فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ یک روز معمولی بود با اتفاقهای معمولی که میتوانست با همه تلخ و شیرین هایش، مثل بقیه روزها سپری شود و نشد. همه چیز آن قدر سریع اتفاق افتاد که مرور چندباره آن هم از بهت و حیرت طرفین چیزی کم نمیکند. خانه آپارتمانی و جست و خیزهای پسربچه شش ساله خانواده، هر از گاهی غرولندهای همسایه طبقه پایین را بلند میکرد. هم همسایه حق داشت و هم طفل که اقتضای سنش بازی و شیطنت است. این بار همسایه، حضوری دم در خانه آمده و در نبود پدر خانواده، از مادر طفل خواسته بود کودک را آرام نگه دارد و هوای آسایش طبقه پایینیها را هم داشته باشد.
مادر گله همسایه را به همسرش منتقل میکند و قرار به گفت و گوی حضوری همسایهها میشود؛ گفت وگویی که به جای بهتر شدن اوضاع، کار را خراب میکند؛ خیلی خراب. بحث بالا میگیرد و مردها دست به یقه میشوند. پدر کودک مشتی را حواله صورت همسایه میکند و او را به کما میفرستد؛ خوابی که پس از ۱۶ روز بستری در بیمارستان، به مرگ همسایه منجر میشود. سی ام دی امسال ماجرای این قتل از مشهد روی خروجی رسانهها قرار گرفت.
وضعیت نزاعها در خراسان رضوی چطور است؟ همان است که برخی با استناد نادرست به آمار، سعی در سیاه جلوه دادنش دارند؟ یا سپید، شبیه وضعیتی که عدهای با بی توجهی به واقعیتها سعی در انکار آن دارند؟ راستش را بخواهید، هیچ کدام. یکی از شاخصهای اتکاپذیر برای توصیف وضعیت خاکستری استان میتواند آمار معاینات نزاعهای جسمی باشد که از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور منتشر میشود.
بر اساس دادههای تازه منتشر شده، تعداد معاینات انجام شده در استان طی ۹ ماه امسال، به ۴۱ هزار و ۴۱۴ مورد میرسد. مراجعه به آرشیو آمارهای استان نشان میدهد این میزان در مدت مشابه پارسال، ۳۹ هزار و ۷۹۵ مورد بوده است. این یعنی چهار درصد افزایش که با توجه به فراز و فرود آمارها در ماههای مختلف سال، چندان محسوس و معنادار به نظر نمیرسد. نکته دیگری که در آمارها جلب توجه میکند جایگاه دوم خراسان رضوی در کشور از نظر فراوانی معاینات نزاع هاست.
بررسیهای ما نشان میدهد این استان دست کم از سال ۹۲ به بعد، همواره پس از تهران جایگاه دوم را در اختیار داشته است. در ۹ ماه امسال نیز با ادامه این روند و حفظ جایگاه یادشده، سهم ۸.۸ درصدی از معاینات نزاعهای جسمی کشور از آن خراسان رضوی است. هر چند این آمارها به هیچ وجه نمیتواند توصیف کننده وضعیت مطلوب و ایده آل به شمار بیاید. با وجودا ین مسئولان انتظامی استان معتقدند شرایط خراسان رضوی نسبت به سایر استانهای کشور بحرانی به حساب نمیآید.
پیش از این سرهنگ احمد نگهبان، معاونت عملیات فرماندهی انتظامی خراسان رضوی، به شهرآرا گفته بود هر چند خراسان رضوی، به دلیل جمعیتش پس از تهران رتبه دوم فراوانی نزاعها را دارد، اما در نرخ نزاعها وضعیت متفاوت است. او با استناد به آمارهای سال ۹۹ پلیس، به فراوانی نزاعهای استان در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت خراسان رضوی اشاره کرده و گفته بود استان ما از نظر نرخ نزاعهای فردی رتبه ششم و در نرخ نزاعهای جمعی رتبه سیزدهم کشور را دارد. کارشناسانی مانند او معتقدند میزان رشد نرخ نزاع در استان ما با وجود آسیب جدیای که از تبعات کرونا دیده، از میانگین کشور پایینتر است.
نکته دیگری که در آمارهای او برجسته است، فراوانی سهم نزاعها در تماسهای مردمی با پلیس ۱۱۰ است، به طوری که از حدود ۱۶ تا ۱۸ هزار تماس روزانه با این سامانه، چیزی حدود یک پنجم به مسئله نزاع، اختصاص دارد.
