش بچرخد و وضعیت خوبی پیدا کند.
رضا شربتی وقتی با همان اتهام همیشگی رو به رو میشود، مکثی میکند و گویی آهی از نهادش برآمده باشد، میگوید: آن موقع پرسپولیس و تراکتور در کورس قهرمانی لیگ برتر بودند و همین باعث شد تا پرسپولیسیها فکر کنند من با تراکتوریها تبانی کردم. همین شد که در فضای مجازی هواداران پرسپولیس به من حمله کردند و تا توانستند به این قضیه پرداختند.
وی میافزاید: باور کنید هنوز هم نمیدانم چه شد. توپ کاملا اتفاقی از کنار پایم رد شد و اصلا نفهمیدم چه شد. شربتی با دفاع از خودش تصریح میکند: نمیدانم چرا عدهای فکر کردند من تبانی کردم. تیم شهرم داشت میافتاد و ۸ هفته بیشتر تا پایان فصل باقی نبود، چرا باید چنین کاری را میکردم؟ برای چه؟ برای که؟
شربتی که فصل بعد تراکتوری شد، درباره این انتقال هم اظهار میکند: من فصل بعد به تراکتور نرفتم و نیم فصل بعد بود که به خاطر اینکه دانشگاه امام رضا (ع) به من سنوات نمیداد و سرباز میشدم، مجبور بودم به تبریز بروم.
مدافع چپ پای مشهدی معتقد است اوضاع در این سالها همیشه برایش بد رقم خورده است. او در این باره میگوید: نیم فصل در تراکتور وضعیت خوبی داشتم و فصل بعد هم تا هفته هشتم فیکس تیم بودم؛ اما با آمدن حاج صفی، ذخیره شدم. مدافع مشهدی به خاطر ذخیره بودن از تراکتور به فولاد رفت، اما آنجا هم دست روزگار سبب شد تا پشت سر وحید حیدریه بماند. به زعم خودش در تمرینات تا پیش از مصدومیت خوب کار میکرد، اما نکونام از حیدریه بیشتر بازی میگرفت. رضا شربتی در این باره خاطرنشان میکند: حیدریه در ترکیب جا افتاده بود و فولاد هم در کورس آسیایی بود.
شربتی بعد از آن با نظر امیر قلعه نویی راهی گل گهر شد، اما در آنجا هم فرصت بازی پیدا نکرد. او درباره این نیمکت نشینی مطلق هم نظر جالبی دارد: در گل گهر من و میلاد زکی پور مدافعان چپ تیم بودیم و خب زکی پور بازیکن استقلال بود و امیرخان هم روی استقلالیها نظر خاصی داشتند. این بود که من ذخیره زکی پور بودم. مدافع اسبق سیاه جامگان میگوید میتوانستهاست یک فصل دیگر هم در گل گهر بماند، اما ترجیح دادهاست برای بازی کردن بعد از سالها از این تیم هم جدا شود و چالش جدیدی را در پیش بگیرد.
چالش استخراج شانس از زمین نفت
رضا شربتی که زمزمههای مذاکره اش با محمدرضا مهاجری برای پیوستن به شهرخودرو مطرح بود، به یک باره از جنوب سر در آورد. او با عقد قراردادی، همین چند روز پیش به نفت مسجدسلیمانی پیوست که تا چند روز قبل سرمربی اش هم مشخص نبود؛ تیمی که از قضا بدجور مشکلات مالی هم دارد و در یارگیری نیز بسیار ضعیف عمل کرده و از همین حالا یکی از مدعیان سقوط است!
با این همه شربتی درباره این تصمیم میگوید: الان وضعیت خیلی خوبی دارم و مصدومیتی ندارم. این فصل اولویت من مالی نیست و انگیزه زیادی دارم تا دوباره در سطح اول فوتبال ایران بازی کنم. اتفاقاتی را که در این چند سال افتاد، پشت سر گذاشتم و حالا در بیست وشش سالگی در اوج آمادگی هستم و میخواهم دوباره خودم را ثابت کنم. مدافع مشهدی مدعی است: من در فوتبال ایران یک بازیکن باتجربه هستم. هم سهمیه آسیا گرفتم و هم شرایط سقوط را تجربه کردم. بالا و پایین این فوتبال را دیده ام و میخواهم بار دیگر شانسم را برای دیده شدن، بیازمایم.