هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ وارد که میشویم، همهچیز مثل بقیه روستاهای منطقه است، اما کریت رازی دارد که جاذبه گردشگری منطقه است و دیدنش نهتنها خالی از لطف نیست که برای گردشگر دیار نخل و نرگس دنیایی از شگفتی است.
نخلها تقریبا در سراسر منطقه پراکندهاند. رستنیهای زیبای اینجا، اما فقط نخل نیست و اگر در اواخر فصل پاییز در اینجا چشم بگردانیم، ساقههای سبز نیممتری با گلهای سفید و زرد نرگس کم نیستند که عطرآمیزیشان گفتنیهای بسیار دارد.
سمت راست روستا و جایی که زمینهای کشاورزی یکییکی کنار هم مشخصاند، خرابههایی از خشت و گل و آجر دیده میشود که یکی گنبد در آن میان چشمنواز است؛ گنبدی که توانسته است از زلزله ویرانگر شهریور ۱۳۵۷ جان سالم بهدر ببرد. همین، شوق ما را دوچندان میکند که در بین آن خرابهها بهدنبال آبادی گذشته باشیم. اینجا زمانی شهری تاریخی کریت بوده است که بهاحتمال قدمتش به پیش از اسلام بازمیگردد و در زمان رونقش، در متون تاریخی از کریت و طبس به «طبسین» یاد شده است.
وقت قدمزدن در نیمهویرانههای کریت انگار راوی تاریخ انسان را هدایت میکند و مثل خون در رگ، در فضاهای کهنه آن روان میشویم؛ گوشه خانهها گچبریها و طاقچهها و شومینهها هنوز از حس زندگی حکایت میکنند، انواع طاقهای جناغی و هلالی و... و معماری زیبای شهر از فرهنگی اصیل خبر میدهد، تنور گرم آشپزخانههایش هنوز برای مسافر تاریخ گرما دارد، ماندگاری طاقهایی که زلزله تخریبشان نکرده است، نام معمارش را فریاد میزند و آن تکگنبد پابرجا گواهی است بر محل گردهمایی مردم زیر سقفی بزرگ.
در فضای آبانبار قدیمی کریت نیز هنوز صدای هلهله زنان در ولوله کودکان میپیچد، همهمهای که بهوقت پرکردن ظرف آب از همنشینی زنان برپا بوده است و آنها از دل آبانبار برای این شهر قدیمی تصمیم میگرفتهاند؛ از وصلتهایی که مهیا میکردهاند تا مراسمهایی که لغو یا برگزار میکرده و خان و حاکمی که تغییر میدادهاند.
مسجد کریت هم بهسیاق نمونههای تاریخیاش، حتی در حالت مخروبه و متروکه نیز جذابیت دارد؛ انگار هنوز هم صدای مراسم نخلگردانی، از آیینهای مذهبی مردم سرزمینهای نخل، از آن میآید و بانگ مؤذنش با دستی که به پهنای گوش کشیده است، شنیده میشود. جاذبه بافت تاریخی کریت آدم را در خودش جذب میکند.
اینجا یک چیز بین همه بناها مشترک است و آن اینکه سقف همه آنها آسمان است؛ اما دیوارهای نصفهنیمه هرکدام چیز جدیدی برای دیدن دارد.
بدیعترین عنصری از فرهنگ که در منطقه مشهود است و از اتفاق دیدنی و داستانش شنیدنی است، گورستان «سپردنی» است که در گویش محلی «اِسپُردنی» نامیده میشود. در قدیم، کاروانهایی که از منطقه میگذشتند و در سختی مسیر شخصی از آنها میمرد، یا افرادی که دوست داشتند پس از مرگ به یکی از شهرهای مقدس برای دفن منتقل شوند، تا زمان انتقالشان، در زمین دفن نمیشدند، بلکه روی زمین قرار داده میشدند و اتاقکی با خشت و گل و آجر برایشان ساخته میشد تا شرایط انتقالشان مهیا شود. اما اینکه چرا بعضی هنوز در این قبرها ماندهاند، به تمکنمالینداشتن افراد خانواده یا درقیدحیاتنبودن بستگان آنها برمیگردد.
مردگان در اینجا به چند دلیل در زمین دفن نمیشدند: نخست اینکه، چون جنازه روی زمین بود، بیشتر در معرض هوا بود و زودتر متلاشی میشد، دوم اینکه اگر جسد مسافری را در زمین دفن میکردند، امکان گمشدنش وجود داشت و سوم اینکه تخریب گورهای روی زمین برای انتقال جسد راحتتر بود. گورستان سپردنی نزدیک مسجد و آبانبار بافت تاریخی است.
در ابتدای کریت بنای قدیمی و تقریبا سالم دیگری است که محلیها به آن «کاهشور» میگویند. خانهای بیستمترمربعی که آب شهر تاریخی از وسط آن میگذشته است. در دوطرف نهر سکوهایی ساختهاند که دامداران کاه و آذوقه دامشان را در آب میریختهاند تا خاک آن گرفته شود و بعد با چهارشاخ آن را از آب میگرفته و روی سکوها میریختهاند تا آبش گرفته و خوراک دام شود.
این فقط بخشی از شگفتی ژئوپارک طبس است که در بافت تاریخی کریت نهفته است. کریت پس از تخریب در زلزله سال ۱۳۵۷ متروکه شد و حتی انگار نخلهای آن هم به احترام درگذشت انسانهایش دیگر خرما ندادند؛ ولی بازماندگان زلزله پس از مدتها چادرنشینی، در نزدیکی بافت قدیمی روستایی سرپا کردند تا نخل و نرگسش به پاس سختکوشی مردمان کویر میوه و عطر دهد.