هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ ردیف کردن حروف، زیر سقف نمور مطبعههای سربی و سنگی برای چیدن کلماتی که آزادی و استقلال کشور را در دوران استعمار و استبداد بیگانگان از قاجار تا پهلوی فریاد میزده، حاصل رنجِ قلم از جان گذشتگانی بوده که دین داری و وطن پرستی را همزمان میخواسته اند؛ آن هم در دیاری آباد که ایران نام داشته است.
در سطرهای پیش رو به مناسبت ۲۱ مهر و سالروز انتشار روزنامه «نوبهار» مشهد که انتقادیترین جریده شهر در دوران پس از استبداد صغیر تا پهلوی بوده است، گریزی زده ایم به تاریخ روزنامه نگاری در مشهد به ویژه آنچه از «محمدتقی ملک الشعرای بهار» و در جریدهای به نام او به یادگار مانده است. جریدهای که خط مشی مبارزاتیاش سبب توقیف چندباره آن میشود.
«ناصرالدین پروین» در کتاب «تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان» وقتی میخواهد از نخستین روزنامه در این دیاربنویسد، میگوید: «نخستین روزنامه ایران نام مشخصی ندارد؛ لذا به صرف نخستین بودنش گاهی با عنوان «اولین روزنامه ایران» و زمانی هم با نام «کاغذاخبار» از آن یاد شده است.» جریدهای که علاوه بر بی نامی، زمان مشخصی نیز برای انتشار آن نبوده و گویا هرگاه فرصتی دست میداده، رخ عیان میکرده است.» این نویسنده، ظهور روزنامههای دارای انتشارِ منظم را با صدرات امیرکبیر هم زمان میداند و آن را آغاز تاریخ روزنامه نگاری در ایران برمی شمرد که گویا با چاپ هفتگی «وقایع اتفاقیه» رقم میخورد.
برابر اسناد تاریخی، جراید خبر به واسطه حضور استعمارگرایانه روس و انگلیس در خراسان با ۶۷ سال تأخیر از انتشار نخستین روزنامه در کشور، به این نقطه میرسند. «دکتر الهی» برای این تأخیر، دلایلی را بر میشمارد که از این قرار است: «خراسان که در این دوره مرکز برخورد ۲ قدرت استعماری به حساب میآمد، از مناطقی بوده است که مردمانش به واسطه فشارهای سرکوب کننده داخلی و خارجی و اختلاف میان قبایل و تیرههای گوناگون مقیم آن، کمی دیرتر از سایر نواحی ایران وارد معرکه آزادی و مبارزه با استعمار شدند.»
البته گویا جمعیت روزنامه خوان اندکی وجود داشته و تعداد محدودی روزنامه از سایر بلاد (به ویژه از خارج کشور) وارد میشده است که روزنامههای «حبل المتین» کلکته، «چهره نما» چاپ مصر، «اختر» چاپ استانبول و برخی روزنامههای ترکی دارای تصویر و کاریکاتور ازجمله آنها بودند.
«رجب طارمی» توضیح میدهد: «روزنامههایی که از خارج کشور میآمد و به زبان ترکی نوشته میشد، در مشهد هواخواهان فراوانی داشته، به ویژه آنهایی که دارای تصویر بودند یا کاریکاتورهای جالب چاپ میکردند.»
داستان انتشار نخستین کاغذهای خبری در خراسان را «ابراهیم حافظی» این طور روایت میکند: «سال ۱۲۸۴ قمری در جریان سفر ناصرالدین شاه به مشهد، میرزا علینائینی مأمور شد از طریق چاپخانه سنگی سیار همراه کاروان شاه در منزلگاههای بین راه وقایع سفر را مکتوب و چاپ کند و نسخههایی از آن را برای حاکمان، اعیان و تجار شهرهای مختلف بفرستد که در این سفر، چهار شماره با نام «روزنامه اردوی همایون» در شهرهای سمنان، سبزوار، طرق و چمن قهقهه چاپ و توزیع شد. این روزنامه که جنبه سفرنامهای داشته به توصیف شهرها، طبیعت بین راه و فعالیتهای کاروان پرداخته است.
