امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - سالهای نخست طلبگی اش بود. شیخ هاشم طلبه جوان آن روزهای حوزه علمیه اصفهان روزهای سختی را پشت سر میگذاشت. زمانی که در اصفهان درس میخواند، سال سختی پیش آمد و گاهی از گرسنگی دچار ضعف شدید میشد. روزی شنید که در خارج شهر گوشت شتر پخش میکنند، او نیز به آن سو رفت و جمع زیادی چشم هایشان را به پخش کننده گوشت دوخته بودند تا اینکه در آخر فقط ۵ سیر از آن گوشت نصیبش شد.
شیخ هاشم به طرف مدرسه راه افتاد. در مسیر راه در کنار کوچهای دید یک زن ارمنی نشسته است و ۲ دختربچه اش از بی حالی و بی رمقی مانند مردگان روی هم بودند و آهسته آهسته نفس میکشیدند. آن زن که چشمش به این طلبه جوان افتاد، با ضعف شدید اظهار نیازمندی و به ۲ دخترش اشاره کرد و به او فهماند که به فریاد فرزندانش برسد.
شیخ هاشم خیلی ناراحت شد. به مدرسه رفت و همان گوشتها را سرخ کرد و برگشت و به آن زن داد. آن زن کم کم آن تکههای گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برایش دعا کرد.
به مدرسه برگشت. درحالی که هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودش را فراگرفته بود، دراز کشید و چیزی نداشت تا از گرسنگی نجات پیدا کند. ناگاه دید در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچهای در دست داشت وارد شد، سلام کرد، حالش را پرسید و گفت: این بقچه از آن شماست. شیخ هاشم پرسید: چه کسی اینها را فرستاده است؟ گفت: کسی که روزگار به دست اوست، به یاد شماست. این را گفت و از اتاق بیرون رفت!
شیخ هاشم جوان به شک افتاد که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟! دنبالش رفت، ولی او را ندید! به حجره بازگشت و آن بقچه را باز کرد، دید که نانهای تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان ندیده بود. بعضی از دوستان خود را صدا زد و جریان را نقل کرد و از آن تافتونها همه سیر خوردند و همه از حالت ضعف و سستی بیرون آمدند.
این طلبه جوان قزوینی، سالهای بعد به مشهد عزیمت کرد و با شرکت در درس بزرگانی، چون میرزامحمد آقازاده، فرزند آخوندخراسانی و حاج آقا حسین قمی به درجه اجتهاد نائل آمد. شیخ هاشم قزوینی در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در روستای قلعه هاشم خان قزوین به دنیا آمد و پس از گذراندن سالهای ابتدایی تحصیل در قزوین و اصفهان راهی دیار مشهدالرضا (ع) شد و سطوح عالیه را در این شهر گذراند.
شیخ هاشم در روزگار استبداد رضاخانی سکوت نکرد و در مقابل فعالیتهای ضددینی او ایستاد. نخستین رویارویی جدی او با رضاشاه امضای نامه جمعی از علمای مشهد برای مقابله با تغییر لباس روحانیت و کشف حجاب بود. پس از واقعه گوهرشاد او و برخی دیگر از مجتهدان مشهدی برای محاکمه به تهران فرستاده شدند و ایشان پس از اعلام حکم دادگاه به زادگاهش تبعید شد و تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی در آنجا به سر برد تا اینکه پس از حوادث شهریور ۱۳۲۰ بار دیگر به مشهد مقدس بازگشت.
با قوت گرفتن فعالیتهای سیاسی شهیدنواب صفوی، شیخ هاشم یکی از کسانی بود که از او حمایت کرد. مرحوم محمدرضا حکیمی، از شاگردان او، میگوید: روزی برای تدریس به مدرسه نواب آمده بود. برای درس عصر و، چون کمی به وقت مانده بود، در راهرو مدرسه روی سکوی زیر طاق نشسته بود. به خدمتش رسیدم و فرصت را مغتنم شمردم و از مبارزات مسلحانه و اقدامات نواب صفوی پرسیدم و نظرش را دراین باره جویا شدم. دستش را به طرف عمامه اش برد و با اشاره به تحت الحنک خود گفت: با تحت الحنک نمیشود از دین دفاع کرد.
رهبر معظم انقلاب نیز در گفتاری درباره فعالیتهای سیاسی استادشان فرمودند: مرحوم آیت ا... قزوینی تنها روحانیای بود که براساس همان آزادگی و بزرگ منشی اش در مقابل شهادت مرحوم نواب صفوی واکنش نشان داد و در مجلس درس از شهادت مرحوم نواب صفوی و یارانش به دسیسه دستگاه حاکم انتقاد شدید کرد و تأثر خودش را از شهادت آنها ابراز داشت و گفت: مملکت ما کارش به جایی رسیده است که فرزند پیغمبر را به جرم گفتن حقایق میکشند!
این روحیه شیخ هاشم برگرفته از نگاه روشن بین او به مسائل روز و مطالعه روزنامههای زمان خودش بود. او با وجود اینکه عمرش را در تحصیل علوم دینی سپری کرد، آگاهی روشنی از اتفاقهای روز داشت. مرحوم آیت ا... واعظ زاده خراسانی دراین باره چنین میگوید: مرتب روزنامهها را میخواند. مجله تهران مصور همیشه در جیبش بود. گاهی گوشه مجله را میدیدم که از جیبش بیرون آمده است. مرحوم سیدمهدی طباطبایی، یکی دیگر از شاگردان او، چنین میگوید: نکتهای که به من میگفت، این بود که با مطالعه روزنامهها با شیوه نوشتن آشنا شو. زیرا آنان واژههای خوبی در روزنامهها استفاده میکنند. شما ببینید یک مجتهد نجف رفته این گونه به شاگردش یاد میدهد که مجلات زمان خودش را بخواند.
