درگیری دو مربی بدنسازی به جنایت انجامید| قاتل بخشیده شد! آیا ادارات اراک و استان مرکزی فردا دوشنبه (۱۸ تیر ۱۴۰۳) تعطیل است؟ تهیه بسته‌های آموزشی وزارت بهداشت برای پیاده‌روی اربعین امکان تغییر گروه آزمایشی و حوزه امتحانی در کنکور ۱۴۰۳ وجود دارد؟ تصادف دو دستگاه خودرو پراید، سه مصدوم برجای گذاشت دستگیری عاملان قتل جوان شرور پس از سه هفته آیا ادارات استان قم فردا دوشنبه (۱۸ تیر ۱۴۰۳) تعطیل است؟ آیا قاتلان استخدام شده، ‌قاتلان سریالی هستند؟ حکم قصاص برای مامور پلیس صادر شد | شلیک مرگبار به متهم فراری نمک دریا دارای ناخالصی‌های سرطان‌زاست| آلودگی نمک‌های رنگی و سنتی به فلزات سنگین جنایت تکان‌دهنده با رویای مهاجرت از کشور ربودن زن جوان به بهانه ازدواج در تهران پلمب دو سالن زیبایی بدلیل تداخل پزشکی در مشهد(۱۷تیر ۱۴۰۳) مجازات حبس برای قاچاقچیان عروس دشت‌های ایران آیا ادارات استان یزد پنجشنبه‌ها تعطیل است؟ ۸۳ فقره سرقت از مجتمع‌های مسکونی در غرب مشهد رمزگشایی شد (۱۷ تیر ۱۴۰۳) کشف ۳۵۰۰ عدد قرص غیرمجاز از یک واحد صنفی متخلف در مشهد نتایج نهایی کنکور ۱۴۰۳ چه زمانی اعلام می‌شود؟ اسامی پذیرفته‌شدگان آزمون آموزگار ابتدایی و استثنایی ۱۴۰۳ اعلام شد + جزئیات دستگیری اعضای باند لیلا در لانه سیاه توسط پلیس مشهد + عکس
سرخط خبرها
مسافر سنت در هزاره سوم (٣٥)

همین الان وصلش می‌کنند

  • کد خبر: ۹۵۷۴
  • ۳۰ آبان ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۸
همین الان وصلش می‌کنند
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه- فضای عمومی شهر به‌دلیل اعلام ناگهانی گرانی بنزین ملتهب است و حتى اگر کسی چیزی هم نگوید، در نگاه‌های مردم می‌توان حرف‌های ناگفته فراوانی خواند. عصر موقع برگشت، یکی از مسافران مترو که روی صندلی نشسته است، با نگاهی بغض‌آلود به من که کنار در ایستاده‌ام، خیره شده است. همان موقع توی توئیتر می‌نویسم: «آقای مسافر میان‌سال مترو با کت سرمه‌ای و کیف قهوه‌ای! من معنای نگاه کردن‌ها و سر تکان دادن‌های تو را فهمیدم. آیا تو هم معنای سکوت و سر پایین انداختن من را فهمیدی؟»
یکشنبه- خانمی میان‌سال که حجاب کاملی هم ندارد، از آن سوی پیاده‌رو به‌سوی من می‌آید. کاملا عصبی است و درحالی‌که دست‌هایش را به‌شدت حرکت می‌دهد، بدون مقدمه می‌پرسد: «آقا...» سری تکان می‌دهم و سکوت می‌کنم. می‌گوید... جواب می‌دهم...
دوشنبه- توی تاکسی زن جوان از صندلی جلو بدون آنکه سرش را برگرداند، می‌گوید: «حاج‌آقا، چرا اینترنت قطعه؟» می‌گویم: «چشم! همین الان که برسم، می‌گم وصلش کنن.» او با راننده که به نظر می‌رسد پدرش باشد، با صدای بلند می‌خندند.
سه‌شنبه- پیرمردی که منتظر باز شدن در‌های واگن است، قبل از پیاده شدن در ایستگاه به من نگاهی می‌اندازد و با صدای بلند اعتراض می‌کند. می‌نالد که «حاجی! پسر من مسافرکشی می‌کند و سه روز است توی خانه نشسته، می‌گه برام صرف نمی‌کنه.»
چهارشنبه- ماشین شیک و تروتمیزی جلوی پایم ترمز می‌کند. فاصله باقی‌مانده تا ایستگاه مترو را حرف می‌زنیم. می‌گوید که بعد از پایان تحصیلاتم در آمریکا به ایران برگشته و آمده‌ام و سربازی رفته‌ام. مدتی منتظر بودم تا شرایط کارم درست شود که نشد. حالا دارم برمی‌گردم.
پنجشنبه- از دفتر رهبری زنگ می‌زنند و شماره پدر شهیدی را می‌دهند که از نوشته من در شهرآرا گلایه داشته و نامه نوشته است. این میزان پیگیری و توجهشان به پیام‌های مردمی، برایم جالب است. تشکر می‌کنم و بلافاصله با آن پدر بزرگوار تماس می‌گیرم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->