مشکلات ناشی از «شکاف لب» در کودکان مرگ ۴ کودک زیر ۵ سال با مواد مخدر در خراسان رضوی مرگ نوجوان ۱۱۰ کیلویی زیر تیغ جراحی زیبایی در تهران غرق‌شدگی در بهار ۱۴۰۳ جان ۲۸۳ ایرانی را گرفت قتل مادربزرگ و عمو به‌خاطر ارثیه در جنوب تهران نجات ۴۵۵۰ فرزند از سقط جنین خودکشی عروس ۲۴ ساله به علت اختلاف بر سر تالار عروسی! افشای شکنجه وحشیانه پسر معلول در اسارتگاه مرد بی‌رحم برادرکشی بیخ گوش مادر و خواهر | جسد برادرم را در باغچه دفن کردم قطع عضو شهروند تهرانی در قدرت‌نمایی اراذل و اوباش| دو شرور سابقه دار دستگیر شدند حریق یک کارگاه بزرگ چندمنظوره در جاده سیمان| یک آتش نشان مصدوم شد (۹ مرداد ۱۴۰۳) تولید پلیمرهای انتقال دارو به سلول‌های سرطانی توسط پژوهشگران مشهدی نتیجه پایه یازدهم اعلام شد + لینک مشاهده نتایج (۹ مرداد ۱۴۰۳) صدور بیش از ۳۸ هزار گذرنامه زیارتی در خراسان رضوی درمان جدید برای طاسی سر مردان گشت‌های ویژه پلیس آگاهی ۱۴۵۱ خودروی مسروقه در سراسر کشور را کشف کردند حجامت یا اهدای خون | حجامت کنیم یا خون هدیه کنیم؟ عوارض استفاده از ماهی‌تابه‌های نچسب | «تب دود» چیست؟ وزش باد‌های غبارآلود ۱۲۰ روزه در خراسان رضوی و استان‌های شرقی کشور کمبود گروه‌های خونی A مثبت و منفی در خراسان رضوی
سرخط خبرها
مسافر سنت در هزاره سوم (٣٥)

همین الان وصلش می‌کنند

  • کد خبر: ۹۵۷۴
  • ۳۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۸
همین الان وصلش می‌کنند
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه- فضای عمومی شهر به‌دلیل اعلام ناگهانی گرانی بنزین ملتهب است و حتى اگر کسی چیزی هم نگوید، در نگاه‌های مردم می‌توان حرف‌های ناگفته فراوانی خواند. عصر موقع برگشت، یکی از مسافران مترو که روی صندلی نشسته است، با نگاهی بغض‌آلود به من که کنار در ایستاده‌ام، خیره شده است. همان موقع توی توئیتر می‌نویسم: «آقای مسافر میان‌سال مترو با کت سرمه‌ای و کیف قهوه‌ای! من معنای نگاه کردن‌ها و سر تکان دادن‌های تو را فهمیدم. آیا تو هم معنای سکوت و سر پایین انداختن من را فهمیدی؟»
یکشنبه- خانمی میان‌سال که حجاب کاملی هم ندارد، از آن سوی پیاده‌رو به‌سوی من می‌آید. کاملا عصبی است و درحالی‌که دست‌هایش را به‌شدت حرکت می‌دهد، بدون مقدمه می‌پرسد: «آقا...» سری تکان می‌دهم و سکوت می‌کنم. می‌گوید... جواب می‌دهم...
دوشنبه- توی تاکسی زن جوان از صندلی جلو بدون آنکه سرش را برگرداند، می‌گوید: «حاج‌آقا، چرا اینترنت قطعه؟» می‌گویم: «چشم! همین الان که برسم، می‌گم وصلش کنن.» او با راننده که به نظر می‌رسد پدرش باشد، با صدای بلند می‌خندند.
سه‌شنبه- پیرمردی که منتظر باز شدن در‌های واگن است، قبل از پیاده شدن در ایستگاه به من نگاهی می‌اندازد و با صدای بلند اعتراض می‌کند. می‌نالد که «حاجی! پسر من مسافرکشی می‌کند و سه روز است توی خانه نشسته، می‌گه برام صرف نمی‌کنه.»
چهارشنبه- ماشین شیک و تروتمیزی جلوی پایم ترمز می‌کند. فاصله باقی‌مانده تا ایستگاه مترو را حرف می‌زنیم. می‌گوید که بعد از پایان تحصیلاتم در آمریکا به ایران برگشته و آمده‌ام و سربازی رفته‌ام. مدتی منتظر بودم تا شرایط کارم درست شود که نشد. حالا دارم برمی‌گردم.
پنجشنبه- از دفتر رهبری زنگ می‌زنند و شماره پدر شهیدی را می‌دهند که از نوشته من در شهرآرا گلایه داشته و نامه نوشته است. این میزان پیگیری و توجهشان به پیام‌های مردمی، برایم جالب است. تشکر می‌کنم و بلافاصله با آن پدر بزرگوار تماس می‌گیرم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->