استعدادهای هنری استان خراسان و مشهد همواره در رویدادهای جهانی درخشیدهاند. موفقیت اخیر مشهدیها در رویداد بزرگ «البرده» امارات بار اول نیست که ظهور و بروز میکند. کافی است نگاهی بیندازیم به آمار و ارقام و اختتامیه بسیاری از رویدادهای هنری در نقاط مختلف جهان.
با این همه، قصه این موفقیتها مانند مهاجرت نخبگان قصهای تکراری است با این تفاوت که موفقیتهای کسب شده از سوی هنرمندان ایرانی در رویدادهایی همچون «البرده» نوعی مهاجرت غیرخاکی است و شاهد مهاجرت آثار و مشارکتهای مهم و فعالیتهای مستمر هنرمندان در یک آب و خاک دیگر هستیم. من این را نوعی مهاجرت پنهان میدانم که استعدادها و هنرمندان ما به عنوان یک سکوی پرتاب به چنین رویدادهایی نگاه میکنند و آنجا شناخته میشوند.
این موضوع فقط مختص هنرمندان ایرانی نیست و برای هنرمندان دیگر کشورهای اسلامی نیز اینگونه است. وقتی درجشنواره «البرده» مقام میآورند مطرح میشوند و حتی پس از چند سال تابعیت کشورهای دیگر را به دست میآورند. مانند استاد عبید صالح البنکی که اهل سوریه است و به واسطه موفقیتهای هنریاش در البرده تابعیت کشورهایی، چون قطر و ترکیه را دارد.
یا چهرههایی دیگر مانند احمدعلی نمازی، خلیل منتک، سیروان برزنجی، زکی الهاشمی و دیگران که اهل کشورهای مصر، عراق، یمن و ... هستند و به واسطه موفقیت در رویدادهایی مانند البرده امارات و ایرسیکای ترکیه، تابعیت امارات و ترکیه و قطر را هم دارند.
بر این اساس، در سالهای اخیر هنرمندان ایرانی هم متوجه این ماجرا شده اند و در شهرهایی که کمتر دستاوردی دارند و کمتر دیده میشوند مثل مشهد، معمولا این مهاجرت پنهان به وجود میآید. موفقیت در این رویدادها سکوی پرتاب هنرمندان میشود و آنها را به سلبریتیهای هنرهای تجسمی تبدیل میکند.
بخشی از این جوشش و فعالیتها به این دلیل است که در کشور ما اتفاق تازهای رخ نمیدهد و هنرمندان نیز دیگر چشم امیدی به دولتها و متولیان فرهنگ و هنر برای اتفاقهای خاص ندارند.
چندین عامل در به وجود آمدن این دیدگاه نقش دارد که یکی از آنها برگزاری جشنوارههای کماثر و تکراری است که شرکت کردن در آن برای هنرمندان فرسایشی است و هزینه شرکت در آن جشنواره از جایزهای که دریافت میکنند نیز کمتر است. درحالی که کمترین جایزهای که «البرده» به برگزیدگانش میدهد چیزی حدود ۱۰هزار درهم (حدود ۸۰ میلیون تومان) است.
علاوه بر این برگزیدگان «البرده» با هزینه دولت امارات از امکانات نمایشگاهی نیز بهره میبرند و بر این اساس ترجیح میدهند به جای اینکه روی محتواهای سرزمینی کار کنند بیایند تمام انرژی و هنر و توانشان را برای تولید محتوایی بکنند که از طریق فراخوان مسابقه در اختیارشان گذاشته میشود.
اگرچه بخشی از فراخوان این رویداد، خلق اثر بر مبنای قصیده مشهور «البرده» و یا احادیث نقل شده از انسابنمالک است، اما ماجرا به اینها ختم نمیشود. به نظر من سیاستهای چنین رویدادهایی بایستی بیشتر مورد توجه مسئولان و متولیان فرهنگی ایران قرار بگیرد. نکته مهم این است؛ اثر فاخری که از سوی هنرمند ایرانی برای این رویداد خلق میشود، جزو میراث هنری و فرهنگی کشورهای برگزارکننده است و به نام آنها ثبت میشود و اثر خلق شده به ایران بازنمیگردد.
با این همه نباید از محاسن این جشنواره بزرگ هنری هم چشمپوشی کرد. یکی از محاسن رویدادهایی ماننده «البرده» این است که هنرمند میتواند در این وانفسای اقتصادی سرو سامانی به وضعیت اقتصاد خودش بدهد که دلیل اصلی آن ضعف اقتصاد هنر در ایران است. به ویژه در هنر خوشنویسی با اینکه به مواد اولیه چندانی نیاز ندارد، اما با هزینههای بالایی همراه است و خلق یک اثر از سوی هنرمند جوابگوی هزینههایش نیست.
با این همه، نگاه ما به موفقیت هنرمندان در رویدادهای جهانی مانند «البرده» و نظایر آن باید همراه با نوعی آسیبشناسی همراه باشد، موفقیت یک سوی آن است و سوی دیگر، اما بیتوجهی به استعدادهای هنری در کشور خودمان است و در صورت ادامه بیتوجهیها، میتواند منجر به از دست رفتن سرمایههای هنری کشور بشود.