ما آدمها معمولا توجهمان بیشتر به ظواهر و مظاهر مادی زندگی، یعنی چیزهایی است که به چشم میبینیم و با دست لمس میکنیم؛ چون این محسوسات و ملموسات نخستین دریافتهای کودکانه انسان هستند. اگر کسی رشد چندانی نکرده باشد و در کودکی خود بماند، بازهم همین دریافتهای ابتدایی حسی را خواهد داشت و به وجود سنگ و چوب و در و دیوار اذعان خواهد کرد، اما انسانی که مراحل بعدی رشد را هم طی کند، به دریافتهای جدیدتری میرسد و فهم کامل تری از دنیای پیرامون خودش پیدا میکند و مثلا حتى هوایی را هم که تنفس میکند، اما نمیبیند، درخواهد یافت.
وقتی انسان رشد کامل تری یافت و به مراحلی از درک و فهم رسید که بالاتر از حس مادی است، نسبتهایی هم بین پدیدههای عالم درمی یابد که درظاهر چندان هم محسوس نیست. او قبل از این خورشید را میدید و گرمای آن را هم حس میکرد، اما با رشد علمی بیشتر، نسبتی میان تابش نور خورشید و بارش باران پیدا میکند. حالا اگر رشد و ارتقای فهم او از مرحله ابتدایی حسی به مرحله تحلیل علمی رسیده بود، اگربازهم بالاتر برود و افزایش یابد، به سطحی خواهد رسید که به حقایقی در عالم غیب، ایمان خواهد آورد.
یکی از آن حقایق که در این مراحل بالاتر برای انسان آشکار میشود، اثر شگفت نیتهای درونی انسان بر مسائل و پدیدههای زندگی است. در روایت شریف است که «من حسنت نیته وجبت مودته؛ هر که نیت و قصد درونی اش نیکو باشد، محبتش در دل دیگران جای میگیرد». به عبارت دیگر ذهنیتها و افکار درونی انسان اثر وضعی و مستقیم بر اتفاقها و رویدادهای عالم میگذارد.
کسی که هنوز در مراحل ابتدایی درک و فهم طبیعی است، فقط رابطه علت و معلولی پرتاب سنگ و شکستن شیشه را میفهمد، ولی کسی که در مدرسه معرفت و دانش به کلاسهای بالاتر رفته باشد، بیش از این را باور میکند و میفهمد که حتى وقتی در دل خودت و در نیت و قصد خودت سنگی برداری، همان لحظه شیشه دل طرف مقابل تو از درون میشکند، بی آنکه صدایی داشته باشد یا چیزی به چشم دیده شود؛ و از سوی دیگر وقتی در دنیای درون و عالم ذهن و فکر خودت، دیگری را دوست بداری و شاخه گلی در قلب خویش به طرف مقابل تقدیم کنی، او هم بدون آنکه سخنی بگوید یا حرکتی کند، با مهر و بوسه در دل خود پاسخ خواهد داد.
عالم ذهن و فکر دنیای عجیبی است. آنچه برخی به آن انرژی مثبت میگویند یا نامهای دیگری بر آن میگذارند، در ادبیات دینی ما با عنوان «نیت» مطرح شده است و مفاهیم عمیق و نکتههای نغز و دقیقی را تبیین میکند. «نیت» یا قصد درونی حتى قبل از آنکه در عمل به تحقق پیوسته باشد، دارای اصالت و ارزش است، زیرا ریشه و منشأ همه کردارها و گفتارهای انسان خواهد بود و همه اعمال خوب یا بد از آن نیت و انگیزه ابتدایی انسان شکل میگیرد.