«ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ﭘﺴﺖ ﻣﺠﺪﺩ ﺑﺰﻧﯿﺪ!» این را نوشته است و به این بیت شعر تقویت کرده که «ﺑﮕﻮ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪﺟﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ ﻓﺮﯾﺎﺩ / ﮐﻼﻡ ﺣﻖ ﺩﻡ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮔﺎﻫﯽ ...» بعد هم تأکید کرده است که «ﺍﻳﻦ ﻣﺘﻦ ﺭﺍ ﺗﻮی ﺗﻤﻮﻡ ﮔﺮﻭﻫﺎ بذاﺭﻳﻦ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ بدﻥ، ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺑﺸﻦ و بفهمن چه ﺑﻼﻳﻰ ﺳﺮﻣوﻥ میآﺭن!» حالا، اما قصه چیست؟
این بنده خدا در پستی طولانی و پر از عددورقم و فهرستکردن اسمهایی از افراد و نهادها، نوشته است که در مجموع یک اختلاس عظیم رقم زده اند که اگر آن را بر جمعیت ایران تقسیم کنیم، ﺳﻬﻢ ﻫﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯽﺷود ۲۴۹میلیارد ﺗﻮﻣﺎﻥ! این ۳ علامت تعجب هم از اوست. برای من، اما تعجب، از این همه ناسنجیده سخن گفتن رقم میخورد. قصد «محاجه» ندارم، چون در کلامش حجت نمیبینم. فقط از باب سربازی در «جهاد تبیین» و تکلیف رسانهای برایش مینویسم: «لطفا در اتهامات و رقمها تأمل فرمایید. سهم ۲۴۹ میلیارد تومانی برای هر ایرانی را چطور حساب کردید؟ حواستان هست که بودجه سالانه کشور چقدر است و آن را در چه عددی ضرب کردید که تقسیمش این شده است؟»
محترمانه چنین جواب میدهد: «لطفا یک بار دیگر به متن مراجعه کنید! نظر به اینکه با خط نسخ جلو رقم ریال قید شده است، ۲۴۹ میلیون تومان میشود، اما در خط ذیلش به اشتباه میلیارد قید شده است؛ بنابراین بنده از جناب عالی پوزش میخواهم؛ شاد و سلامت باشید!»، اما همین رقم ۲۴۹ میلیون تومان هم کلی جای اماواگر دارد و نتیجه یک حساب سرانگشتی میشود اینکه با یک دروغ سازی آشکار مواجهیم.
ضرب این رقم در جمعیت ایران، تقسیم بر قیمت دلار آزاد هم میشود چیزی بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار! مگر ایران چقدر درآمد داشته است که این رقم بزرگ بشود کسری از آن، که اختلاس شده باشد؟ خیلی از سالهای اول انقلاب و سالهای پیش، گاه درآمد ارزی ما به ۱۰ میلیارد دلار هم نرسیده است؛ پس از کجا میتوان این همه اختلاس کرد؟ کشور هم که این همه هزینه دارد و تا حد قابل احترامی، به رغم مشکلات متعدد، دارد به پیش میرود. این قبیل پستها را برخی نسنجیده فقط بازنشر میکنند و این میشود پمپاژ دروغ که ناامیدی به دنبال میآورد.
حالا حساب کنید کسی بهدقت نخواند و همان ۲۴۹ میلیارد را بپذیرد و هزار پرسش بی جواب در ذهنش جا بگیرد؛ دیگر هرگز دلش صاف نخواهد شد. اگر برایش بگویی این رقم از تولید ناخالص کل جهان بیشتر میشود هم باور نخواهد کرد. گناه این ناباوری و پیامد یأس آن هم به گردن کسانی است که متنهایی چنین مینویسند و آنهایی که نسنجیده بازنشر میکنند. تولیدکنندگان این مطالب شاید در «آلبانی» باشند در کسوت ارتش سایبری منافقین، اما بازنشردهندگانش در میان خود ما خواهند بود که ناآگاهانه با دشمنان وطن هم دست و هم داستان میشوند.
فکر میکنم رفتار انقلابی و دینی و ملی در مواجهه با مطالبی از این دست، موشکافی و محاسبه بهزبان ریاضی است. این میتواند دست فکر برخی به تردیدافتادگان را بگیرد. یک جلوه «جهاد تبیین» هم میشود همین که با جدوجهد و با ادبیاتی محترمانه به تبیین و روشن نمایی ماجراها همت کنیم. نتیجه هم قطعا صدچندان پاسخهای تقابلی تند و احساسی خواهد بود. این شیوه را هم بیازماییم، ضرر نخواهیم کرد. به قول نویسنده همین پست پیش گفته، «کلام حق دم شمشیر میشود گاهی!»، اما نه برای بریدن سر این و آن، بلکه برای قطع کردن زنجیره دروغ و تزویر و «آلبانی نویسی» و تاریک آفرینی.