گروه تاریخ و گردشگری شهرآرانیوز | هرگاه به مطالعه تاریخ و روایت بزرگان میپردازیم، در کنار هر نام بزرگ و اثرگذار، افرادی را میبینیم که وجودشان در تاریخسازی و ماندگاری حوادث یک جلوه رژف به حساب میآید.
نهضت انقلاب اسلامی ایران در سراسر جهان با نام امام خمینی (ره) پیوند خورده است؛ اما در کنار نام ایشان باید از فرزندان معمار کبیر انقلاب اسلامی نیز یاد کرد که یاور پدر در راه مبارزه و دلسوز مردمی بودند که برای سالیان متمادی در یوغ مستکبران گرفتار شده بودند. حاجمصطفی و حاجاحمد خمینی عمری طولانی نداشتند، اما منشأ اتفاقات عظیمی در تاریخ معاصر ایران بودند. درباره هر دو یادگار امام (ره) باید گفت حاجمصطفی بال راست حضرت امام (ره) پیش از انقلاب و در دوران مبارزه بود و حاجاحمد بال چپ ایشان و یاوری کمنظیر در سالهای پس از پیروزی انقلاب تا زمان رحلت پدر بزرگوارش محسوب میشد. سرویسهای اطلاعاتی مانند ساواک و استخبارات عراق موفق شدند بال راست امام را در سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ظن خودشان قطع کنند، اما راه روشنی که حاجمصطفی با شهادتش گشود، نتیجهای بس شگرف در مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی داشت. امروز ۴۴ سال از شهادت فرزند ارشد امام خمینی (ره) میگذرد.
آذر ۱۳۰۹، خداوند فرزندی به سیدروحالله و خدیجهخانم عطا کرد که نام او را مصطفی گذاشتند. وی در خانوادهای پرورش یافت که اصول و احکام اسلامی و ضرورت ترویج دین در آن موج میزد و طبیعی بود که ایشان نیز بهدنبال راه پدر برود.
مصطفی دروس ابتدایی را در مدارس باقریه و سنایی قم سپری کرد و برای آموختن علوم دینی در سال ۱۳۲۵ وارد حوزه شد و در سال ۱۳۳۰ سطح را به پایان رساند. سیدمصطفی با گذراندن دورههای خارج نزد استادان برجسته زمان موفق به کسب درجه اجتهاد در سنین جوانی شد و علاوه بر فقه و اصول، در علوم معقول و منقول هم تبحر فراوانی یافت. زین پس جامعه روحانیت ایران با جوانی نخبه و پرورشیافته در دامن دینپژوهی صریح سروکار داشت.
سیدمصطفی با نوه مرحوم آیتالله عبدالکریم حائری یزدی ازدواج کرد و دو فرزند داشت که اینک در قید حیاتاند. اما تشکیل خانواده و وظایف سنگین آن باعث نشد وی مبارزه را ترک کند و گوشهنشین شود. وی از ابتدای اعتراضات پدر علیه رژیم پهلوی بهویژه حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، دوشادوش امام (ره) به مبارزه و روشنگری پرداخت. اوج فعالیت ایشان به روزهای آبان ۱۳۴۳ بازمیگردد که درپی اعتراض امام خمینی (ره) به کاپیتولاسیون، همصدا با پدر به این قانون اعتراض کرد و ساواک و شهربانی قم او را بازداشت کردند.
با تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه، حاجمصطفی نیز بازداشت و به تهران منتقل و کمی بعد به پدر محلق شد. مصطفی براساس احساس نیاز جامعه مبنی بر حضور نمایندهای امین از سوی امام در ایران، با رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه رایزنی کرد تا مقدمات بازگشتش به ایران فراهم شود. اما رئیس ساواک شرط بازگشت وی را تبعید به یک روستا و دوریگزیدن از هرگونه فعالیت سیاسی بیان کرد که حاجمصطفی ضمن رد این شرطها همچنان در کنار پدر ماند.
