زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ یکی از ابعاد بینالمللی مشهد، حوزه درمان و سلامت است. سطح بالای امکانات و کیفیت خدمات مشهد در این زمینه بیماران بسیاری را از کشورهای مختلف و بهویژه غرب آسیا به این شهر میکشاند.
در عین حال، مسائل موجود در حوزه گردشگری سلامت نشان میدهد که برنامهریزی و رسیدگی لازم از سوی مسئولان وجود ندارد و در صورت ادامه این روند، گردشگری سلامت برای مشهد نهتنها فرصتی خاص و بزرگ نخواهد بود، بلکه ممکن است تهدید نیز باشد. برای شناخت هرچه بهتر و بیشتر وضعیت این حوزه و کمک به رفع مشکلات آن، در این گزارش پای صحبت بیماران و لیدرهای (مترجمان) آنها مینشینیم.
خیابان عارف مشهد از آن خیابانهایی است که کمترکسی تمایل دارد گذرش به آن بیفتد. دلیلش هم واضح است؛ وجود انبوه مطبها و کلینیکهای پزشکی و شلوغی، ترافیک و ازدحام بیماران مراجعهکننده به آنها از شهرها و کشورهای مختلف که مطابق آمارها بیشترشان درمان میشوند و دست پر برمیگردند، اما دستکم حالشان هنگام تردد در این خیابان حس خوبی به انسان نمیدهد.
در یکی از زمستانیترین شبهای خیابان عارف، مقابل یکی از کلینیکها بانویی جوان با نوزادی در آغوش توجهم را جلب میکند که حسابی رویش را پوشانده است تا از سرمای این وقت شب مشهد در امان باشد. لحظاتی بعد تاکسی از راه میرسد و همسرش کپسول اکسیژن بهدست، سراغ همسر و فرزندش میآید و کمک میکند تا سوار شوند. همینطور که چشم به داروخانه دوختهاند تا لیدرشان برسد و حرکت کنند، سر صحبت را با آنها باز میکنم.
از سادات حسینی کربلا هستند و بهعلت مشکل ریه فرزند دوماههشان همراه پدربزرگش به مشهد آمدهاند. میگویند: «در عراق هرجا کودکمان را بردیم، گفتند ریه بچه آب آورده است و دارو میدادند، اما تأثیری نداشت و تنگی نفسش روزبهروز بیشتر میشد. به مشهد آمدیم و تاکنون به ۲ پزشک متخصص نشانش دادهایم و شکرخدا گفتند مشکل مهمی نیست و با مصرف چند قلم دارو برطرف میشود.» این زوج جوان از تشخیص دقیق پزشکان ابراز رضایت میکنند، اما از تفاوت هزینههای درمان با کشورشان شوکه شدهاند.
در کلینیکی دیگر عیسی جابر، بیمار میانسال عراقی، درحالیکه صبورانه به انتظار حضور پزشک نشسته است، علت مراجعهاش به ایران را ضعف تجهیزات پزشکی کشورش بیان میکند و میگوید: «من مدتهاست که از درد معده رنج میبرم، اما بهعلت نبود تجهیزات لازم در عراق، پزشکان نمیتوانستند علت آن را تشخیص دهند. به مشهد آمدم و پس از انجام رادیوگرافیها و آزمایشها علت بیماریام مشخص شد و در حال مصرف داروها هستم و به لطف خدا حالم بهتر است.»
او در ادامه از اینکه امکان ندارد بیمار جراحیشده بیش از یک شب بستری بماند، گلایه میکند و ضمن مقایسه هزینه درمان در ایران و کشورش، میگوید: «بیشک درمان در عراق برایمان ارزانتر است، اما باتوجه به سطح علمی خوب پزشکان در ایران، ترجیح میدهیم اینجا درمان شویم.»
همینطور که از میان بیماران با حالات و پوششهای مختلف در پیادهرو رهسپار کلینیک بعدی هستم، صدایی میشنوم که به زبان فارسی در حال صحبت از نظام درمانی ایران است. کمی درنگ میکنم تا نزدیک شوند. جوان همچنان مشغول صحبت با پیرمرد، در حال عبور است که رشته کلامش را میبرم و میپرسم از کجا آمدهاند؟ میگویند: «اهل اسلامآباد هستیم، اما اینجا هم خانه داریم تا برای رفتوآمد راحت باشیم. اینبار هم بهدلیل بیماری دیابت و عفونت ریه یکی از آشنایان (به پیرمرد همراهش اشاره میکند) به مشهد آمدهایم.