۱۶ سال پس از سفر اول، در سال ۱۳۰۰ هجری قمری نیز ناصرالدین شاه برای مرتبه دوم عزم سفر به خراسان کرد و این بار محمدحسن خان اعتماد السلطنه مأمور چاپ وقایع سفر شد. او در ۱۲ منزلگاه (به ترتیب در شهرهای دماوند، چشمه علی، بسطام، گالیپوش، بجنورد، قوچان، چمن قهقهه، مشهد، سبزوار، مزینان، شاهرود و تهران) وقایع سفر را مکتوب و در روزنامهای که «اردوی همایون» نام داشت، چاپ و منتشر کرد.
برخی مورخان با توجه به سلسله وار بودن این سفرنامه ها، آنها را نخستین نشریه ادواری استانهای سمنان، خراسان و مازندران میدانند، اما آغاز روزنامه نگاری رسمی خراسان که همگان بر آن صحه میگذارند، روزنامه «ادب» است که به سال ۱۳۱۸ قمری، ادیب الممالک فراهانی در مشهد بنیان نهاد.»
همه اینها یعنی وقتی انتشار روزنامه «نوبهار» در مشهد آغاز میشود، حدود ۷۷ سال از عمر روزنامه نگاری در ایران میگذشته است و سوای آن در مشهد نیز جرایدی مانند ادب، بشارت، خورشید و طوس چاپ میشده اند. آنچه در این میان نوبهار را خاص میکند، دو چیز است؛ یکی زمانه انتشار آن که هم زمان با دوران حضور گسترده روس و انگلیس در مشهد انجام گرفته و دیگری مدیر مؤسس آن که «محمدتقی ملک الشعرای بهار» است.
او خود در شرح خاطراتش درباره دلایلی که او را به انتشار نوبهار ترغیب کرده است، مینویسد: «در سال ۱۳۲۴ هجری قمری در شمار مشروطه طلبان خراسان جای گرفتم. من و رفقا دیگر عضو مراکز انقلابی بودیم و نوشتههای انتقادی خود از حکومت وقت را به اسم «رییس الطالب» در جراید منتشر میکردیم.»
او درنهایت پس از توقیف چند روزنامه ازجمله طوس، تصمیم میگیرد خودش یک جریده منتشر کند؛ جریدهای که صدای رسای مشهد باشد در اعتراض به اوضاع ایران و دخالت بیگانگان در آن دوران.
«نصرا... صالحی» جایگاه این جریده را چنین ارزیابی میکند:» نوبهار چنان که از تاریخچه آن بر میآید، خود را سنگر اصلی مبارزه با روس و انگلیس و نیز رویارویی با مستبدان مشروطه ستیز کرده بود.»
حافظی نیز توضیح میدهد: «روزنامههای طوس و نوبهار که پس از استبداد صغیر تأسیس شدند با شهامت به تفسیر و نقد تلاشهای روسها برای روی کار آوردن محمدعلی شاه و به گلوله بستن حرم مطهررضوی در سال ۱۳۳۰ قمری توسط آنها پرداختند و به همین دلایل مورد دشمنی شدید بیگانگان به ویژه استعمارگران آن دوره قرار گرفتند.»
با این همه برابر اسناد تاریخی، نخستین شماره نوبهار، روز پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۲۸۸ خورشیدی در چهارصفحه سه ستونه نوشته و در مطبعه طوس چاپ میشود. بر پیشانی این روزنامه که روزهای شنبه و چهارشنبه منتشر میشده، روش و خط مشی آن چنین بیان شده است: «نامهای است سیاسی، ادبی، سرگذشتی، اخباری، خواهان یگانگی و فزون اسلام و اسلامیان و هوادار بزرگ و نیرومندی ایران و ایرانیان.»
در این شماره در صفحه آخر آن، شعری با این مطلع را میخوانیم: «مهرگان آمده و دشت و دمن در خطر است/ مرغکان نوحه برآرید، چمن در خطر است/ کشور ایران ز انبوه فتن در خطر است/ای وطن خواهان زنهار وطن در خطر است.» نوبهار در این ایام پس از چاپ ۶۰ شماره توقیف و غیرقابل انتشار شد.
