مهدی قرآنی - دیروز، سوم تیر 98 در یکی از خیابانهای طبرسی شمالی افراد زیادی اطراف خانه همسایه جمع شده بودند. یکی فاتحه میخواند و دیگری از گذشتهای نزدیک که با مرد همسایه داشت حرف میزد. صدای جیغهای زن همسایه توأم با نفرین بود. پسرک خردسال همسایه هم بر بالین پدر غرق در خونش نشسته بود و گریه میکرد. چند نفر از مردهای سالخورده جلو رفته بودند تا شاید بتوانند کمی آرامش را به خانواده داغدار تزریق کنند اما عمق فاجعه به قدری بود که دیگر این حرفها برایش جایی نداشت.
هر لحظه بر تعداد تماشاچیان افزوده میشد و حاضران میرفتند و برای از دست ندادن لحظههایی پر هیجان و تلخ، دیگری را نیز مهمان تماشای این صحنه دلخراش میکردند. در همین اثنا صدای آژیر خودرو پلیس هم همه جمعیت را خواباند. طولی نکشید که سروکله یک خودرو آمبولانس هم در صحنه پیدا شد. در یک چشم بر هم زدن نوار زردرنگ پلیس در اطراف محل کشیده شد و مردم نیز به پشت آن هدایت شدند.
صدای گریه و شیون خانواده متوفی اما تمامی نداشت و زن همسایه و فرزندانش مدام اشک میریختند وضجه میزدند. یکی از مأموران آمبولانس بر سر بدن غرق در خون مرد همسایه حاضر شد و دستش را روی گردن او گذاشت و بعد هم نگاهی معنادار به همکارش که پشت فرمان آمبولانس بود انداخت و سری به نشانه اینکه دیگر کار از کار گذشته، تکان داد.
مأموران پلیس ولی نمیخواستند که زمان بگذرد و تحقیقات به تأخیر بیفتد برای همین به سراغ زن متوفی که توسط چند زن همسایه به داخل خانه برده شده بود رفتند و از او دلیل این حادثه را جویا شدند. همسر متوفی هم بدون هیچ معطلی نام قاتل را فاش کرد و به مأموران گفت که آخرین بار پسر همسایه چند متر آنطرفترشان را دیده که بر روی همسرش اسلحه کشیده و صدای شلیک، همسرش را از او گرفته است.
آغاز تحقیقات در صحنه جنایت
با گشوده شدن این پرونده جنایی، بلافاصله موضوع توسط مأموران کلانتری طبرسی شمالی به قاضی ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 مشهد اعلام شد و طولی نکشید که پای بازپرس میرزایی هم به صحنه این جنایت از خیابانهای طبرسی شمالی باز شد.
ساعت حوالی 15 را نشان میداد اما عدهای دستبردار نبودند و همچنان در صحنه حضور داشتند. تحقیقات پرونده در محل جنایت درست مقابل درِ حیاط خانه مقتول آغاز شد. بررسیهای اولیه جسد نشان میداد که متوفی از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله اسلحه قرار گرفته است که متلاشی شدن بافت شکم و عمقی بودن آسیب از شلیک تیر از فاصله نزدیک حکایت داشت.
علاوه بر این بزرگی جراحت ایجادشده نیز نمایانگر نوع اسلحه بود که بازپرس میرزایی بیان کرد وینچستر بوده است. البته شهادت جمعی از همسایگان صحه بر گفته این مقام قضایی گذاشت و شلیک با اسلحه وینچستر نیز توسط چند نفر از همسایگان تأیید شد.
با دستور قاضی میرزایی جسد متوفی برای انتقال به پزشکی قانونی تحویل عوامل اورژانس شد و صحنه جنایت هم در اختیار کارگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی که از راه رسیده بودند قرار گرفت. تیم بررسیکننده برای به دست آوردن سرنخی از قاتل فراری اول به سراغ خانواده مقتول رفتند که همسر متوفی اظهارات قبلیاش را تکرار کرد و پسر همسایه را به عنوان متهم معرفی کرد.
کارآگاهان پلیس آگاهی پس از به دست آوردن این سرنخ بلافاصله به سراغ خانه همسایه رفتند که اظهار بیاطلاعی زن همسایه از فرزند جوانش مهر تأییدی بود بر نقش داشتن این فرد در قتل مرد میانسال.
پسر همسایه بر روی پدرم چاقو کشید
اما ماجرای این جنایت از زبان پسر هشتساله مقتول اینگونه مطرح شد که او با چند نفر از دوستانش داخل کوچه مشغول بازی بوده است که با برادر قاتل درگیر میشود. بعد از کتککاری به خانه میرود و ماجرا را برای پدرش تعریف میکند.