البته پاکستان هم پزشکان خوبی دارد، اما، چون اقوام ما پیشتر به یکی از پزشکان مشهد مراجعه کرده و خیلی راضی بودند، به توصیه آنها ترجیح دادیم درمان را در مشهد انجام دهیم و شکرخدا نتیجهبخش بود و حالا که دومینبار به پزشک مراجعه کردهایم، تقریبا اثری از بیماری نمانده است.» انور مثل دیگر بیماران غیرایرانی، از همهچیز راضی است، بهجز قیمتها. معتقد است مراجعهکنندگان عرب که تعدادشان نسبت به دیگر بیماران بیشتر است، باعث بالارفتن نجومی قیمتها شدهاند.
نجمه از هرات که برای درمان تیروئید به پزشکان مشهد ارجاع داده شده، از هزینههای زیاد نالان است، اما گویا این گرانیها و قیمتهای زیاد فقط برای درمان بیماریهاست و در حوزه زیبایی و جراحیهای پلاستیک، وضعیت کاملا برعکس است. چنانکه مروه بهدلیل بهصرفهتربودن جراحی بینی از بصره به مشهد آمده است.
در ادامه، صحبتهای چندتن از لیدرهای بیماران را هم میشنویم. سعید شعبی که طی ۱۰ سال فعالیت در این زمینه بیش از ۲۰۰۰ بیمار از کشورهای عربی را همراهی کرده است، میگوید: «بیشترین مراجعات درمانی به مشهد از کشورهای عراق، عربستانسعودی و کویت برای بیماریهای چشم، مفاصل و عملهای زیبایی از کاشت مو گرفته تا جراحی پلاستیک است. البته اینها بهخصوص عراقیها در کشور خودشان هم پزشک خوب دارند و استادان دانشگاههای آمریکا در مراکز درمانیشان حضور دارند، اما این پزشکان با توجه به جنگهای فراوان و ناامنیها، این کشور را ترک کردهاند.
برای نمونه، نفر دوم جراحان مغز و اعصاب ایران در اهواز و فردی عراقی است.» طبق گفتههای او، علاوه بر بیماران، مجروحان درگیریهای عراق نیز بخش عمدهای از مراجعهکنندگان درمان را تشکیل میدهند که در یک نمونه، طی عملی ۹ ساعته در بیمارستان ارتش مشهد، ۶۸ ساچمه اسلحه از پای مجروح خارج شد. همچنین تعداد کمی برای اعمال یداوی مثل جاانداختن دررفتگیها یا درمانهای گیاهی و سنتی مراجعه میکنند.
او در ادامه، دریافت هزینههای سرسامآور برخلاف قانون توسط برخی پزشکان و مراکز درمانی را از مشکلات مهم پیش روی بیماران غیرایرانی معرفی و بیان میکند: «۲ روز پیش، بیماری را که همسرش از فرماندهان ارتش عراق و جانباز حشدالشعبی بود، به بیمارستان امام رضا (ع) بردم. برای وصلکردن سرم و آزمایش بارداری ساده که هزینهاش برای بیمار ایرانی ۳۰۰ هزارتومان است، ۲ میلیونو ۲۰۰ هزار تومان دریافت کردند و پورسانت مرا هم ندادند. علاوه بر این، تخت، پتو و امکاناتی هم که ارائه دادند، بسیار نامناسب بود و اعتراض همسر بیمار و پیگیریهای من هم از مددکاری گرفته تا رئیس بیمارستان، به نتیجه نرسید.
درنهایت گفتند قانون همین است که اتباع باید اینقدر پرداخت کنند؛ درحالیکه ۶ ماه پیش بیمارستان خصوصی مهرگان با اتاق خصوصی و با اینکه بیمار جراحی هم داشت، فقط ۸۰۰ هزار تومان برای یک شب بستری دریافت کرد.»