بهار در شرح خاطراتش از این ایام مینویسد: «دیدار جنرال قنسول دولت تزار که دوسال نمیگذرد سالداتهای او گنبد امام رضا (ع) را به توپ بسته و صدها زن و مرد را در صحن حرم کشته اند، یک ملاقات غریب بود. او مرا خوب میشناخت، زیرا دو سال پیش خود او در تهران از من شکایت کرده و حکم توقیف نوبهار و تبعید مرا از خراسان صادر کرده بود. او گفت ما نمیگذاریم تو روزنامه بنویسی و من هم گفتم کتاب مینویسم...»
ملکالشعرا، پس از دو سال به دنبال توقیف «نوبهار» درگام دوم «تازه بهار» را منتشر میکند. او در شماره نخست دور دوم که در ۱۲۹۲ خورشیدی رقم میخورد، همان رویه پیشین را دنبال میکند. موضع گیریها وآگاهیبخشیهای ادامه دار او درباره استعمارگران در نهایت تهدیدهایی را برای او و تازه بهارش رقم میزند، چنان که بهار در شرح یکی از آنها تعریف میکند: «پس از نشر آن نمره (شماره پیشین) از سوی قنسولگری مکتوبی به مطبعه طوس رسیده که در آن گفته اند اگر پس از این در جریده، اسم روس درج شود، مطبعه شما را توقیف میکنیم.»
تازه بهار ۹ شماره منتشر میشود و در نهایت هم مهر ممنوع پیشانی اش را سرخ میکند. بهار برای یک سال و نیم به تبعید فرستاده میشوداما پس ازپایان آن، دوباره با نوبهاری تازه به مشهد باز میگردد. چند شماره منتشر میکند، ولی ازسوی مردم درگز و کلات به نمایندگی مجلس برگزیده و به ناچار انتشار این روزنامه در نوبه دوم نیز متوقف میشود.
او در آخرین شماره مینویسد: «وادع: نامه توانای نوبهار در مرحله ۷۷ میخواهد خراسان را وداع کرده به طرف یک وظیفه وجدانی برای همیشه خدمت کردن رهسپار شود. چقدر میل داشتم که دینِ خراسان را با قلم آزاد خود ادا کنم، ولی این وظیفه وجدانی و آن سائقه معنوی مرا ناچار به طرفی میکشاند. میروم.
پس از آنکه سختترین مبارزههای اجتماعی و سیاسی را به نیروی صداقت و راستی خودم در خراسان خاتمه داده و بهترین توصیههای فلسفی و اخلاقی و اجتماعی را به فرزندان خراسان گوشزد کردم.»، اما تاریخ این روزنامه اعتراضی به اینجا ختم نمیشود و نوبهار تا شش سال بعد از این دو انتشار و توقیف دیگر را هم در تهران و مشهد تجربه میکند.
فعالیتهای ملک الشعرا در حوزه روزنامه نگاری سیاسی تا ۱۳۰۴خورشیدی، یعنی در هنگامه تغییر سلطنت، ادامه مییابد، اما در نهایت به دلیل فضای بسته حاکم بر کشور در دوره پهلوی اول از روزنامه نگاری دست برمی دارد؛ ماجرا از این قرار است که، رضاخان با آگاهی از پایگاه اجتماعی و تأثیرگذار مطبوعات، درصدد محدود کردن آنها بر میآید. او در دوره تصدی وزارت جنگ و نخست وزیری، مطبوعات مخالف خود را توقیف کرده و مدیران آنها را شکنجه و ترور میکند.
پس از برکناری رضاشاه، بهار احساس میکندکه بار دیگر میتواند به عرصه روزنامه نگاری سیاسی بازگردد؛ از همین رو انتشار روزنامه نوبهار (دوره پنجم) را از ۳ اسفند ۱۳۲۱ خورشیدی آغاز میکند و چاپ آن را تا شماره ۱۰۲ ادامه میدهد. این جریده در ۱۱ آذر ۱۳۲۲ برای همیشه تعطیل میشود.