«آثار» پیامبر (ص)، اصطلاحی است که بر اشیای باقیمانده از رسولخدا (ص) و بقایای منسوب به ایشان نظیر تار ریشها و تار موها، قدمگاهها، ملبوسات و لوازم شخصی (نظیر خرقه و نعلین) و... اطلاق میشود. در برخی منابع تاریخی فارسی، تعبیر «آثار رسول» برای دلالت بر تار موهای آن حضرت (ص) که در نقاطی از ایران وجود داشت، به کار رفته است.
در دوره عثمانی، زیارت آثار پیامبر (ص) رواج فراوانی داشت و پادشاهان عثمانی، شماری از این آثار را از دیگر مناطق تحت نفوذ خود ازجمله حجاز، شام و مصر، نزد خود گردآوری کردند و گاه تار مویی از پیامبر (ص) را به برخی شهرها و حتی برخی شخصیتها هدیه میدادند.
برخی از مشایخ صوفیان و خاندانهای سادات در میان اهل سنت نیز تار موهایی دراختیار دارند که برای اثبات مالکیت خود بر آن یا صحت انتساب آن به پیامبر (ص)، اسناد و شجرهنامههایی ارائه میدهند مبنیبر اینکه این تار موها از زمان پیامبر (ص)، میان مشایخ یا اجداد آنان دستبهدست شده تا به آنها رسیده است.
براساس گزارشهایی در برخی منابع تاریخی، در برخی شهرهای ایران نیز در سدههای میانی، تعدادی از آثار و اشیا و تار موهای منسوب به رسولخدا (ص) وجود داشته و زیارتگاه بوده است. در اینجا شماری از گزارشهای تاریخی مبنیبر وجود آثار پیامبر (ص) در ایران را ارائه میکنیم:
بیهقی در «تاریخ بیهق» درباره همامبن زید بن وابصه، از صحابه رسول خدا (ص)، که در روستای «ایزی» بیهق اقامت گزیده بود، اشاره کرده که او «کاسه مصطفی» را با خود همراه داشته است.
عبدالجلیل رازی از سیدطباطبایی حسنی مقیم اصفهان با تعبیر «صاحب شَعر رسولا...» یاد کرده است که نشان میدهد این شخص تار مویی متعلق به پیامبر (ص) دراختیار داشته است.
حمدا... مستوفی در ضمن معرفی قلعه «نودز» در آذربایجان مینویسد: «.. و در آنجا آثار محمد مصطفی (صلعم) دارند و تأثیری نیکو دارد.»
در شیراز زیارتگاهی معروف به آثار رسول (ص) وجود داشته است. جنید شیرازی در «شدالازار» از «ابوالسائب» نامی سخن به میان آورده است که از پدر خود، تار مویی از پیامبر را به ارث برد و پس از درگذشت او، آن را بنا بر وصیتش با وی در گورستان دارالسلام شیراز به خاک سپردند. از آن پس، قبر ابوالسائب به جهت وجود تار موی حضرت محمد (ص) در آن، به زیارتگاه تبدیل شد.
گفتنی است قبر ابوالسائب تا به امروز در گورستان دارالسلام باقی مانده است و روی آن، سنگ قبر بزرگی از دوره قاجار وجود دارد که مصحح تذکره «هزار مزار»، تصویر آن را با عنوان «شعر النبی» منتشر کرده است.
عیسی بن جنید شیرازی، مترجم شد الازار، از مسجدی به نام «خواجهخیر» در محله حوالی مقبره شیخکبیر در شیراز یاد کرده است، که در آنجا آثار رسولخدا (ص) وجود داشته است. عبارت او در ادامه این مطلب، که «از بهر تبرک آنجا رفتن و نماز گزاردن و زیارت شعر رسول علیه الصلوه والسلام کردن افضل زیارتهاست»، بیانگر آن است که این آثار شامل تار مو یا تار موهایی از پیامبر (ص) بوده است.
