شهرآرانیوز - بازیهایی با ژانر معماییپلتفرمی یکی از قدیمیترین و اثرگذارترین فرمولهای صنعت بازیسازی به شمار میروند که قدمت آنها را حتی میتوان تا اولین بازیهایی که در صنعت بازیهای ویدئویی ساخته شد هم دنبال کرد. با وجود این، در دوران گذار از طراحی سنتی به گرافیک سهبعدی، این ژانر از نظر حضور در سطح اول صنعت بازیسازی، جای خود را به بازیهای اکشن و ماجرایی مدرن داد. ولی در سال ۲۰۱۰ و با عرضه موفقیتآمیز بازیهایی مثل Limbo، این ژانر جان تازهای گرفت و در همراهی با گسترش بازیسازی مستقل، به یکی از ساختارهای پراستفاده توسط طراحان مختلف تبدیل شد. بازی A Juggler’s Tale هم یکی از همین موارد است که توسط یک تیم چهارنفره ساخته شده است. این عنوان تلاش میکند با پیاده سازی فرمول گیمپلی بازیهایی مثل Inside و یا Little Nightmares تا حدودی اسم و رسمی برای خودش دست و پا کند و نظر علاقهمندان را به خود جلب کند.
داستان بازی سر راست و به دور از هرگونه پیچیدگی آغاز میشود. کافهای که در گوشهای از آن، یک نمایش خیمه شببازی در حال انجام است و بینندگان به تماشای آن مینشینند. روایت اتفاقاتی که در طول یک ساعت و نیم زمان گیمپلی بازی شاهدش خواهید بود، توسط عروسک گردان و کارگردان نمایش انجام میشود و همه جملات شعرگونه ادا میشوند. لحن گیرای نقال شما را کنجکاو میکند که ادامه داستان را تعقیب کنید و در این میان، بدهبستانهایی که با شخصیت اصلی انجام میشود، جذابیتهای بخش داستانی را دوچندان میکند. قهرمان داستان عروسکی به نام ابی (Abby) است که در یک سیرک بزرگ به عنوان یک خدمتکار به کارش ادامه میدهد. او مانند بسیاری از انسانها از کارش رضایت ندارد و خود را اسیر در بند میبیند. پس تصمیم میگیرد با فرار از سیرک، ماجراهای جدیدی را آغاز کند. از اینجا به بعد روند تعقیب و گریز بازی بین صاحب سیرک و ابی، ۵ فصل داستانی را شکل میدهد که تجربهای جالب برای بازیکن به همراه میآورد.
بخش داستانی را باید یکی از نقاط قوت بازی به حساب آورد که بهخوبی حس ماجراجویی بازیکن را تحریک میکند. صداپیشه نقش راوی هم بهخوبی از پس نقش خودش برآمده و اجرایی به یادماندنی را ارائه میدهد. تعامل ابی با محیط و شوخیهای بامزه راوی، از نقاط قوت بازی به حساب میآید که تا آخرین لحظه هم از جذابیت آن کم نخواهد شد.
بخش زیادی از پیشروی در A Juggler›s Tale نیازمند حل کردن تعدادی معمای محیطی است که در کنار سادگی قابل توجه این معماها، با نشانههایی رنگی به طور کامل مشخص شده است که نیازمند جابهجا کردن کدام وسیله یا استفاده از کدام آیتم پرتابی هستید. این نوع از طراحی برای افرادی که دنبال چالش و عرقریزی ذهنی در بازی هستند، کمی ناامیدکننده خواهد بود.
بخشهایی هم وجود دارند که نیازمند انجام عملیات مخفیانه و فرار از دست دشمنان هستند که مجموعه اول نیازمند صبر از جانب شما برای یادگیری الگوی حرکات نگهبانان و دسته دوم هم نیازمند سرعت عمل برای عبور از سکوها و تصمیمگیری بهموقع در بعضی قسمتها برای انتخاب راه فرار صحیح است.
به طور کلی، گیمپلی این عنوان در کنسولهای بازی شباهتهای زیادی با عناوینی همچون Limbo و Inside دارد. حرکت در طول صفحه و عدم تعامل با پس زمینه و حل کردن معماهای مختلف، از ویژگیهای بازیهای استودیوی Playdead هستند که بازی مورد نظر ما هم از این قاعده تبعیت میکند. از سوی دیگر، چینش کلیدهای دسته که با آنها تعامل دارید، کاملا به اینساید و بازیهای همقطارش شباهت دارد. استفاده از وسیلهها با کلید R۲ انجام شده است و برای پرش از X استفاده میشود. ابی به عنوان یک عروسک خیمه شب بازی، قدرت خاصی ندارد و باید برای زنده ماندن از هوش خود بهره بگیرد. معماهای بازی چالش خاصی ندارند و این مورد با توجه به زمان مورد نیاز برای اتمام بازی، کمی شما را اذیت خواهد کرد. سازندگان تلاش کردهاند تا به واسطه بندهایی که ابی را به شکل عروسک مهار کردهاند، معماهایی را ایجاد کنند، اما این مورد در بخش گیمپلی چندان به کمک A Juggler’s Tale نمیآید و از این حیث، بازیکن کمی ناامید خواهد شد. تیم سازنده برای تنوع، سکانسهای تعقیب و گریز هم در جریان گیمپلی قرار داده که توانسته است کمی از روند تکراری معماها در طول بازی جلوگیری کند. اگر هم در جریان این تعقیب و گریزها شکست خوردید، نگران نباشید، زیرا به لطف سیستم چکپوینت مناسب بازی، اعصابتان خرد نخواهد شد و میتوانید بهسرعت کار را از سر بگیرید.
اگر به دنبال گرافیک واقعگرایانه میگردید، این بازی را نمیتوان به شما توصیه کرد، اما اگر قصد دارید با فاصله گرفتن از فضای معمول بازیهای پر زدوخورد، اندکی هم در دنیاهای فانتزی چرخ بزنید، این عنوان گزینه خوبی خواهد بود. جهان A Juggler’s Tale طراحی سادهای دارد، اما میتواند نظرتان را به خودش جلب کند. یکی از ویژگیهای این بازی، تنوع رنگ و طراحی محیط جذاب آن است، مزرعهای بزرگ که در پس آن غروب خورشید را میتوان به چشم دید یا دهکدهای که در آن، مردم در حال جشن و پایکوبی هستند، از جمله زیباییهای این عنوان محسوب میشوند.
موسیقی همواره یکی از ارکان مهم در القای بار دراماتیک به حساب میآمده است و این مهم در بازی مورد نظر ما بهخوبی استفاده شده است. آهنگساز با درک فضا و اتمسفر، تصمیم گرفته است ژانر موسیقیهای سنتی را برای پیاده کردن افکارش انتخاب کند، تصمیمی درست که در نهایت به نفع بازی تمام شده است. تنوع قطعات مناسب به نظر میرسد، اما ریتمهای قطعات شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند و شاید مخاطبی که با حل کردن معماها دستوپنجه نرم میکند، متوجه تغییرات پس زمینه موسیقی نشود. با این حال، موسیقی در لحظات حساس به خوبی به کمک تصویر میآید و در صحنههای تعقیب و گریز، بهخوبی ضربآهنگ را بالا نگه میدارد.
جعبه بازیها
درباره بازی «فرزندان مورتا» که موفقترین بازی ایرانی در بازار بازیهای ویدئویی جهانی نام گرفته است
بررسی بازی Ender Lilies، یک عنوان مستقل کمنظیر | رهایی از باران نفرینشده
بررسی بازی مستقل Death’s Door که شما را به بوروکراسی در اداره ارواح میبرد