معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ ساعت حدود ۸ شب و هوا تاریک است. از مرکز شهر به سمت خانه در حرکتم که سروصدای چند دختر توجهام را جلب میکند. بهنظر سیزده، چهارده ساله میرسند. یکی از آنها با کمر شلوارش کلنجار میرود و درست به سبک پدرهای قدیمی، کمربندش را از جاتسمهای شلوارش بیرون میکشد و به دور انگشتانش حلقه میکند. از ظاهر ماجرا اینطور برمیآید که با پسری درگیری لفظی پیدا کردهاند. ناگهان پسر جوان دیگری از راه میرسد و درگیری بین پسرها بالا میگیرد. دخترها هم بعد از چند دقیقهای صحنه را ترک میکنند.
یاد خبر قمهکشی میافتم که همین چند هفته پیش بین چند دختر نوجوان در اصفهان اتفاق افتاد و رسانهای شد. اینکه چه وقتی، چرا و چگونه جای آن همه لطافتهای دخترانه را خشونت و هنجارشکنی آن هم از نوع لاتگونهاش در جامعه گرفته است، متحیر میمانم! اینکه چرا باید خانوادهها به چند دختر نوجوان اجازه بدهند، آن وقت شب یک روز تعطیل، تنها در خیابان بگردند هم جای تعجب دارد. این حجم از مدنیّت جامعهام که همه بیتفاوت به ماجرا فقط نظارهگر هستند و بهاصطلاح کار به کار کسی ندارند نیز واقعا شوکهکننده است.
از هر زاویهای که به جریان نگاه میکنم، آزاردهنده است. موضوع را با دکتر سیدمحسن اصغری نکاح، روانشناس حوزه کودک و نوجوان، درمیان میگذارم. صحبتهای او در پاسخ به این همه چرایی که در ذهنم دارم، بسیار شنیدنی و البته متأثرکننده است. در ادامه چکیدهای از این گفتگو را با هم میخوانیم.
دکتر سیدمحسن اصغری نکاح | روانشناس حوزه کودک و نوجوان؛ آنچه چندوقت پیش در اصفهان اتفاق افتاد و رسانهای شد، شاید از نظر خیلیها اتفاقی موردی باشد. سادهانگاری آن و راحت گذشتن از کنارش یعنی پاک کردن صورت مسئله؛ چراکه همین تکموردها وجود مشکل و آسیبی جدی را درجامعه به ما گوشزد میکند. از نظر ما روانشناسان حوزه کودک و نوجوان و جامعهشناسان این اتفاق زنگ خطری برای نهادها و افراد مسئول و متولی در حوزه فرهنگ و تعلیم و تربیت است که اگر همین امروز برای آن تدبیری نیندیشند، بهزودی به یک معضل فرهنگیاجتماعی درجامعه تبدیل خواهد شد.
اصلا قصد نداریم، کسی، سازمانی یا نهادی را مستقیم زیر سؤال ببریم، ولی همه میدانیم که بروز چنین آسیبهایی درجامعه امری تکبعدی نیست، یعنی مجموعهای از علتها سبب بهوجود آمدن آن میشود و تا زمانی هم که آسیبشناسی جدی نشود، نمیتوان راهحل مناسبی برای آن پیدا کرد. در ادامه به تعدادی از این علتهای بهوجودآورنده اشاره کوتاهی داریم.
برابری حقوق زن و مرد؛ مطالبه جهانی است که نظام سرمایهداری با سوءاستفاده از آن مفهوم مادر و دختر و ارزشهای جنسیتی را در جامعه جهانی هدف قرار دادهاست تا بتواند از این طریق به مقاصد خودش برسد. درحالیکه زن و مرد دارای ویژگیهای زیستی و ایدئولوژیکی متفاوت، اما با کرامت انسانی یکسان هستند که سبب میشود خواستهها و نیازهای مختلفی هم داشتهباشند. ازاینرو، با این هجمه تبلیغاتی گسترده در فضای مجازی طبیعی است که این روزها شاهد تداخل نقشها و رفتارهای مردانه و زنانه در جوامع باشیم.
دختران و زنان ما درجامعه مطالبات بهحق زیادی دارند که نادیده گرفته میشود، مانند نبود فضای ورزشی و تفریحی مناسب که آنها را مجبور میکند از فضاهای عمومی برای این منظور استفاده کنند و همین موضوع سبب انتقاد بسیاری میشود.
کمکاری آموزش و پرورش در زمینه تربیت جنسیتی و آموزش مهارتهای لازم به دختران و پسرانمان مسئله دیگری است که تبعات آن گریبانگیر جامعه شدهاست. سالهاست که مدارس ما فقط جنبه آموزشی پیداکردهاند و هیچ فعالیت پرورشی مناسبی برای دانشآموزان ندارند. جایگاه مشاوره و مددکار اجتماعی هم در این نهاد حساس بسیار خالی است و نهایت فعالیتی که در اینباره دارند، همان مسیر آموزشی و مشاور تحصیلی است.
