شکیبا افخمیراد | شهرآرانیوز - تا به امروز کتابهای مختلفی درباره زندگی و شخصیت و خاطرات شهید سپهبد قاسم سلیمانی منتشر شدهاست. کتابهای که بیشتر در قالب خاطرهنگاری و مستند نوشته شدهاند و در میانشان آثار داستانی درخور توجهای دیده نمیشود. این درحالی است که ادبیات داستانی میتواند تأثیرگذاری و ماندگاری بیشتری در روایت برخی از موضوعات داشته باشد. ما در گفتگو با سه نویسنده درباره ظرفیتها و توانایی ادبیاتداستانی در پرداختن به شخصیت بزرگی همچون شهید سلیمانی، بایدها و نبایدهایی که در این حوزه باید رعایت شود و چرایی منتشر نشدن اثر داستانی درخور توجه با موضوع شهید سردار سلیمانی صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی، بر این باور است که ادبیات داستانی و دیگر قالبهای روایی میتوانند پیوند ناگسستنی با هویت ملی برقرار کنند. در واقع زبان و ادبیات فارسی یکی از عناصر سازنده هویت ملی و انعکاسدهنده و روایتگر شاخصههای هویت ملی است.
او با اشاره به نابرابر بودن ظرفیت قالبهای مختلف روایی در نمایش موضوعات بیان میکند: برخی از قالبهای روایی به عمیقترین و باورپذیرترین شکل، حرف خودشان را روایت میکنند. روایتی که قالب داستانی از سوژه خودش ارائه میکند عمیقترین، تأثیرگذارترین و باورپذیرترین شکل روایت است؛ بنابراین ادبیات داستانی در رأس و قله هرم روایت قرار میگیرد.
این نویسنده همچنین یادآور میشود: هویت ملی ما متأثر از تاریخ ماست. یعنی ما نمیتوانیم به هویت امروزمان توجه کنیم و آن را تحلیل کنیم، ولی بر اتفاقات بزرگی مثل انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جریان مقاومت در منطقه چشم ببندیم. این شاخصهها در برخی از شخصیتها یا در عملکرد و زیست و زندگی و فعل برخی از آنها متجلیتر است.
به گفته او، شخصیتها واجد امتیاز هستند و میتوانند معرف و نمایشگر وجههایی از هویت ملی باشند. حتی میتوانند به یک ملت هویت دهند یعنی کانون و محور هویتی برای یک ملت باشند. شهید سلیمانی همین کار را در سطح خودش که سطح عالی است میتواند انجام دهد. الان اگر بخواهیم از استقلال کشور و جریان مقاومت، یاد کنیم نمیتوانیم شهید سلیمانی را کنار بگذاریم و فراموش کنیم.
شاکری تأکید میکند: پرداختن به شهید سلیمانی در قالب روایت داستانی ارزش هویتی و روایی دارد. او در پاسخ به اینکه چرا هنوز اثری درخور در حوزه داستان درباره شهید سلیمانی نداریم نیز توضیح میدهد: پرداخت به موضوعات عمیق و ژرف نیاز به تأمل و جدیت و مهارت ژرف هم دارد و این موضوع به سرعت انجام شدنی نیست. نکته دیگر این است که دانستههای ما درباره شهید سلیمانی، یعنی آنچه که داستاننویس و فیلمنامهنویس درباره یک شخصیت باید بداند؛ کافی نیست. به گفته شاکری، اطلاعات داستاننویس درباره این شخصیت باید تکمیل شود. اطرافیان، خانواده، همرزمان و دوستان باید درباره شهید سلیمانی روایت کنند و این روایتها باید آنقدر زیاد و متراکم شود که بتواند دستمایه خلق داستان قرار گیرد.
این نویسنده تأکید میکند: دسترسی به اطلاعات آن هم درباره شخصیتی مانند سردار سلیمانی که شاید وجوهی از شخصیتش تا مدتها ناگفته بماند، کار راحتی نیست و نیاز به زمان دارد. بهنظر این نویسنده اینکه داستانی درباره شهید سلیمانی نوشته شود را انتظاری بلندپروازانه میداند و یادآور میشود: ما در درجه اول میتوانیم بخشی از خاطرات ایشان را منتشر کنیم که جامعه مخاطب هم به آن علاقه نشان دادهاست.