مرد میانسال که طاقت دیدن اشکهای فرزندش را نداشته است به کوچه میزند تا از علت این درگیری باخبر شود. همزمان با خروج متوفی از خانه، پسر همسایه نیز به هواخواهی برادر کوچکش به کوچه میزند و قاتل و مقتول در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.قاتل که پسری بیستوهفتساله است برای اینکه در برابر مرد چهلوهفتساله کم نیاورد چاقو میکشد و مرد همسایه نیز چاقوی او را میگیرد و به خانه برمیگردد. قاتل که متوجه خبطش میشود به خانه میرود و از مادرش میخواهد تا به خانه همسایه برود و مدرک جرم را از مقتول بگیرد. زن میانسال هم به درخواست پسر ناخلفش تن میدهد و بهجای آرام کردن فرزندش و پایین کشیدن آتش این قائله به خانه همسایه میرود. در مقابل مرد میانسال از اینکه یک پسر جوان به رویش چاقو کشیده، ناراحت بوده است و به مادر قاتل میگوید که با پلیس تماس گرفته است و میخواهد چاقو را تحویل پلیس دهد.
همین یک جمله این درگیری کودکانه را به جنایت گره میزند و وقتی قاتل متوجه موضوع میشود، خود پا به میدان میگذارد و به قصد گرفتن مدرک جرم به سراغ مرد همسایه میرود. اما مرد همسایه پاسخ او را هم سربالا میدهد و میگوید که چاقو را به پلیس تحویل میدهد.
پسر جوان که تیرش به سنگ خورده بوده، بلافاصله به سراغ خودرو خود میرود و اسلحه وینچسترش را مسلح میکند و مرد همسایه را که در مقابل درِ خانهاش منتظر پلیس بوده است از فاصله نزدیک و در برابر چشمان طفل خردسال و همسرش هدف شلیک گلوله قرار میدهد. متهم که تازه متوجه جنایت خود شده بوده است بلافاصله سوار خودرو میشود و فرار میکند. در این بین مرد همسایه اما به دلیل کاری بودن جراحت قبل از حضور پلیس و مأموران امدادی جانش را از دست میدهد.
قاتل خودش را معرفی کرد
با به دست آمدن این سرنخ و تأیید چند نفر از همسایگان ردزنی کارآگاهان پلیس برای به دام انداختن قاتل آغاز شد و مأموران در همان ابتدا برای اینکه از مخفیگاه این پسر بیستوهفتساله باخبر شوند، به سراغ مادر او رفتند.
مادر مقتول ولی در اظهاراتش بار دیگر مدعی شد که هیچ اطلاعی از فرزندش ندارد و اینگونه بود که تحقیقات پرونده با چالشی جدی روبهرو شد. تحقیقات میدانی مجریان قانون ادامه داشت تا اینکه عصر دیروز متهم با مراجعه به پلیس آگاهی، خود را معرفی کرد و اینگونه بود که قطعه گمشده این پازل به دست آمد.
متهم در همان دقایق ابتدایی ادعاهای مطرح شده درباره نحوه ارتکاب جرمش را رد کرد و مدعی شد که برای دفاع از برادر کوچکش وارد درگیری با مرد همسایه شده است. او به افسر تحقیق پروندهاش گفت: دیروز ظهر برادرم درحالیکه گریه میکرد به خانه آمد و گفت که پسر مقتول او را کتک زده است. با دیدن این صحنه به کوچه رفتم که پسر همسایهمان را ادب کنم اما دیدم مرد همسایه هم به همراه فرزندش داخل کوچه هستند. نمیدانم چه شد که چاقویم را از جیبم بیرون آوردم ولی مقتول چاقو را از من گرفت. ماجرا با وساطت همسایگان ختمبهخیر شد. هرچه به مرد همسایه میگفتم چاقویم را بدهد او گوشش بدهکار نبود و میگفت که میخواهد با پلیس تماس بگیرد. برای همین مادرم را به در خانهاش فرستادم تا چاقو را از او بگیرد اما مقتول بازهم گفته بود که میخواهد چاقو را به پلیس بدهد. دیگر نمیتوانستم تصمیم بگیرم و از ترس پلیس خودم به سراغ مقتول رفتم. وقتی دیدم که اصلا گوشش بدهکار نیست اسلحه را از داخل ماشین برداشتم و تیری به سمت او شلیک کردم.
به گفته قاضی میرزایی، بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 2 مشهد، متهم پس از تشکیل پرونده راهی زندان شد و تحقیقات برای رسیدن به علت اصلی این قتل و اینکه اسلحه از چه طریقی در اختیار متهم قرار گرفته بوده است، ادامه دارد.