متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی حقی قانونی است سبقت مشهد از تهران در حوزه درمان سرطان آسیب‌های برخی از محصولات دیابتی | حقایقی تلخ از خوراکی‌های بیماری شیرین برنامه «طرح پزشک خانواده» چیست؟ تصادف در کاشمر ۴ کشته و مصدوم بر جای گذاشت (۲۴ آبان ۱۴۰۳) توصیه‌هایی برای پیشگیری از دیابت زلزله ۴.۱ ریشتری بهاباد یزد را لرزاند (۲۴ آبان ۱۴۰۳) زلزله در کاشمر ۱۱ مصدوم بر جای گذاشت (۲۴ آبان ۱۴۰۳) پیش‌بینی ورود سامانه بارشی به کشور از دوشنبه (۲۸ آبان ۱۴۰۳) زنی که شوهرش با کلنگ ۳ ضربه به سرش زده بود، دیروز جان باخت | جنایت در خانه تاریک مظفری: پژوهش اولویت اول کشور و استان است | رونمایی از پوستر نمایشگاه هفته پژوهش در خراسان رضوی مهار آتش سوزی در شهرک صنعتی نور مازندران| خسارات بسیار سنگین برآورد می‌شود وزارت کشور عهده‌دار تأمین امنیت امتحانات نهایی شد مردی که بعد از قتل همسرش، اموال او را تصاحب کرد برف و باران جاده‌های خراسان رضوی را لغزنده کرد (۲۳ آبان ۱۴۰۳) قصاص برای مردی که برای دومین بار، زن کشت قتل رفیق قدیمی با شلیک مرگبار مرد شکارچی تصادف در خراسان شمالی یک کشته و سه مصدوم بر جای گذاشت (۲۳ آبان ۱۴۰۳) تصادف در زیرکوه قائن ۲ فوتی و پنج مجروح برجای گذاشت (۲۳ آبان ۱۴۰۳) آیا قانون «الزام به ثبت رسمی» یک جراحی حقوقی است؟ یادی از  شیمی دان برجسته کشور پروفسور سیدمهدی بکاولی | سلوکی عاشقانه در  دل مولکول‌ها درباره سرطان قلب بیشتر بدانیم انتصاب «محمد بطحائی» به عنوان رئیس سازمان امور اجتماعی کشور (۲۳ آبان ۱۴۰۳) + سوابق خودمان را برای روز‌هایی با هوای آلوده آماده کنیم | در جست­جوی هوای پاک تمهیدات ترافیکی پلیس راهور مشهد در ساعات قطع برق | ترافیک سنگین بزرگراهی و قطعی برق چراغ‌های راهنمایی برخی نقاط شهر (۲۳ آبان ۱۴۰۳) بررسی وضعیت اجرای برنامه قطعی برق در مشهد پس از ۳ روز آتش سوزی یک کارخانه لاستیک سازی در رشت + فیلم (۲۳ آبان ۱۴۰۳) سومین کنگره بین‌المللی جراحی سرطان ایران در مشهد گشایش یافت شد (۲۳ آبان ۱۴۰۳) اهمیت ملاحظات زیست‌محیطی در توسعه ظرفیت‌های گردشگری جزایر جنوب کشور انصاری: برای مقابله با تغییر اقلیم باید به طور برابر از فناوری‌های روز دنیا بهره‌مند شویم + فیلم آینده زمین در خطر است | نشانه‌ای از کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی نیست صدور فیش حقوق آبان ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی همراه با متناسب‌سازی، از عصر امروز (۲۳ آبان) + فیلم
سرخط خبرها

شهرت زنجان، سرِ چاقوی خراسانی را برید!

  • کد خبر: ۹۵۱۲۷
  • ۱۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۵
شهرت زنجان، سرِ چاقوی خراسانی را برید!
مهدی رحمانی، مجموعه داری که تاکنون ۶۰۰ چاقوی خراسانی را از سرتاسر ایران جمع کرده است.