شاکری با اشاره به ظرفیت و توان مشخصی که ادبیات داستانی و نویسندگان ما برای کار و تولید دارند میگوید: باید دید استعداد حوزه ادبیات داستانی به گونهای هست که از آن انتظار داشته باشیم رمان جهانی با مخاطب جهانی درباره این شخصیت تولید کند. من درباره این مسئله تردید دارم و به نظر میرسد آن نقطه مطلوب فعلا دور از دسترس است.
علیرضا مهرداد، که در کارنامهاش نویسندگی آثاری، چون «شهد فروش»، «شمسه» و «بروید پیدایش کنید» دیده میشود درباره ظرفیتهای ادبیات داستانی برای پرداخت به شهید سلیمانی میگوید: ما شهید سلیمانی را فراتر از یک شخص و به عنوان یک مکتب میدانیم، مکتبی که آموزههایی دارد و رفتارها، آدمها و نظریاتی جامع در آن نهفته است. جامعیتی که معرفی این مکتب میخواهد توجه بهگونههای مختلف ادبی دارد.
او تأکید میکند: حاج قاسم آینه دفاع مقدس، انقلاب و مدافعان حرم است و در موضوعات مختلفی نقش داشته، از اینرو شاید ادبیات داستانی به تنهایی برای پرداختن به او کفایت نکند. یعنی درکنارش باید از دیگر گونههای ادبی مثل ناداستان، سفرنامهنویسی، گزارشهای مستند، زندگینامهها، خاطرهنگاری، تاریخ شفاهی و شعرگونهها کمک گرفت.
نکته مهمتر که جای کار بسیاری دارد، ترجمه است. ما یک شخصیت فراملی داریم که همه کشورهای دنیا به دنبال آشنایی با او هستند. از اینرو ما باید به ترجمه آثاری درباره شهید سلیمانی بیشتر توجه کنیم. این نویسنده همچنین با اشاره به ظرفیتهای ادبیات داستانی یادآور میشود: ما در ادبیات داستانی دفاع مقدس درحال عبور از اشخاص به سمت شخصیتها هستیم. درواقع اشخاص نماینده مستندات و تاریخ هستند، اما شخصیتها نماینده قصه ها، حماسهها و رمانها هستند. نسل جوان ما هم این روزها بیشتر با شخصیت ارتباط برقرار میکند.
به گفته او، ادبیات داستانی میتواند در جایی که پای شخصیت به میان میآید، نقشآفرینی کند. اما آنجا که به شخص، تاریخ و مستندات، مربوط است از ناداستان و مستندنگاری باید استفاده شود. جای این دو را هم نمیتوان تغییر داد، چون هرکدام رسالت خودشان را دارند. مهرداد، با تأکید بر اینکه رسالت ادبیات معرفی شخصت و مکتب حاج قاسم به دنیاست تصریح میکند: ما دنبال حماسه و قهرمان میگردیم و در ادبیات داستانی است که آن وجوه قهرمانی حاج قاسم بروز و ظهور پیدا میکند. قهرمانی در تمام عرصههای خانواده، سیاست، دیپلماسی، میدان، نظام، اجتماع، روابط عمومی و مسائل دینی و مذهب.
به گفته او، مواردی که باعث برتری فضای مجازی بر رمان و آثار مکتوب میشود، حرکت و تصویر و صداست که به نظر میآید واقعیت افزوده دستاورد جدیدی است که در کتابها میتوان از آن استفاده کرد. یعنی کدهایی در صفحات مکتوب قرار داد تا مخاطب آن را با ابزار دیجیتالی اسکن کند و به فضاهای مجازی مرتبط با موضوع کتاب برود.
مهرداد تأکید میکند: برای گسترش مکتب حاج قاسم و پرداختن به او باید از کتابهایی که از تکنیک واقعیت افزوده بهره میبرند هم استفاده کرد.