نبود یک فضای مجازی ملی امن سبب شده است تا هرکسی هرچیزی را بدون تخصص در این فضا منتشر کند. در هیچکجای دنیا شرایط ولنگاری را ندارند که ما در فضای مجازی داریم. برخی به اسم آزادی بیان و عقیده، فضای مجازی را به محیطی بسیار ناامن برای بچهها تبدیل کردهاند، بهویژه الان که آموزش مجازی، خانوادهها را ناگزیر به دادن گوشی به دست بچهها کرده و سبب جذب نوجوانان به گروههای دوستی نامناسب و از آن طرف ابراز وجود و خودنماییهای دوره نوجوانی در این فضا شده است. یک سؤال! چهکسی و با چه هدف و نیتی، فیلم قمهکشی این دختر نوجوان را در فضای مجازی منتشر کرده است؟
ارتباطگیری ضعیف خانوادهها با نوجوانانشان هم دلیل دیگری در شکلگیری این فضاست که نیاز به آموزش و توانمندسازی والدین را بیش از پیش نشان میدهد.
هرچه حلقه ارتباطی خانواده با نوجوانش مستحکمتر باشد، بههمان اندازه آسیبهای اجتماعی هم کمتر خواهد شد، بنابراین خیلی مهم است که والدین مهارت ارتباط و تعامل دوجانبه با نوجوانشان را یاد بگیرند و منتظر برنامهها و فعالیتهای دیگر سازمانها نمانند. هرچند نمیتوان و نباید نقش نهادها و سازمانهای متولی امور نوجوانان را در آسیبهای بهوجود آمده برای نوجوانان نادیده گرفت یا کماهمیت دانست. برای این منظور به والدین عزیز توصیه میکنیم؛ روی رابطهتان کار کنید. هرچه میزان صمیمیت شما با دختر نوجوانتان در این رابطه بیشتر باشد و نیازهای روحی و روانی و عاطفی او بیشتر تأمین شود، او کمتر دچار مشکل و ارتباطات آسیبزا خواهد شد.
مجتبی مهرانفر | رواندرمانگر تحلیلی؛ همه ما دوره نوجوانی را پشتسر گذاشتهایم و از نگرانیها و استرسهای آن باخبریم. تغییرات شدید جسمی و روحی که همراه با آشفتگیهای ذهنی درپاسخ به چرایی و چگونگیهای بسیار اطرافمان است و نزدیکی آن به سن جوانی که با انتظارات زیادی از فرد همراه است، استرس و اضطراب بسیاری را برای نوجوان ایجاد و او را مجبور میکند از مکانیسمهای دفاعی برای غلبه بر آن استفاده کند.
برونریزی و انزواطلبی، دو مکانیسم دفاعی فعال در بین نوجوانان است، درست مانند مکانیسم دفاعی شوخی و والایش (تعالی) در بین ما بزرگسالان که از آن برای تعدیل موقعیتهای استرسزا استفاده میکنیم. والایش، یعنی اتفاقی را بهشکل دیگری نشان میدهیم. معمولا کمتجربگی نوجوانان و بدون فکر انجام دادن کارهایشان سبب میشود که خیلی خام و ناپخته از این مکانیسمها استفاده کنند و خودشان و دیگران را به دردسر بیندازند.
چگونگی استفاده از این مکانیسمهای دفاعی هم تاحد زیادی به فضای فرهنگی بستگی دارد که نوجوان آن را در خانواده و اطرافش درک میکند، برای نمونه برونریزی یک نوجوان در یک خانواده علمی، خودش را بهصورت گرایش زیاد به مطالعه، در یک خانواده مذهبی، حضور در جلسهها و اجتماعات مذهبی مانند هیئتها و در یک خانواده فرهنگی، شرکت در کلاسهای موسیقی نشان میدهد.
خانوادهای هم که ازنظر فرهنگی و اجتماعی جایگاه ضعیفی در جامعه داشتهباشد، وضعیتش ناگفته پیداست. نوجوان آن خانواده برونریزی مشابه با خصوصیات همان خانواده از خود نشان خواهد داد، بنابراین اگر میبینیم نوجوانی از رفتارهای خشن در تعاملات اجتماعی خود استفاده میکند، شک نکنیم که او الگویی خشن در زندگیاش دارد.
گذشته از بحث خانواده و الگوهایی که یک نوجوان در زندگیاش دارد، نمایش قلدریها و هنجارشکنیهایی که این روزها بدون نظارت در فیلمها و شبکههای اجتماعی تبلیغ و از آن بهعنوان راهحلی برای موقعیتهایی استفاده میشود که راههای دموکراتیک در آن جواب نمیدهد، خواهناخواه، نوجوان را به سمت هنجارشکنی و خشونت بیشتر درجامعه سوق خواهد داد.
از طرفی باید بپذیریم که هرچه میزان این خشونتها در جامعه مردانهمان بیشتر شود، بههمان اندازه زنان هم در جامعه درگیر آن خواهند شد، یعنی بخشی از خشونتی که این روزها در جامعه از سوی دختران جوان و نوجوانمان میبینیم، گواه افزایش خشونت پنهان در جامعه مردانه است.