نبرد یک «سیاه‌ماهی» در دل میراثی کهن | درباره فیلم کوتاه مشهدی که به سومین جشنواره میراث فرهنگی شیراز راه یافته است تولد صدسالگی «راج کاپور» در جشنواره هند آغاز بلیت‌فروشی اجرا‌های سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر استان خراسان رضوی (رضوان) + جدول زمان‌بندی استقبال منتقدان از «هیأت منصفه شماره ۲» کلینت ایستوود بازیگران به یاد زنده‌یاد پرویز پورحسینی | وقتی رفقا هنوز با شماره استاد فقید تماس می‌گیرند! + ویدئو صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: تقویت فرهنگ عمومی راهی برای افزایش هم‌بستگی اجتماعی است فرهنگ عمومی، زیربنای سلامت جامعه است درگذشت «کوئینسی جونز» تهیه‌کننده آثار مایکل جکسون در ۹۱ سالگی تسهیلات تبصره ۱۸ وزارت فرهنگ به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ اکران سیار «آسمان غرب» میلیاردی شد «سعیداسلام‌زاده» مدیر روابط عمومی معاونت هنری شد دلیل تعطیلی برنامه «شیوه» شبکه چهار چه بود؟
سرخط خبرها

نسبت «فرد» و «جامعه» در روایت شریعتی

  • کد خبر: ۷۰۲۱۵
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴
نسبت «فرد» و «جامعه» در روایت شریعتی
دکتر سید جواد میری - عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی
یکی از بحث‌های مهم در قرن نوزدهم میلادی مناقشه فکری بین پیروان اصالت فرد در مقابل پیروان اصالت جامعه بود که در قرن بیستم موجبات دو جنگ بزرگ جهانی و در پس جنگ جهانی دوم باعث تولد دو نظام ایدئولوژیک جهانی شد که یکی داعیه «اصالت فرد» و دیگری مدعای پاسداری از «اصالت جمع» را داشت.

کمونیسم و کاپیتالیسم در پس جنگ جهانی دوم و استقرار نظم جهانی «جنگ سرد» توانستند به مدت ۴۶ سال مدیریت کره زمین را به دست بگیرند، ولی سرانجام این ایدئولوژی و نظام سرمایه‌داری توانست شیوه مناسبات تولیدی خود را جهانی کند و به عنوان تنها «نظم جهانی بی‌بدیل» مدیریت جهان را در قرن بیست و یکم به عهده بگیرد.
 
اما این میدان‌داری ایدئولوژیک دیری نپایید و از سال‌های ۲۰۰۳میلادی به این‌سو جهان شاهد جنگ‌ها و رقابت‌های مخرب بی‌شماری شده است و نظم جهانی کاپیتالیسم تداوم‌پذیر نیست، اما آنچه برای ما حائز اهمیت است نسبت فرد و جامعه در روایت شریعتی است و از آن مهم‌تر صورت‌بندی رابطه فرد و جمع در اندیشه حاکم بر مدیریت حاکمیت در جمهوری اسلامی طی بیش از چهار دهه است.
 
به عبارت دیگر، اگر قائل به این باشیم که کمونیست‌ها اصالت را به جامعه دادند و کاپیتالیست‌ها اصالت را به فرد دادند آن‌گاه این پرسش پیش می‌آید که در نظام جمهوری اسلامی نسبت فرد و جامعه و جایگاه «اصالت» در آن دقیقاً چگونه صورت‌بندی شده است و مهم‌تر از آن اینکه شریعتی این نسبت را چگونه مفصل‌بندی نظری کرده است؟ به نظر می‌آید صورت‌بندی نظری نسبت فرد و جامعه در فقه حکومتی پس از انقلاب با عنایت به گزاره‌های دینی مفهوم سازی شده است و نقطه کانونی این گزاره‌های دینی را «زهد» و «ریاضت» تشکیل‌می دهد.

اما پرسش بنیادین این است که آیا نسبت گزاره‌های دینی در باب زهد و ریاضت و اخلاص و ایثار و گذشت و امساک و عدالت و عشق ربطی به ساحت فردی دارد یا خیر؟ به زبان دیگر، بحث اصالت فرد و مؤلفه‌های اخلاق فردی و اصالت جمع و سیاست‌گذاری‌های جامعه وی را چگونه باید صورت‌بندی کرد و آیا در فقه حکومتی جاری این نسبت‌ها به درستی مفصل‌بندی نظری شده‌اند یا خیر؟
 
شریعتی در کتاب «تاریخ و شناخت ادیان» این مسئله را به دقت واکاوی کرده است و آن را با دو مفهوم برآمده از تفکر و حکمت چینی صورت‌بندی کرده است و آن دو مفهوم عبارتند از «لی» و «تائو». شریعتی در کتاب «انسان بی خود» لی و تائو را این‌چنین تحدید می‌کند:
«لی ... نظام انسانی اجتماعی ... است و طبیعت قانونی به نام تائو دارد که آن، شاهراه حقیقت در همه عالم است:.
 
