تولیت آستان قدس رضوی: روحیه مقاومت در برابر مستکبران هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت مادران همیشه منتظر جامعه، آماده فعالیت بیشتر مجتمع آیه‌ها، میزبان همایش بزرگ «فاطمیون در مدار مقاومت» | دفاع از حرم، اثر تمدنی نهضت حسینی حضرت فاطمه (س)، الگویی برای هر عصر و نسل عاشقانه‌هایی از زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) سفر رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس به مشهدالرضا (ع) | حوزه خراسان، پشتیبان علمی و فرهنگی فقه قانون‌گذاری حواسمان به لقمه‌هایی که برای خود می‌گیریم باشد مشهدالرضا (ع)، میزبان کنفرانس بین‌المللی فقه و قانون | رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس: ظرفیت ارزشمند حوزه خراسان، پشتیبانی از تصویب قوانین کارآمد است صحن و سراهای رضوی مهیای جشن مادر + ویدئو الگوی فاطمی، کاملترین الگوی خانواده اصلاح تصور ما درباره نماز حجت‌الاسلام‌والمسلمین نظافت یزدی: مادری معامله با خداست یازدهمین مرحله قرعه‌کشی طرح ملی «من قرآن را دوست دارم» برگزار می‌شود اعلام ویژه‌برنامه‌های سالروز میلاد حضرت زهرا(س) در حرم امام‌رضا(ع) حضور یلدایی تولیت آستان قدس رضوی در جمع کودکان بهزیستی «نور علی بن موسی الرضا (ع)» مشهد خانواده موفق؛ نسل سرنوشت‌ساز یلدا؛ فرصت ادای مستحبات اجتماعی همایش چهلمین سال تأسیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی در مشهد برگزار شد (۲۹ آذر ۱۴۰۳) + فیلم
سرخط خبرها

گفت‌وگو با رمضانعلی شاکری، رئیس پیشین کتابخانه آستان قدس رضوی و مصحح آثار آیت‌ا... محمدحسن نجفی

  • کد خبر: ۹۰۳۶۸
  • ۱۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۶
گفت‌وگو با رمضانعلی شاکری، رئیس پیشین کتابخانه آستان قدس رضوی و مصحح آثار آیت‌ا... محمدحسن نجفی
استاد رمضانعلی شاکری، به‌حق، تاریخ کتاب و کتاب‌خوانی شهر مشهد است. وی از کسانی است که سال‌ها در این شهر زیسته و در‌زمینه کتاب‌خوانی به علاقه‌مندان این حوزه بسیار خدمت کرده است. ماجرای آشنایی او با آقا‌نجفی و تصحیح آثارش از زبان او که اکنون در نود‌و‌هفت‌سالگی به سر می‌برد، بسیار شنیدنی است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - شنیدن حکایت‌های گذشتگان برای ما بسیار شیرین و دلچسب است. اگر این روایت از زبان کسی باشد که آن روزگاران پرمخاطره را به چشم خود دیده باشد، جذابیت آن دوچندان خواهد شد. نمونه آن، استاد رمضانعلی شاکری، که به‌حق، تاریخ کتاب و کتاب‌خوانی شهر مشهد است. وی متولد سال‌ ۱۳۰۳‌ خورشیدی در قوچان و از کسانی است که سال‌ها در این شهر زیسته و در‌زمینه کتاب‌خوانی به علاقه‌مندان این حوزه بسیار خدمت کرده است. وی در برهه‌ای از زندگی با مرحوم آیت‌ا... آقا نجفی قوچانی آشنایی داشته و به همین بهانه، سال‌های بعد به تصحیح آثار ارزشمند او پرداخته است. ماجرای آشنایی او با آقا‌نجفی و تصحیح آثارش از زبان او که اکنون در نود‌و‌هفت‌سالگی به سر می‌برد، بسیار شنیدنی است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

آشنایی شما با مرحوم آقا‌نجفی قوچانی از چه زمانی آغاز شد؟

در وقایع شهریور‌۱۳۲۰ هم‌زمان با جنگ جهانی دوم وقتی قوای متفقین به کشور بی‌طرف ایران تجاوز کرد، شهر مرزی قوچان بیش از همه مورد تاخت‌و‌تاز و غارت مدعیان سوسیالیست قرار گرفت. به‌دنبال این واقعه شوم، مردم در بلاتکلیفی و ناامنی قرار گرفتند و بیش از همه مستمندان دچار سختی معیشت شدند. در این زمان مرحوم آیت‌ا... آقا‌نجفی که سال‌ها در حکومت رضاخان خانه‌نشین شده بود، قیام کرد و با حرکت ایشان، عده‌ای از تجار و متمکنان شهر نیز همراه با آن مرحوم به یاری مستمندان و افراد محروم شتافتند.