در ۱۳ مهر ۱۳۴۴، امام خمینی (ره) و سیدمصطفی از ترکیه به نجف اشرف تبعید شدند. پدر و پسر انقلابی راه مبارزه را در آگاهی جامعه مذهبی دانستند و همزمان در حوزه علمیه نجف به تدریس و روشنگری پرداختند. در همین زمان، سیدمصطفی که از نسل روحانیان جوان و خوشفکر در مبارزه نیز بود، ضمن حمایت از جنبشهای مبارزاتی فلسطین خواهان حضور دیگر روحانیان در آن کشور و گذراندن آموزشهای نظامی شد تا توشهای برای رهایی ملتهای مظلوم برجا گذارد. همین اقدام وی بود که سبب شد رئیسجمهور وقت عراق، حسن البکر، رسما وی را به مرگ تهدید کند. از آن زمان تا هنگام شهادت، خطر هر لحظه در کمین مشاور امام خمینی (ره) بود.
یکم آبان ۱۳۵۶، سیدمصطفی خمینی درگذشت. باتوجهبه خطرآفرینبودن وی برای رژیمهای پهلوی و بعث، هیچ بعید نیست که ایشان بهوسیله این نهادهای مخوف این دو حکومت مخفیانه شهید شده باشد. مدت کوتاهی پیش از شهادت او، دو فرد ایرانی شبی به دیدار او در نجف رفته بودند و یکی از آن دو در گفتوگویی آهسته به وی هشدار داده بود که رژیم شاه برای پیشگیری از سقوطش درصدد است چند نفر را از میان بردارد که یکی از آنها شما هستید. در شب شهادت، حاجآقا مصطفی زودتر به خانه رفت؛ زیرا قرار بود ساعت ۱۲ میهمان برایش بیاید. از قضا همسر ایشان آن شب بیمار بود و به توصیه حاجآقا مصطفی به استراحت میپرداخت و از آنرو متوجه نشد که میهمانها چه وقت آمدند و کی رفتند و چه شد.
براساس گزارش پزشکی قانونی عراق، آثار کبودی و رنگپریدگی پیکر ایشان از مرگ غیرطبیعی نشان داشت و فرضیه یادشده بیش از پیش قوت گرفت.
مردم ایران درپی اطلاع از شهادت حاجمصطفی، با این خبر دلخراش روبهرو و غمگین شدند و حوزه علمیه قم نیز تعطیل شد. برپایی مجالس عزاداری و سوگواری از سوی مراجع قم از همان شب در مسجد اعظم آغاز شد. مجلس روز دوشنبه پیش از ظهر نیز در همین مسجد بود. حضور گسترده و چشمگیر مردم در این دو مجلس، رژیم شاه را هراسان کرد، بهگونهای که از تجمع مردم جلوگیری کرد.
در عراق نیز شرایط مانند قم بود. امام (ره) با درک شرایط و در عین اندوه فراوانِ ازدستدادن فرزندش، برای آنکه رژیمهای ایران و عراق به بهانه کنترل جمعیت عزادار به کسی آسیب نرسانند، واکنش تندی نشان ندادند و نکته خاصی را بیان نکردند. همچنین ایشان فقط ۵ دقیقه پیش از خاکسپاری فرزندشان وارد حرم امیرالمؤمنین (ع) شدند و بلافاصله آن مکان مقدس را ترک کردند. آیت الله خویی بر پیکر فرزند امام نماز خواند و ایشان را در جوار حرم مطهر امامعلی (ع) به خاک سپردند.
امام خمینی (ره) در پیامی درگذشت فرزندشان را اینگونه اعلام کردند: «انا لله و انا الیه راجعون. در روز یکشنبه نهم ذیالقعدهالحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد. اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.»
سکوت امام از هر فریاد خشمی بلندتر و کارسازتر بود و شواهد نشان میدهد بزرگترین اشتباه راهبردی رژیم پهلوی با شهادت سیدمصطفی رقم خورد و خروش مردمی و شتاب نهضت اسلامی را بهدنبال داشت؛ زیرا رژیم پهلوی درحالی سقوط کرد که بهگواه آمار، ارتشی قدرتمند، وضعیت مالی مطلوب و حمایتهای جهانی گستردهای را در کنار خود داشت. اما مردم را نداشت و همان مردم به خونخواهی فرزند رهبرشان رژیم تادندانمسلح پهلوی را با هرآنچه داشت، به زیر کشیدند.