امید حسینینژاد | شهرآرانیوز - دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد است. او سالها با دکتر احمد مهدوی دامغانی مراوده داشته و از مهربانی و توجه وی بهره فراوان برده است. آشنایی دکتر یاحقی بیشتر از خلال آثار دکتر مهدوی نشئت گرفته است. در این گفتگو به بررسی جایگاه استاد از میان آثار و نوشتههای ارزشمندش پرداختهایم. *
آشنایی من با دکتر مهدوی دامغانی بیشتر از طریق برادر ایشان دکتر محمود مهدوی، استاد دانشکده الهیات فردوسی، شروع شد و میدانستم خانوادهشان مشهور به تقوا و فضیلت هستند. خاطرم هست که در منزل پدریشان مجلس روضهای برگزار میشد. در آنجا با برادر دیگرشان، مرحوم حجتالاسلام محمدرضا مهدوی دامغانی، آشنا شدم و شنیدم که دکتر احمد مهدوی نیز در تهران حضور دارد. من تنها ۲ بار استاد را از نزدیک دیدم. پس از آن نیز راهی خارج از کشور شد. در طول این سالها نیز تلفنی با او ارتباط داشتم.
به نظر من، دکتر مهدوی دامغانی از معدود اندیشمندانی است که از پنجره حوزه به دانشگاه نگاه میکند، به این معنی که بنیاد خانوادگی و فکریاش حوزوی است و از آن طریق وارد مراحل آکادمیک شده است و تفکر حوزویاش بر دانشگاهی غلبه دارد. با اینکه سالهاست در آمریکا به سر میبرد، استاد هچون جزیرهای سرشار از دانشهای تمدن اسلامی و ایرانی است و این مشخصه در آثارش نیز متبلور است.
استاد مهدوی دامغانی از نسل بزرگانی، چون بدیعالزمان فروزانفر و جلالالدین همایی است که توانست علوم حوزوی را در کنار اندیشههای تمدنی جدید حفظ کند و با نگاه یک دانشمند عربیدان حوزوی به سراغ مطالعات ادبی برود. با همین نگاه، سالها در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
چند نکته در آثار و نوشتههای او وجود دارد که لازم است به آنها اشاره کنم. نخست نکتهیابی و گرهیابی از متونی است که با ادبیات عربی عجیناند. غور و تأمل او در ادب عرب و فقه و حدیث مثالزدنی است. در زمان ما افرادی مثل او بسیار کمیاباند.
نکته دوم تواضع علمی و شخصیت عارفانه و عالمانه اوست. این ویژگی در نوشتههایش نیز متبلور شده است. این ویژگی از او یک عالم عامل ساخته است. وقتی آثار او را میخوانید، میبینید که در برابر همهکس حتی معاصران خود تواضعی مثالزدنی دارد. لحن حوزوی و طلبگی و لطافت قلمش نوشتههایش را خواندنی کرده است. بارها شده است به دنبال نکتهای در میان نوشتههای دکتر مهدوی بودهام و بدون آنکه قصد خواندن همه نوشته را داشته باشم بیاختیار همه مقاله استاد را خواندهام.
ویژگی دیگر دکتر مهدوی روح رقیق اوست. هربار از کسی نام میبرد، چنان متواضعانه این کار را میکند که انگار ارتباط بسیار نزدیکی با آن فرد دارد. بارها دیدهام که در نوشتههایی که برای بزرگان درگذشته نوشته، بسیار با رقت قلب قلم را حرکت داده است و در گفتگوهای تصویری، هر بار از بزرگی یاد میکند، اشک بر دیدگانش جاری میشود. به دلیل اینکه سالها از وطن دور بوده است، هر بار نام ایران و خراسان را بر زبان جاری میکند، بیاختیار دانههای اشک بر دیدگانش جاری میشود. این لطافتی که در نوشتههایش وجود دارد خواننده را به خود جذب میکند و تأثیر ویژهای بر او میگذارد. باید این نکتهها را از بزرگانی، چون دکتر مهدوی دامغانی فرابگیریم. امروز دیده میشود افرادی که سوادی اندک دارند متکبرانه سخن میگویند و احترامی به بزرگان علمی خود نمیگذارند. من ندیدم که دکتر از دانشمندی یاد کند و القابی شایسته برای آنها نیاورد.
در روزگار ما در فضای آکادمیک گفته میشود القاب و عناوین بزرگان را ذکر نکنیم. به نظر من، این از اندیشه خشک و بیروح غربی نشئت گرفته است در حالی که در فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی تأکید فراوانی بر ارجگذاری نام بزرگان شده است. کسانی که با فرهنگ اصیل اسلامی آشنا هستند همواره از اندیشمندان خود به بزرگی یاد میکنند.
دکتر مهدوی هر بار در نوشتههایش از خود نام میبرد، از القابی متواضعانه مثل «من بنده» و «این ناچیز فقیر» یاد میکند. این یادکرد از حد تواضع نیز گذشته است. ما باید اندکی از این ویژگیهای اخلاقی فرابگیریم.
آثار دکتر مهدوی سرشار از دانش و بینش است. من علاوه بر اینکه از دانش استاد بهره فراوان بردهام، از بینش او بسیار آموختهام. چند سال پیش در حال آمادهسازی یادنامهای برای دکتر احمدعلی رجایی بخارایی، استاد پیشکسوت دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، بودیم. برای استاد مهدوی نامهای نوشتم و درخواست کردم استاد مقالهای در بزرگداشت دکتر رجایی بنویسد. استاد با آغوشی باز پذیرفت و ضمن تشکر از دستاندرکاران این یادنامه، با تواضعی کمنظیر یادداشتی کوتاه به رشته تحریر درآورد که در ابتدای کتاب «خرد بر سر جان: نامگانه استاد دکتر احمدعلی رجایی بخارایی» منتشر کردیم.
پس از آن، تلفنی با استاد صحبت کردم. اظهار عذرخواهی کرد به دلیل زمان کم، نتوانسته بود یادداشتی مفصلتر بنویسد. چنین منشی را در میان افراد روزگارمان کمتر میبینیم؛ بنابراین دانش دکتر مهدوی، یعنی تسلط بر ادبیات عرب و ادبیات فارسی و مسائل علوم اسلامی، در یک کفه و منش بزرگوارانه او در کفه دیگر، از او شخصیتی کمنظیر در میان معاصران ما ساخته است.
چند سال پیش در سفری که به آمریکا داشتم، مایل بودم استاد را زیارت کنم. متأسفانه چنین نشد، اما به صورت تلفنی ارتباط داشتهام و دارم.
* این گفتگو مربوط به آبان ۱۴۰۰ است.