به یاد دارم مرحوم آقا‌نجفی روزی وارد اتاق رئیس فرهنگ وقت شد و با ناراحتی فرمود «چرا فرماندار و رؤسای ادارات به فکر فقرا و محرومان نیستند؟ همین امروز از آقایان دعوت کنید، بیایند و چاره‌ای اندیشند؛ شما هم یک نفر از کارمندان خود را برای نوشتن و مهر‌زدن حواله‌های خواربار به انجمن خیریه معرفی کنید تا عصر‌ها با ما همکاری کنند.»

خوشبختانه قرعه فال به نام این‌جانب افتاد، به‌طوری‌که این افتخار را که چندی در محضرشان بودم، در خاطره‌ام زنده باقی نگه داشته‌ام. شرایط شهر با اشغال قوای متفقین به‌گونه‌ای بود که مردم دچار آشفتگی سخت و به‌ویژه در روستا‌ها با ناامنی شدید دست‌به‌گریبان بودند.

این ناامنی که ازسوی قوای متجاوز ایجاد شده بود، تا چه اندازه زندگی مردم را مختل کرد؟

به چشم خود می‌دیدم که چگونه نیرو‌های شوروی سابق، توسط دلالان طماع و از‌خدا‌بی‌خبر، گندم و سایر خوار‌بار و به‌ویژه دام‌ها را از شهر به طرف روسیه خارج می‌کردند و کسی نبود که مانع آنان شود. از فجایع بیگانگان به‌ویژه بیگانه‌پرستان سخت متأثر می‌شدم، ولی کاری از دستم ساخته نبود؛ تنها درد‌های روحی و درونی خود را یادداشت می‌کردم. استمرار این امر باعث شد که درباره حوادث قوچان و آنچه بر مردم این شهر از نظر تاریخی می‌گذشت، بیشتر مطالعه کنم.

چگونه توجه شما به آثار قلمی آقا‌نجفی جلب شد؟

روزی در مشهد، منزل یکی از بستگان آن مرحوم به نام حاج‌عباسقلی حشمتی که سال‌هاست وفات یافته، به نسخه‌ای از دست‌نویس آقا‌نجفی رسیدم به نام «سیاحت شرق». با مطالعه صفحاتی از آن متوجه شدم که نویسنده علاوه‌بر شرح زندگی و دوران طلبگی‌اش، وقایع زمان خود را از جنبش مشروطه‌خواهی در نجف و مبارزات مراجع نجف، همه را با دقت تمام آورده است؛ به‌علاوه به نکات اخلاقی و برخی سیر و سلوک‌های خود پرداخته است و در این راه، خواننده را با روش رسیدن به کمال انسانی آشنا می‌سازد و می‌فهماند که انسان برای حیاتی جاودانه آفریده شده است که در زیستگاه حیات دنیوی باید از ملکات فاضله و حقایق دینی توشه‌ای بر‌گیرد و دست خالی به جهان واقعی برنگردد.

به هر صورت، لازم بود در‌این‌باره بیشتر مطالعه کنم؛ لذا اصل کتاب را از آن مرحوم به امانت گرفتم که با کرامت و بزرگواری، دراختیارم گذاردند. یک سال استنساخ آن به طول انجامید. برای تحقیق بیشتر احوالات آن بزرگ‌مرد، به زادگاهش، «خسرویه»، سفر کردم و با خانواده‌شان آشنا شدم و به تفصیل به تحقیق پرداختم. در مشهد هم از شادروان حاج‌محمود بزرگ‌نیا، داماد آن مرحوم، و نیز از بیت آن مرحوم و اطلاعات جناب آقای رحمانی استفاده کردم. سرانجام، نسخه دست‌نویس‌شده را تصحیح کردم و با موانع بسیار در سال‌۱۳۵۱ خورشیدی به چاپ رساندم که نسخه‌های آن مدت‌ها به‌دلیل شناخت‌نداشتن مردم از شخصیت علمی و معنوی آن گوهر ناشناخته به فروش نمی‌رسید.