مرحوم آیت ا... شیخ هاشم قزوینی سالهای سال در شهر مشهد به تربیت شاگردانی فرزانه همت گماشت. مرحوم شیخ هاشم عاشق درس بود و تا روز آخر یا قبل آخر زندگی اش درس میگفت. رهبر معظم انقلاب در توصیف ابعاد شخصیت استاد فرزانه شان این چنین فرمودند: پس از اینکه شرح لمعه را تمام کردم، رفتم درس مکاسب و رسائل مرحوم آیت ا... شیخ هاشم قزوینی (که از شاگردان مرحوم آقامیرزا مهدی اصفهانی) و اهل ریاضت و مدرس درجه یک مشهد و بسیار مرد محترم و ملا و معروف در بین خواص مشهد و مردی آزاده و روشن ضمیر بود، به خصوص در نزد اهل علم، ایشان مرد ملا و جامع و خوش بیان بودند؛ به طوری که من در نجف و در قم که اغلب درسهای آنجا را رفتم، کسی به خوش بیانی ایشان ندیدم. بخش عمده درس رسائل و مکاسب و کفایه را پیش ایشان خواندم... مدتی هم درس خارج حاج شیخ هاشم قزوینی رفتم؛ یعنی ایشان با اصرار خود ما یک درس خارج اصول شروع کرد. مرحوم شیخ هاشم با بحث وسیع همه اقوال را نقل میکرد و بعد رد میکرد.
استاد محمد رضا حکیمی نیز دراین باره مینویسد: ... این مربی گران قدر، صبحهای زود آن هم در زمستانهای سرد مشهد پیاده به راه میافتاد و برای تدریس حاضر میشد. در مَدرَس مدرسه نواب روی فرشهای حصیری مندرس، بدون وسیله گرم کن ... و درعین حال با چه علاقه و نشاطی درس میگفت و ادای تکلیف میکرد و به پرورش طلاب همت میگماشت.
زبان شیوای شیخ هاشم تأثیر بسزایی در روح معنوی شاگردانش داشت. رهبر معظم انقلاب این ویژگی استادشان را این گونه توصیف میکنند: در مشهد مرحوم آشیخ هاشم قزوینی، مدرس معروف و نامدار حوزه علمیه خراسان که از حیث بیان و تسلط بر مطلب، نظیرش را ما در هیچ حوزه دیگری ندیدیم؛ نه در قم، نه در نجف، گاهی اوقات وسط درس سطح -درس مکاسب و کفایه- که حدود یک ساعت طول میکشید، ده دقیقه یا بیشتر نصیحت میکرد؛ طلبهها اشک میریختند. دل جوان آماده است؛ این را از دست ندهید. یک حدیث بخوانید، دو کلمه نصیحت کنید. اول، نصیحت به خود ماست. این حدیث را که من میخوانم، اول کسی که مخاطب است و ان شاءا... اول کسی که باید از آن متأثر بشود، خود گوینده حدیث است؛ برای خودتان هم مفید است. حوزه به این احتیاج دارد.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نیز درباره جایگاه استادش چنین میگوید: لازم به یادآورى نیست که در زندگى من، بعد از پدرم، چند نفر بیشترین تأثیر را داشته اند یکى از مهمترین ایشان، مرحوم آیت ا... حاج شیخ هاشم قزوینى است که علاوه بر فقه و اصول، عملا به ما آموخت که از تنگ نظرى قرون وسطایى به درآییم و در یادگیرى و دانش اندوزى، مرزهاى تعصب را بشکنیم ... ذهن باز و خاطر تندوتیز او و حاضرجوابى اش در میان استادان عصر بى مانند بود ... غالبا در مباحث فقهى و اصولى مثال هایى از مسائل روز مى آورد تا از کلیشه شدن ذهن طالبان علم جلوگیرى کند.
نگاه شیخ هاشم به شاگردانش پدرانه بود. مرحوم آیت ا... واعظ زاده خراسانی در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۸ خورشیدی در مشهد با شرکت در درس خارج استادش مباحث مطرح شده را به گونهای منظم نوشته است. پس از مدتی این دست نوشتهها را به نزد استاد میبرد و از او میخواهد مطالعه کند و اگر نکتهای به ذهنش میرسد، در حاشیه تقریرات بنگارد. متن این تقریرات در میان دست نوشتههای آیت ا... واعظ زاده خراسانی قرار دارد. در صفحه ۶۸ این تقریرات مرحوم شیخ هاشم قزوینی نکاتی در تکمیل نوشته شاگردش نوشته است. استاد خطاب به شاگردش از لفظ «یا بُنیّ؛ای فرزندم» استفاده میکند و این نشان دهنده رابطه بسیار صمیمی این مجتهد بزرگ با شاگردانش است.
مرحوم آیت ا... شیخ هاشم قزوینی در طول سالهای عمر با برکتش شاگردان زیادی را تربیت کرد. بزرگانی نظیر رهبر معظم انقلاب، آیتا... حسنعلی مروارید، آیت ا... سید علی سیستانی، آیت ا... وحید خراسانی، آیت ا... واعظ زاده خراسانی، محمدرضا حکیمی، محمدتقی شریعتی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، حیدر رحیم پور ازغدی، پروفسور عبدالجواد فلاطوری و دکتر مهدی محقق