عباسعلی سپاهی یونسی | شهرآرانیوز؛ همیشه آدم‌هایی که به دنبال جمع کردن مجموعه‌ها می‌روند، برایم جالب بوده اند. یکی می‌شود مجموعه دار تمبر، یکی سماور، یکی کبریت، یکی هم مثل مهدی رحمانی کسرینه، عشقش می‌شود جمع کردن چاقو.

مهدی رحمانی می‌تواند ساعت‌ها درباره مجموعه‌ای که در این سال‌ها جمع آوری کرده است، حرف بزند و تو سراپا گوش شوی و تعجب کنی از حکایت جالب استادان چاقوساز و سرگذشت هرکدام از چاقوها. آنچه در کار رحمانی برایم جالب توجه است، علاقه خاص و حساسیت او درباره چاقو‌های خراسانی است که بیشتر به عشق و ریشه او در فرهنگ و تاریخ این جغرافیا برمی گردد.

چطور شد که به چاقو و جمع آوری آن علاقه‌مند شدید؟

برای بعضی از آدم ها، وسایل و اجناس قدیمی حس و حال خاصی دارد؛ به همین دلیل دنبال جمع آوری این وسایل می‌روند؛ من هم عاشق جمع کردن چاقو‌های قدیمی یا آنتیک شدم. زمانی که کودک بودم، در روستای کسرینه از توابع کاشمر زندگی می‌کردم؛ آنجا آدم‌های سن و سال دار زیادی را می‌دیدم که چاقو داشتند. این نکته را توضیح بدهم که در گذشته در جیب خیلی از روستایی‌ها یک چاقو پیدا می‌شد. دلیلش هم بیشتر به نوع زندگی مرتبط با کشاورزی و دامداری آن‌ها برمی گشت که ایجاب می‌کرد با خودشان لااقل یک چاقوی جمع و جور داشته باشند. یکی از این آدم‌ها عموی من بود.

پس عموی شما در اینکه دنبال جمع کردن چاقو بروید، تأثیر داشته است؟

عمویم چاقویی قدیمی داشت که در روزگار جوانی، آن را خریده بود. همیشه مواجهه عمویم با آن چاقو برایم جالب بود. یادم است عید‌ها که به خانه عمویم می‌رفتیم، عمو با وسواس و حساسیت خاصی، چاقویش را درمی آورد و باز می‌کرد. آن چاقو در چشم من جلوه خاصی داشت. چاقویی ضامن دار و ساخت خراسان خودمان بود. آن لحظاتی که بزرگ‌تر‌ها با هم حرف می‌زدند و چاقو هم در دست عمو بود، من محو تماشای آن چاقو بودم. دلم می‌خواست چاقو را دستم بگیرم، باز و بسته اش کنم؛ چیزی که البته برایم اتفاق نیفتاد.

عمویم وقتی چاقو را بیرون می‌آورد و می‌خواست آن را جمع کند، چربش می‌کرد و حین انجام این کار، ماجرای خرید آن از مشهد در روزگار جوانی اش را هم برای ما شرح می‌داد. آن شرح هم باعث می‌شد چاقوی عمو در چشم من جلوه بیشتری داشته باشد. عمویم تعریف می‌کرد که با دو دوست دیگرش به مشهد آمده بودند. ضمن آن سفر هر سه دوست از یک چاقوسازی واقع در نزدیک حرم، سه چاقوی هم شکل خریده بودند و شاید آن چاقو برای عمویم از این نظر خاص بود که او را به روزگار جوانی اش و خاطره سفرش به مشهد پیوند می‌داد.
خلاصه، ماجرای رونمایی از چاقو ۱۰ دقیقه‌ای طول می‌کشید و می‌رفت تا سال بعد و دیدار دوباره ما در عید نوروز؛

و خودتان فکر کردید که چاقو داشته باشید؟

بزرگ‌تر که شدم و می‌توانستم چاقویی برای خودم داشته باشم، دیگر آن چاقوی عمویم در بازار نبود. هرچند چاقو‌های فراوان دیگری بود، چاقوی عمو برای من چیز دیگری بود. با خودم فکر کردم مثل چاقوی عمو را باید نزد آدم‌های سن و سال دار یا در عتیقه فروشی‌ها پیدا کنم و این شد که افتادم دنبال جمع کردن چاقو.

