عادل نجفی | شهرآرانیوز - در ۲ دهه گذشته، شهرهای هوشمند برای تحقق اهداف و چشماندازهای خود، برنامهریزیهایی را انجام دادهاند. اما همه در این مسیر موفق نبودهاند. بسیاری از شهرها حتی در عبور از گامهای ابتدایی نقشه راه خود ناموفق بودند و نتوانستند صحنه شگفتانگیزی از کارایی عملی نوآوری را به نمایش بگذارند. به نظر میرسد یکی از نقاط ضعف مشترک چنین شهرهایی کمبود مشارکت بخشهای عمومی و خصوصی باشد که از نتایج طرحهای مختلف قبلی ناراضی هستند. مدیران شهری بهخوبی از نیاز شهرها به نوآوریهایی که قابلیت مقیاسپذیری داشته باشند و بتوانند موتور محرک جامعه شوند آگاهی دارند. اما چگونه به این نقطه برسیم؟
با اهداف شهری واقعی شروع کنید. تنها، چون دیگر شهرها به دنبال اجرای یک ایده نوآوری رفتهاند، دلیل بر اجرای آن از سوی شهر شما نیست. پس طرحهای نوآورانهای را که با ژن جامعه شما قرابت بیشتری دارند در اولویت قرار دهید و همه ذینفعان را در آن درگیر کنید. شما با اتخاذ چنین رویکردی متوجه میشوید که ایجاد نوآوری شهری الزاما با حوزه فناوری اطلاعات آغاز نمیشود. فناوری میتواند ابزاری در مسیر تحقق ایدهها باشد، اما خود بهتنهایی هدف و مقصد ایده نیست.
مشارکت عمومیخصوصی مورد نیاز را سازماندهی کنید. چنین مشارکتی باعث میشود هر طرف برای پاسخگویی به طرف دیگری تلاش کند تا طرحها به بهترین نحو اجرایی شوند. شما به عنوان مدیر شهری وظیفه دارید تا مفروضات خود را درباره توانمندی و فرصتهای هر طرف مورد بازنگری و بررسی دقیق قرار دهید. برای نمونه، ممکن است شرکتها و حتی شرکتهای بزرگ الزاما شرکای خوبی برای اجرای طرحهای نوآورانه نباشند.
همانطور که در موارد قبلی اشاره شد، به طور کلی درباره نقش حاکمیت و بخش خصوصی بازنگری کنید. براساس مبانی اندیشههای اقتصاد آزاد، دولتها باید تا حد امکان کوچک شوند و تا زمان شکست و سقوط بازارهای مالی، در آنها مداخله نکنند. اما در خصوص طرحهای نوآورانه میتواند به عنوان عنصر هماهنگکننده میان سرمایهگذاران و ایدهپردازان به بازآفرینی نقشها، قوانین و ظرفیتها بپردازد. بدون مداخله دولتها، شاید هیچوقت اکتشافات فضایی یا تولید و واکسیناسیون سراسری کرونا امکانپذیر نبود؛ بنابراین حاکمیت در نوآوری میتواند نقش سازنده و مثبتی ایفا کند.
میان ظرفیتهای موجود نوآوری همگرایی ایجاد کنید. در حال حاضر در بسیاری از شهرها مناطق نوآوری، کارخانهها یا شتابدهندهها با راهبردهای ویژه خود فعال هستند. اما اگر مدیران شهری بتوانند ظرفیتهای چنین مراکزی را با اهداف و نیازهای خود به شکل هوشمندی پیوند و به آنها فرصت دهند تا در حوزه تحصصی خود براساس نیازسنجیها به فعالیت بپردازند، میتوان انتظار تحولات اساسی داشت. برای نمونه، یک آزمایشگاه زیستی ممکن است ایدههای مناسبی برای بهبود کیفیت هوای شهری داشته باشد، اما تا نتواند آن را در بافت مرکزی شهر آلوده شما بررسی کند، هرگز به مرحله مقیاسپذیری و عرضه نمیرسد.
مدیران شهری وظیفه دارند تا همه نوآوران (اعم از استارتآپها، شرکتهای دانشبنیان یا نهادهای حاکمیتی)، بهویژه رقبا و مخالفان را به خود نزدیکتر کند. بسیاری از شرکتها یا اشخاص فعال در حوزه نوآوری ممکن است نکات کلیدی و حساسی از امنیت سایبری گرفته تا مباحث اخلاق جمعی را بروز ندهند. اما همین شخصیتهای منتقد اگر بهموقع وارد فرایند طراحی شوند میتوانند بهترین دوستان نوآوران و ایدهپردازان باشند.
جلب مشارکت شهروندان را در اولویت قرار دهید. مدیران شهری نباید اجازه دهند مفهوم مشارکت شهروندی به مفهومی در خدمت ایدههای سیاسیرسانهای تبدیل شوند. به مردم مراجعه کنید و با آنها همکلام شوید. اگر لازم بود با آنها مشارکت کنید. صادق باشید و مشارکت شهروندان را به حساب وظیفه آنها نگذازید. برقراری چنین رابطهای میتواند در زمان اجرای طرحهای نوآورانه ضامن مشارکت شهروندان و دریافت بازخوردهای واقعی، شفاف و دلسوزانه برای بهبود ایدهها باشد.
تغییر پارادایم را باور کنید تا تمام شهر به سیستم نوآور تبدیل شود. این مجموعه بسیار بزرگتر و کارآمدتر از تکتک اجزای آن است. شهر Aurora در ایالت ایلینویز آمریکا همه مناطق خود را به عنوان یک منطقه نوآوری معرفی کرد. منطقه ۲۲ شهر بارسلونا به عنوان منطقه نوآوری، ایدهها و آموختههایی عرضه میکند که به صورت سیستماتیک در همه نقاط شهر اعمال میشود. اینها نمونههای موفقی از تعمیم نوآوری از یک جزء شهری به سراسر آن هستند. بدون تردید نوآوری یک سفر طولانی است و به کار بردن همه این نکات نیازمند هنر.
*یادداشت باس بورسما، مدیر دفتر دیجیتالی شهر روتردام، هلند
Cities-Today.com