علی براتیگجوان، پژوهشگر، منتقدادبی و نویسنده کتابهایی، چون «پسر من قاتل است؟» و «آماده ترور باش» بر ضرورت تحقیق پیش از نگارش کتاب داستانی درباره سردار سلیمانی تأکید میکند و میگوید: وقتی به سراغ موضوعی میرویم، روی آن باید تأمل کنیم، تا ظرفیتهای لازم برای داستان شدن را پیدا کند. درباره شهید سردار سلیمانی هم اگر بخواهیم رمان و داستانی بنویسیم به تحقیقات گستردهای با محوریت موضوعاتی که مردم از زندگی این بزرگوار نمیدانند نیاز داریم. ما حداقل یک سال باید تحقیق و پژوهش عمیق انجام دهیم و بعد نوشتن را شروع کنیم.
او یادآور میشود: الان رسانه ملی مجموعهای از مقاومتها و مبارزات ایشان را پیش روی مخاطب میگذارد و همان را تکرار میکند. اما برای نگارش رمان و داستان درباره شخصیتهای بزرگی که بسیار نزد مردم عزیز هستند باید دادههای خوبی داشته باشیم تا اثری با ارزش خلق شود.
این نویسنده که ویژگی دیگر داستان را تخیل میداند، بیان میکند: حساسیتهای کاذبی در این باره وجود دارد، اما باید اجازه دهند در روایت موضوعات زندگی شهید سلیمانی، کمی تخیل هم شکل گیرد. اما اگر نمیخواهند چنین اتفاقی رخ دهد، من پرداختن به ژانر ناداستان را پیشنهاد میدهم که همه نشانههای داستان را داراست، اما بدون تخیل است.
به گفته او، برای نوشتن ناداستان به تحقیق و بررسی درباره ریزترین کنشهای زندگی شهید سلیمانی نیاز است، تا وقتی مخاطب این ناداستان را میخواند هم به داشتههایش اضافه شود و هم بین آنچه خودش از این شهید بزرگوار شنیده و برداشت داشته اصطکاکی ایجاد نشود و درضمن نویسنده در نوشتن دستش باز باشد تا بتواند در هر شرایطی از این کنشهای واقعی استفاده کند.
براتی، با اشاره به اینکه هنوز ناداستانی درباره سردار سلیمانی منتشر نشده میگوید: در حوزه خاطرهنویسی دیگرنوشت، افرادی ورود پیدا میکنند که تجربه لازم را ندارند و حتی نمیدانند خاطرهنویسی چیست.
سازمانها و نهادها برای اینکه کاری انجام داده باشند با یک دستور سازمانی و بدون تحقیق کتاب درباره هر رویدادی چاپ میکنند امادر این زمینه یک فرد باتجربه باید آرام آرام پیش برود و به کسی که با او مصاحبه میکند، اجازه ندهد از ریل و چهارچوب گفتگو درباره شخصیت این عزیز خارج شود، همچنین از وجوه انسانی و اخلاقی به وجه حماسی شهید برسد. در این صورت ما با مجموعهای از زندگی سردار روبهرو میشویم که همه وجههای انسانی، روحی، جسمی و کارکردی ایشان را به نمایش میگذارد. به گفته او، دراینباره ضعفهای وجود دارد که باید برطرف شود تا این شهید بزرگوار دوباره در کتابها شهید نشود.
این نویسنده درباره جذابیت ژانرهای ادبی برای پرداختن به شهید سلیمانی نیز توضیح میدهد: به نظر من جذابیت داستان به دلیل همراهی آن با تخیل بیشتر از قالبهای دیگر است. درعین حال همذاتپنداری که در حوزه داستان است در بقیه ژانرهای نثری و ادبی به اندازه داستان وجود ندارد.
براتی تأکید میکند: مسئله مهم این است که ما چقدر میتوانیم تخیل را درباره چنین شخصیتهایی به کار ببریم. بدون شک اگر اجازه داده شود و حساسیتی نباشد، ژانر داستان میتواند آثار خوبی در این حوزه تولید و خلق کند که ماندگاریاش از همه سبکها و ژانرهای دیگر بیشتر است.