اولین چاقو را چگونه و از کجا خریدید؟

از یک مغازه نقره فروشی در کاشمر. مغازه دار به دیوار پشت سرش، بعضی وسایل عتیقه مثل کشکول، تبرزین و... آویزان کرده بود. میان آن‌ها چاقویی هم بود که در اولین نگاه، چشم من را گرفت. به فروشنده آشنایی دادم و خوشبختانه ایشان زنده یاد پدر و عمویم را می‌شناخت. چاقو را به قیمت ۴۰ هزار تومان به من فروخت. آن چاقو شد اولین و به نوعی بهترین چاقویی که خریدم. حتی چند سال بعد که دوباره ایشان را دیدم، خواست چاقو را به خودش بفروشم، اما چون اولین چاقوی مجموعه ام بود، عذر خواستم و گفتم قصد فروش آن را ندارم.

شهرت زنجان، سرِ چاقوی خراسانی را برید!

پس می‌توان گفت خوب بودن آن چاقو باعث شد به کارتان ادامه بدهید؟

همین طور است؛ شاید اگر اولین چاقویی که خریدم، بی کیفیت بود و ارزش نداشت، دیگر دنبال خرید چاقو هم نمی‌رفتم. اما خاص بودن و ارزشمند بودن آن چاقو باعث شد به طور جدی سراغ خرید و جمع کردن آن‌ها بروم. در این سال‌ها هم چاقوهایم کم کم بیشتر و بیشتر شدند.

الان تعداد چاقوهایتان به چند تا رسیده است؟

حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ عدد.

وقتی می‌گویید چاقوی خوبی بود، این خوب بودن شامل چه چیز‌هایی می‌شود؟

اول اینکه چاقو سلامت باشد و هنوز کارایی داشته باشد. دوم موادی که در ساخت آن استفاده شده است، مرغوب باشد. به طور مثال اگر در چاقویی از شاخ برای بخشی از دسته استفاده شده، آن شاخ خوب خشک شده باشد. اگر چاقوی دنده‌ای باشد، تعداد دنده‌های آن مهم است یا چیزی مثل برند و سازنده چاقو، ظرافت، خوش دست بودن و مواردی از این نوع، یک چاقو را ارزشمند می‌کند.

خرید چاقو آن هم به نیت درست کردن یک مجموعه، نیازمند آشنایی با انواع چاقو و به نوعی نیازمند داشتن سواد در این حوزه است؛ برای رسیدن به این مهم چه کرده اید؟

برای من شناخت چاقو‌ها از جهات مختلف با گذشت زمان اتفاق افتاد. البته در این بین مواردی هم بود که از خرید یک چاقو ضرر کردم، اما تجربه این ۱۴ سال باعث شناختم از چاقو و کیفیت آن شد؛ مثلا در این سال‌ها فهمیدم فلان سازنده، شاخ‌هایی را که برای دسته استفاده می‌کرده درست و اصولی خشک می‌کرده است.

وقتی صحبت از چاقو و صنعت چاقوسازی می‌شود، ذهن ما به سمت چاقوی زنجان می‌رود، در صورتی که شما قبل از گفتگو درباره چاقو‌های خراسانی گفتید.

در اقصا نقاط ایران چاقوسازی رواج داشته است؛ اینکه امروزه با آمدن نام چاقو، ذهن‌ها به سمت زنجان می‌رود، به این دلیل است که شغل افراد بسیاری در زنجان چاقوسازی بوده و هست. همین حالا هم در شهر زنجان، بیش از ۵۰استاد حرفه‌ای چاقوساز داریم؛ متفرقه هم زیاد هستند. اما اکنون در جایی مثل خراسان به این صورت چاقوساز نداریم. کسانی هستند که این کار را به صورت موروثی از پدران خود به ارث برده اند و آن را ادامه می‌دهند، اما تعدادشان زیاد نیست که یک جریان باشند. در جایی مثل سبزوار چاقوی سلاخی ساخته می‌شود، اما به صورت حرفه ای، چاقو‌ها بیشتر از زنجان به دیگر نقاط کشور می‌رود؛ البته قبل از دهه ۶۰ چاقو از خراسان به دیگر نقاط کشور می‌رفت.