این تخلفات در حالی صورت میگیرد که مطابق قانون، میزان هزینه مجاز دریافتی از اتباع، فقط تا ۳ برابر مبلغ دریافتی از بیماران ایرانی است و پورسانت لیدر نیز باید از همین مبلغ (تا ۵۰ درصد مبلغ پرداختی بیمار) پرداخت شود.
یکی از لیدرهای عربزبانها در مشهد که حدود ۴ سال از فعالیتش میگذرد، ضمن شکوه از کاهش میزان مراجعات در ۲ سال گذشته بهدلیل شیوع کرونا، معتقد است: «گذشته از کرونا، عوامل مهمتر و عمیقتری باعث کاهش مراجعات بیماران به مشهد شده است.»
به باور او، بیماران از امکانات و عملکرد درمانی پزشکان بسیار راضی هستند، بهخصوص که در مشهد افزون بر التیام دردهای جسمانی، از بارگاه مطهر رضوی نیز بهره روحانی میبرند، اما رعایتنکردن قوانین، هم برای لیدرها و هم برای بیماران آزاردهنده است: «وقتی تعداد بیماران زیاد میشود، بهخصوص پزشکانی که تخصصشان در مشهد کمیاب است، طمع میکنند و هزینههای هنگفت دریافت میکنند که هم کار و جایگاه خود را زیر سؤال میبرند و هم با کاهش احتمال مراجعه دوباره بیمار، به کار ما ضربه میزنند.
از سوی دیگر هزینههای بیمارستانها نیز عجیب و غریب است و ما واقعا نمیدانیم قانونی هست یا نه. بهعنوان مثال، آنژیوگرافی در حالت عادی برای بیمار ایرانی حداکثر ۱۰ میلیون تومان هزینه دارد، اما شاهدیم که از اتباع ۵۶ میلیون تومان دریافت میشود، درحالیکه برخی از آنها واقعا وضعیت مالی مناسبی ندارند و برای تأمین هزینهها وام میگیرند یا طلای همسرشان را میفروشند.»
باطبی، دخالت رانندگان در کار تخصصی لیدرها و جوسازی منفی علیه آنان نزد مسافران و نیز رعایتنشدن آداب و شئون اخلاقی توسط برخی لیدرهای خانم را از دیگر چالشهای حوزه گردشگری سلامت در مشهد معرفی میکند که باعث بدنامی این شهر و درنتیجه کاهش مراجعات به آن معرفی میکند و میگوید: «در چنین وضعیتی، بیماران یا کشورهای دیگر مثل ترکیه، لبنان و سوریه را انتخاب میکنند که سطح خدمات پایینتری نسبت به ایران دارند، اما ارزانتر هستند، یا در خود ایران به شهرهای دیگر مثل تهران، شیراز و اصفهان میروند، درحالیکه اگر مانند سابق، اصول و قوانین رعایت شود و بیماران به حضور در ایران رغبت داشته باشند، هم ارز وارد کشور میشود و هم مشاغل ما، رانندگان، هتلداران و... رونق میگیرد.»
درمجموع به نظر میرسد آنچه گردشگری سلامت در مشهد را به سمت بحران سوق میدهد، گذشته از عوامل طبیعی مانند همهگیریهای جهانی، از یک سو ضعف اطلاعرسانی قوانین این حوزه به لیدرها، بیماران غیرایرانی و شهروندان و از سوی دیگر، ضعف نظارت بر اجرای قوانین در مراکز درمانی است که در گزارش بعد ضمن گفتگو با مسئولان و دستاندرکاران گردشگری سلامت بررسی خواهد شد.
در این میان با توجه به پیشینه غنی ایران باستان در زمینه طب و نیز آموزههای دینی در اینباره مانند «رساله ذهبیه»، طب سنتی ایران نیز میتواند نقش خاص و انحصاری خود را در گردشگری سلامت ایفا کند، چنانکه سالاری، از مشاوران و مربیان حاذق طب سنتی مشهد، مراجعهکنندگانی از افغانستان، آلمان و دیگر کشورها داشته و معتقد است بیشتر بیماران غیرایرانی اطلاعات درست و جامعی درباره توانمندیهای ایران در این حوزه ندارند و این موضوع مانع بهرهمندی آنان از این ظرفیت بزرگ شده است.