فصیحخوافی نیز از وجود آثار دیگری از حضرت پیامبر (ص) نزد سید شمسالدین علی بمی در بم خبر داده است. به گفته وی، زمانیکه امیر مبارزالدین محمد مظفر، در سال۷۵۴ قمری، در مسیر خود بهسمت شیراز، به شهر بم رسید، از شمسالدین علی بمی خواست تا درازای هر مبلغی که تعیین کند، این آثار را از او دریافت کند. اما او به هیچ وجه حاضر نشد این آثار را به امیر مبارزالدین بدهد.
شبهنگام رسول اکرم (ص) را در خواب دید که به وی دستور داد: «موی محمد را به محمد مظفر ده!» روز بعد نزد امیر مبارزالدین رفت و آثار را به او تحویل داد و در ازای آن چیزی از وی قبول نکرد. در نسخه دیگری افزوده شده است که امیر مبارزالدین پیش از رفتن به شیراز، آثار پیامبر (ص) را به دارالسیادهای که در کرمان ساخته بود، فرستاد و تا زمان مؤلف کتاب، در همانجا بوده است.
در تبریز قدمگاهی منسوب به رسول خدا (ص) وجود داشته است که حافظ حسین کربلایی از آن یاد کرده و دو روایت مختلف در باب چگونگی انتقال آن از مدینه منوره به تبریز نقل کرده است. متن نوشته وی درباره این سنگ قدمگاه و داستان انتقال آن به تبریز چنین است:
«قدمگاه حضرت رسول صلیا... علیهوآله وسلم: در چهار منار مسجدی است معین در دیوار آن نصب کردهاند. در سبب آنکه قدمگاه در تبریز واقع شده روایات مذکور است؛ یک روایت اینکه مولانا شمسالدین معرف رحمها... فرمود که چنین استماع افتاده که سیدفاضلی کاملی بوده مشهور به سیدعبری. چون به شرف زیارت پیامبر مشرف گشته در وقت سلام به آن حضرت مخاطب به جواب گشته که «و علیکالسلام یا ولدی».
اهل مدینه را از سادات و اکابر و خدام و اهالی اعتقاد بسیار به سید مشارالیه واقع شده، وی را به خزانه حضرت بردهاند و گفتهاند که از تحفه و هدایای اینجا هرچه خاطر مبارک شما میخواهد قبول نمایید، سید مشارالیه این سنگ قدمگاه را طلبیده، تفویض فرمودهاند، آن را به تبریز آورده و این مسجد را بنا کرده و در آنجا نصب کرده که همهکس را از زیارت آن حظی و نصیبی باشد؛
و از بعضی دیگر چنین استماع افتاده که اورخان که یکی از حکام بوده با تحف و هدایای بیشمار به زیارت حضرت سیدمختار، علیه صلواتا... الملک الجبار رفته، حضرات سادات و خدام سلطان مشارالیه را به خزانه متبرکه آن حضرت بردهاند و این تحفه را بدو مفوض فرمودهاند، وی آن را آورده و آن مسجد را ساخته و آن را در آنجا نصب فرموده و در جنب آن، مقبره جهت خود فرموده تا ساختهاند و در آنجا مدفون است.
بههرحال جایی به کیفیتی است و محل استجابت دعا، بسیار بسیار از مردم نقل کردند که هر دعا که آنجا کردیم، مستجاب شد. عزیزی مولانا محمد رحمها... که حضرت رسالت را بسیار در واقعه میدیده نوشته که حضرت را در واقعه دیدم پرسیدم که این سنگی که منسوب است به قدمگاه فیالواقع قدمگاه است؟ فرمودند که بلی. وا... تعالی اعلم بحقیقة الحال.»
اثر دیگر، صندل منسوب به پیامبر (ص) است که گویا در دوره قاجار در بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی نگهداری میشده است. مستند این سخن، مطالبی است که درباره وضعیت شهر اردبیل و بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی در دوره قاجار، در حاشیه چاپ سنگی صفوهالصفای ابن بزاز اردبیلی درج شده و در ضمن این مطالب آمده است که «یکتای نعلین از نعال شریفه حضرت نبوی ـ صلیا... علیه و آله ـ زینتافزای بقعه متبرکه است.»