در کدام شهر‌های خراسان به صورت جدی‌تر چاقو ساخته می‌شد؟

در شهر‌هایی مثل مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، نیشابور و... چاقوسازی وضعیت بهتری داشت. این شهر‌ها چاقوساز‌های مشهوری داشتند و کیفیت چاقو‌های آن‌ها هم خوب بوده. از یکی از استادان تربت حیدریه شنیدم که روزگاری حتی بعضی معامله‌ها پایاپای بود. به طور مثال از مراغه صابون به تربت حیدریه می‌آوردند و در مقابل چاقو می‌بردند. خلاصه در خراسان چاقو ساز‌های بنامی بوده اند، اما امروز تعداد کمی از آن‌ها در قید حیات هستند که آن‌ها نیز کار نمی‌کنند، چون چاقوسازی کار مشکلی است. از سوی دیگر فرزندان چاقوساز‌ها به راه پدر نرفته اند و ترجیح داده اند سراغ مشاغل دیگر بروند.

اکنون می‌توان از روستای خرو نیشابور نام برد که تا جایی که اطلاع دارم، ۱۰ نفری در این روستا چاقو می‌سازند، اما چیزی که مثلا در شهر تربت حیدریه یا مشهد ساخته می‌شد، تفاوت قابل لمسی با چاقو‌های ساخته شده در دیگر نقاط داشت. در مشهد هم چاقو ساز‌هایی فعالیت می‌کنند، اما چاقو‌هایی که ساخته می‌شود، مناسب کار قصابی است و بعضی از استادان هم تعمیرات انجام می‌دهند تا ساخت چاقو.

شهرت زنجان، سرِ چاقوی خراسانی را برید!

جالب است که می‌گویید شهری مثل تربت حیدریه زمانی چاقوهایش معروف بوده است. لطفا در این باره بیشتر بگویید.

در تربت حیدریه دو سه نام بیشتر معروف بوده اند. چاقو‌های صنعتی را خانواده «صنعتی» و چاقو‌های هنری را خانواده «شیخیان» می‌ساختند. شیخیان دو برادر بودند که یکی از آن‌ها زنده است و دیگری به رحمت خدا رفته. شنیده ام که آقای «مهدیان» نامی هم در این حوزه فعالیت می‌کرده است؛ یعنی در تربت حیدریه چند استاد بنام داشته ایم.

به نظرتان چه اتفاقی افتاد که چاقوسازی ایران منحصر به نام زنجان شد و دیگر در جایی مثل خراسان، آنچه شما به دنبالش هستید، یافت نمی‌شود؟

به نظرم از وقتی که واردات چاقو صورت گرفت، صنعت چاقوسازی کشته شد. شهر‌های متفرقه دیگر نتوانستند بمانند و شهری مثل زنجان که شغل اصلی خیلی از افراد آنجا چاقوسازی است، ماند. اکنون بخش اعظم چاقو‌ها چینی است و درصد کمی از آن در داخل تولید می‌شود. از طرفی در شهر‌های دیگر، مشاغلی رواج پیدا کرد که به مراتب ساده‌تر از کار چاقوسازی است؛ پس خیلی‌ها ترجیح دادند سراغ این مشاغل بروند.

به این موضوع فکر نکرده اید که چاقو هایتان را در قالب نمایشگاهی در معرض دید علاقه‌مندان قرار دهید؟

بعضی از افرادی که اجناس دیگر را به عنوان مجموعه جمع می‌کنند، کار‌هایی از این دست انجام می‌دهند، اما من تاکنون به این فکر نکرده ام. شاید دلیل آن، خود چاقو باشد که ممکن است حساسیت‌هایی ایجاد کند، همان طور که برای خودم مشکلاتی پیش آمده است.

چه مشکلاتی؟

من چاقو‌ها را بیشتر به صورت اینترنتی خریداری می‌کنم؛ مثلاً در جایی مثل خوزستان یا اردبیل یا دیگر شهر‌های دور، چاقویی پیدا می‌کنم و آن را به صورت اینترنتی خریداری می‌کنم. چاقویی که می‌خرم باید به وسیله پست به من برسد، اما پست، چاقو را سلاح سرد می‌بیند. برای اداره پست، چاقوی نفیس قلم تراشی با چاقوی سلاخی، چاقوی جیبی، چاقوی میوه خوری، یکی است و همگی سلاح سرد محسوب می‌شود. به همین دلیل پیش آمده که چاقوی خریداری شده بنده توقیف شده و برگشت داده نشده است.

