مشهدالرضا، پایتخت معنوی ایران، میتواند و باید هم پایتخت وحدت باشد. شهری که به نام امام اخلاق و گفتگو، شوکتی بهشتی یافته است، در این ساحت هم میتواند و باید پرچمدار تقریب و وحدت در همه ساحتها باشد.
شناخت از مشهد و اشراف به وضعیت رنگینکمانی پیروان مذاهب زیستکننده بر این پهنه جغرافیایی، این اقتضا را به عنوان راهبردی دینی و ملی دارای ضرورتی مضاعف میکند. ضرورتی که، چون با اولویت بدان نگریسته شود، خواهیم دید که میتواند مدلی موفق از همدلی، همگرایی و همراهی، فرادید طراحان و برنامهریزان ملی قرار دهد. فراتر از تنوع قومی و مذهبی ایرانی، مشهد میزبان پرشمار مهاجران از ملیتهای دیگر نیز هست که در فرهنگی واحد به نام مشهدالرضا به همجوشی میرسند و هر کدام جزئی از پیکره واحد میشوند که بر محور دین نبوی به حرکت درمیآید. علاوه بر این همگرایی شکلگرفته مذهبی و قومیتی، شاهد همراهی جریانهای سیاسی با خاستگاهها و سویههای فکری متفاوت هستیم که باز بر این پهنه، جلوههایی از وحدت را دارند تحقق میبخشند.
ما در مشهد شاهد تعامل تمامساحتی جریانهای متفاوت فکری و سیاسی هستیم که، چون به جایگاه مدیریتی و تصمیم میرسند، بدون دخالت دادن نگاه سیاسی، سیاستهای مدیریتی خود را برای ارتقا و فعلیت دادن به ظرفیتهای شهر، به انجام میرسانند. این همراهی احترامبرانگیز تا جایی است که یکی از نمایندگان مجلس میگفت اصفهانیها به همگرایی برای اصفهان- بدون دخالت دادن گرایشهای سیاسی- معروفاند، اما همدلی و همکاری مشهدیها برای پیشرفت شهر امام رضا (ع) و خدمت به مجاوران و زائران امام رئوف، خیلی بیشتر از اصفهانیهاست. نگاه به سابقه دوساله اخیر هم این گزاره را تأیید میکند که ما توانستهایم شمایی زیبا از وحدت در عین کثرت را به تماشا بگذاریم. این البته بدان معنا نیست که همه چیز سرجای خود است و هیچکس خارج از دستگاه نمینوازد، بلکه بیانگر آن است که رویه فراگیر و هدف روشن اکثریت بر همراهی است و با چشم بستن بر برخی تکنوازیها و تندگوییها و سنگافکنیها، به جرئت میتوان گفت وحدت و همراهی ایجادشده، احترامبرانگیز است و هم میتوان پرامیدتر به افقهای پیش رو نگریست و باور کرد که میتوان با گرایشهای مختلف، هدفی واحد را دنبال کرد و کنار هم بر سفره امام رضا (ع) نشست و از محضر حضرتش آموخت که با گفتگو میتوان افتراقها را به همگرایی تبدیل کرد. با رواداری و مروت میتوان دلها را به هم نزدیک کرد و با انصاف میتوان نقدها را عیاری صادقانه و گرهگشا داد تا نتیجه این تعامل را مردم در عملمان ببینند که به هر گرایشی که میل داشته باشیم و در هر حزبی که نام نوشته باشیم، برای منافع شهر امام رضا (ع) که «معیارشهر» اسلامی و پیشانی نظام است، همه کنار هم هستیم. این «باهم بودن» را برای «ایرانِ شهیدان»، نیز با ضریب بالاتر، تجربه میکنیم. این همگرایی در جامعه هم ترجمه عملی و عینیِ خود را دارد؛ بنابراین میبینیم که تنوع مذهبی و قومی، تکثر سیاسی و جریانی، نهتنها هرگز جنبه تهدید پیدا نکرده و نمیکند، بلکه به فرصتی باشکوه برای توسعه و پیشرفت تبدیل میشود. با توجه به برونداد عینی همدلیها و همیاریها و موفقیتِ حرکتها و برنامههاست که میگوییم مشهدالرضا، پایتخت معنوی ایران، میتواند و باید پایتخت وحدتِ تمامساحتی بر اساس الگوی انقلابی هم باشد.