از پای ننشستم و بعد از چندی به کتاب «سیاحت غرب» رسیدم، کتابی که به استناد آیات و روایات اسلامی با قلمی شیوا، خواننده را از اسرار نهفته عالم برزخ آگاه و با عوالم بعد از مرگ آشنا می‌سازد. از روی آن نسخه‌برداری کردم و با تحقیق و تصحیح مرحوم حاج‌احمد تدین و حجت‌الاسلام حاج‌آقا عطایی را منتشر کردم و درجست‌و‌جوی سایر تألیفات آن مرحوم بودم که در کتاب «مرگی در نور» تألیف آقای مجید کفایی، با «حیات‌الاسلام» آقا‌نجفی آشنا شدم. وقتی در این مورد با ایشان که در آن موقع رایزن فرهنگی ایران در کانادا بودند، مکاتبه کردم، پاسخ دادند: «وقتی به مشهد آمدم، استنساخی از کتاب حیات‌الاسلام را در‌اختیار شما می‌گذارم.»

با پیروزی انقلاب اسلامی دیدار ایشان میسر نشد، تا روزی در منزل دوست دیرینه‌ام، آقای سید‌محمد ملائکه‌قوچانی، به اصل نسخه «حیات الاسلام» برخوردم که با لطف ایشان تصویر گرفتم و آن زنده‌یاد به من پیشنهاد کردند که این کتاب را چاپ کنم. این کار در آن موقع برایم میسر نبود تا زمانی‌که با تصویب انجمن مفاخر فرهنگی و برپایی کنگره مرحوم آقا‌نجفی، به تصحیح و انتشار آن پرداختم. این کتاب درباره شخصیت و نقش مرحوم آخوند‌خراسانی در نهضت مشروطیت است؛ ثبت تلگرافات مرحوم آخوند با دربار عثمانی و دربار ایران و مکاتبات با علمای بلاد، آن هم به قلم عالمی پرهیزگار، چون آیت‌ا... آقا نجفی، و بدون اندک‌تصرفی در کتاب، سند معتبری برای خواننده است.

در همین زمینه رساله دیگری به خط آن مرحوم، با عنوان «عذر بدتر از گناه» پیدا شد که در نجف اشرف به سال۱۳۲۸ هجری قمری تحریر یافته و مندرجات آن با اشاره و ایهام، درباره تدلیسات بعضی از مدلسین در جنبش مشروطیت، نگاشته شده و به همین دلیل رساله را «عذر بدتر از گناه» نام‌گذاری کرده است.

شما سال‌ها با مرحوم آقا‌نجفی ارتباط داشتید. لطفا برای آشنایی بیشتر خوانندگان با روحیات آن مرد بزرگ، خاطره‌ای از ایشان نقل کنید.

مرحوم شمس فاطمی، از معاریف شهر که منبر هم می‌رفت و در زمان حکومت رضاخان که مرحوم آیت‌ا... آقا‌نجفی قوچانی خانه‌نشین شده بود، همواره در خدمت آن مرحوم بود، برایم نقل کرد: «روزی در مشهد منزل مرحوم آقا سید‌رضا ملائکه قوچانی، از علمای قوچان مقیم مشهد، بودم. مرحوم حاج‌آقا‌حسین قمی، از مراجع زمان، در تشرف به مشهد به‌عنوان بازدید در منزل آقای ملائکه سکونت داشت. در همین روز و همان وقت، مرحوم آقا‌نجفی که از قوچان به مشهد آمده بود، وارد شد. وقتی با حاج‌آقا‌حسین قمی روبه‌رو شد، ایشان فرمود: آقا‌نجفی چرا در نجف نماندی؟ اگر در نجف می‌ماندی، در مرجعیت نوبت به سید (منظور مرحوم آقا‌سید‌ابوالحسن اصفهانی بوده است) نمی‌رسید. آقا‌نجفی فرمود: اگر در قوچان، وجودم موجب هدایت یک نفر باشد، به مصداق «من احیا‌ها فکأنّما احیا النّاس جمیعا» برایم کافی خواهد بود.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->