خودتان به چاقو‌های ایرانی بیشتر علاقه دارید یا چاقو‌های خارجی؟

درباره چاقو هم مثل خیلی چیز‌های دیگر با تنوع فراوانی روبه رو هستیم. برند‌ها و مدل‌های خارجی فراوانی وجود دارد، اما من به دلیل علاقه خاصی که به خراسان دارم، بیشتر دوست دارم چاقو‌های ایرانی و خراسانی را جمع کنم. به جرئت می‌توانم بگویم در هیچ جای ایران مجموعه‌ای از چاقو‌های خراسانی در تعدادی که بنده دارم، وجود ندارد. افتخار می‌کنم که توانسته ام این مجموعه را جمع کنم. وقتی به استادان چاقوساز سر می‌زنم، بسیار خوشحال می‌شوند و به بنده لطف دارند. حرفشان این است که من زحمت آن‌ها را قدر دانسته و این چاقو‌ها را جمع کرده ام. حدود ۱۵ درصد هم چاقوی خارجی دارم که آن‌ها هم چاقو‌های نفیس و ارزشمندی هستند.

قبلا هم اشاره کردم که در گذشته در صنعت چاقوسازی در همین خراسان حرف‌هایی برای گفتن داشته ایم. این صنعت می‌تواند محل کسب درآمد عده فراوانی شود، اگر به آن توجه جدی کنیم.
بعضی از چاقو‌ها برای خودشان امضای سازنده دارند و می‌توان عمر آن‌ها را تخمین زد. اگر سازنده نداشته باشند، از روی جنس آلیاژ یا شاخ و چیز‌هایی از این قبیل می‌توان عمر یک چاقو را تشخیص داد.

اندازه کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین چاقویی که دارید چه قدر است؟

کوچک‌ترین چاقویی که نگهداری می‌کنم به شکل باز ۷ سانتی متر می‌شود و بزرگ‌ترین چاقو هم ۵۶سانتی متر و این بزرگ‌ترین اندازه چاقوی ضامن داری است که در کشور ساخته شده است.

تا حالا مجبور شده اید چاقوهایتان را بفروشید؟

چهارسال قبل برای کارگاهم که مربوط به فعالیتم در حوزه گیاهان دارویی است، نیاز به دستگاهی داشتم که ۴۸ میلیون تومان قیمت داشت. پول خرید آن را نداشتم. به ذهنم رسید برخلاف میل باطنی ام چاقو هایم را بفروشم تا بتوانم دستگاه مورد نظر را بخرم. آن زمان مجبور شدم ۵۰۰ چاقو را به قیمت ۵۰ میلیون تومان بفروشم تا دستگاه مورد نظر را بخرم. شکر خدا در کمتر از یک سال به واسطه دستگاهی که خرید بودم، توانستم پول چاقو‌ها را جور کنم؛ به خریدار مراجعه کردم و خواستم چاقو‌ها را دوباره به خودم بفروشد. خریدار تقاضای ۲۵ میلیون تومان سود کرد و خلاصه چاقو‌ها دوباره به من برگشت؛ البته حدود ۴۰ چاقو را فروخته بود؛

و صحبت پایانی؟

۱۰ سال قبل در سفری به تربت حیدریه، چاقویی را پشت ویترین دیدم. از فروشنده قیمتش را خواستم و او گفت چاقو متعلق به کسی است که ۱۰ هزار تومان قیمت گذاشته و هزار تومان هم من می‌گیرم. چاقو را خریدم؛ چون چند سال قبل شبیه همان چاقو راپیدا کرده و به ۴۰ هزار تومان خریده بودم. آنجا با خودم فکر کردم بعضی از آدم‌هایی که در این حوزه کار می‌کنند و هنری دارند، قدر ساخته‌های خودشان را نمی‌دانند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->