اما این سخن شریعتی واقعاً به چه معناست؟ آیا او می‌گوید تنها با دینی کردن جامعه مشکلات انسان حل می‌شود؟ آیا او تلویحاً به مخاطبان خود می‌گوید اگر شریعت را زیربنای جامعه خود قرار دهید از آفات غرب و تمدن جهانی غرب رهایی می‌یابید و جامعه دینی (بر اساس تائو که ناموس ازلی است) پیدا می‌کنید؟

این دقیقاً ۵۰ سال تفسیر ساده‌سازی شده و تحمیل شده بر متن شریعتی بوده است که مخالفان و موافقان در برساختش شراکت عظیم داشته‌اند، ولی شریعتی خود این را نمی‌گوید و مفاهیمی که او به کار می‌برد در اغلب موارد منطبق بر منطق «اشتراک لفظی» می‌شوند تا بتوان از «شر» شریعتی خلاص شد، اما متن سرکوب شده شریعتی به مانند «امر سرکوب شده» پر قدرت‌تر از پیش در عرصه عمومی ظهور پیدا می‌کند.

اگر از منظر شریعتی به «نسبت» فرد و جامعه در جمهوری اسلامی بنگریم باید گفت که کارگزاران و سیاست‌گذاران نظام «منطق فهم گزاره‌های دینی» را معکوس اِعمال می‌کنند و این، به عبارتی «دنده‌های معکوس کشیدن» باعث تضعیف توأمان فرد و جامعه شده است.
 
به سخن دیگر، گزاره‌های دینی که در نسبت با جامعه و اصالت بخشیدن به جمع است در ساحت فردی تحدید می‌گردد و گزاره‌های دینی که در نسبت با فرد و اصالت بخشیدن به انسان است در ساحت جمعی تبیین می‌گردد. شریعتی این مسئله را این‌گونه به زیبایی بیان می‌کند که؛

«فرد همیشه باید با عرفان پرورش یابد و جامعه با عقل و اقتصاد؛ فرد باید با عشق تصفیه شود و جامعه با عقل اداره شود. این دو [اقلیم]اصلاً دو مزاج مختلف‌اند. عرفان اسلامی را نگاه کنید که افرادی به چه عظمت می‌سازد. غزالی به آن بزرگی، شمس تبریزی به آن عظمت و مولانا و سنایی چنان عظیم، اما اگر جامعه مبتنی بر این باشد که همه، چون آن‌ها بیندیشند و عمل کنند، جامعه‌ای وحشتناک می‌شود.

در این جامعه، حتی سوار تاکسی نمی‌شود شد، که اگر بگویی گلوبندک ... می‌گوید ... به پس‌قلعه می‌روم، چه تفاوت می‌کند، جهات دنیا، همه اعتباری است! پس جامعه باید با عقل و اقتصاد و عدالت زندگی کند، این انسان و فرد است که می‌تواند آزاد تا هر کجا که امکان یابد، رشد کند. تائوئیسم لائوتسو مبارزه با ... فساد ... جامعه ... بود، ... عکس‌العملی بود علیه فساد اجتماعی، اما خود آن قدر به فردیت و به معنویت فردی، به آخرت‌گرایی، به فضائل مجرد اخلاقی و زهدگرایی پرداخت که جامعه را ضعیف کرد.»

این مسئله‌ای است که امروز به آن گرفتار شده‌ایم؛ از یک‌سو سخن از دین‌داری و توجه به آخرت و زهد در میان حاکمان وجود دارد و دائماً جامعه را به آن فرا می‌خوانند، ولی غافل از آنکه آن‌ها باید جامعه را با ثروت قوی‌تر کنند و این فرد و افراد هستند که در ساحت اخلاق فردی می‌توانند آزادانه زهد بورزند یا نورزند و فضائل اخلاقی فردی را ملکه کنند یا نکنند، ولی آنچه در باب اصالت فرد و اصالت جمع در نسبت با دین در خور تأمل است «حفظ معادله» فرد و جمع است که شریعتی از آن با مفهوم «مزاج مختلف» یاد می‌کند که ما آن را از یاد برده‌ایم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->