جوان بود و میتوانست سالها زندگی کند و سایه سر خانواده اش باشد. عصر روز یازدهم بهمن در یک دعوا بر سر اختلافات مالی با سلاح سرد به قتل رسید و پرونده عمرش بسته شد. ماجرا هم تبدیل به خبری چند خطی شد و تمام. ادامه ماجرا مراحل قضایی قضیه است و یک تلخی ناتمام برای خانواده و اطرافیان قاتل و مقتول.
با هر کارشناسی که درباره ریشههای نزاع صحبت میکنیم، بسته به دامنه بررسی هایش، روی دلایلی چند دست میگذارد که هر کدام گوشهای از پازل واقعیت را نشان میدهند. مثلا دکتر جعفر سروی، دبیر شهر ترمیمی شهرداری مشهد، به شهرآرا میگوید: ریشه نخست نزاع ها، منافع افراد است و آدمها بر سر منافعشان درگیر میشوند، چون تنظیم گیری درستی در روابط انجام نشده است.
مثالهایی که او از موضوع آپارتمان نشینی و فضاهای مشاع میزند واقعی است و با استناد به آرشیو رسانه ها، همین طور دیدهها و شنیده هایمان میشود برای هریک مثالهایی از نزاع را بیان کرد. برخی دیگر از کارشناسان مانند دکتر حسین اکبری، جامعه شناس، نیز در گفتگو با شهرآرانیوز روی تقویت بردباری اجتماعی تأکید میکنند. اینکه عنصر گفتگو در جامعه مفقود است و در این غیبت بزرگ، آدمها نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند و با دلیل و منطق، کارشان را پیش ببرند. او روی آموزش دادن به کودکان تأکید ویژه میکند و این ضرورت که برای آینده بهتر باید از کودکی روی فرهنگ سازی کار کنیم.
کم یا زیاد، همه مان تجربه کرده ایم لحظاتی را که همه وجودمان پر از خشم شده است. خیلی هایمان در آن شرایط چیزهایی را که نباید گفته ایم و رفتارهایی را که نباید انجام داده ایم. سخت است اعتراف کردن، اما بعد که آرام شده ایم و کلاهمان را قاضی کرده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که ارزشش را نداشته یا لااقل راه حلش کاری نبوده است که ما کرده ایم و آن حرفها و رفتارهای تند با خودمان یا دیگران حالمان را بهتر نکرده است. بسته به لطمهای که به خود یا بقیه زده ایم، گاهی توانسته ایم جبران مافات کنیم و گاهی هم آب رفته، امکان بازگشت به جوی را نداشته است.
صفحات حوادث رسانهها پر است از ابراز پشیمانی آنهایی که دارند تاوان خشم کنترل نشده شان را به بهای عمرشان میپردازند و حرفهای همگی از یک جنس است: «انگار خون جلوی چشمم را گرفته بود. نفهمیدم یک دفعه چطور شد، کاش عصبانی نمیشدم. کاش.»
اگر باور کنیم تصمیمهای آنی و اشتباه در لحظه خشم، در کمین یکایک ما قرار دارد، به گذاشتن وقت برای خواندن گفت و گوی زیر و تمرین راهکارهایی که دکتر سمیه رحیمی احمدآبادی اشاره میکند، مجاب میشویم. او که از پژوهشگران اجتماعی دادگستری خراسان رضوی است، علاوه بر تدریس روان شناسی در دانشگاه، از مدرسان دوره کنترل خشم به میزبانی دستگاههای اجرایی استان نیز به شمار میآید.
خشم، یک حالت هیجانی ناخوشایند است که در برابر هر وضعیت منجر به ناکامی و شکستی ایجاد میشود. سه مولفه دارد؛ یکی جسمی، یکی شناختی و دیگری رفتاری.
جسمی مثل افزایش ضربان قلب، خشکی دهان، داغ شدن بدن، تعریق و تند شدن تنفس. شناختی مثل کاهش تمرکز، اشتغال ذهنی با این قبیل افکار که «دارد به من توهین میکند، قصد دارد من را تحقیر کند» و خودگوییهای منفی. رفتاری هم مثل فریاد زدن، پرتاب کردن وسایل و کتک زدن.
نه، اصلا. در روان شناسی ۸ هیجان پایه داریم و خشم یکی از آن هاست. همه این هیجانها به صورت عادی و طبیعی، کارکرد تکاملی دارند و به بقای زندگی انسان کمک میکنند. باید مدیریتشان کنیم تا در خدمت نیروی زندگی باشند و دنباله رو غریزه مرگ نشوند. خشم در صورتی مخرب است که یکی از سه حالت رخ بدهد: اول اینکه خشم سبب ایجاد دشمنی، تنفر، ناکامی یا رنجیدگی در روابط بین فردی شود. همین طور اگر خشم باعث ایجاد افسردگی، بی خوابی و مشکلات جسمی مثل سردرد و ناراحتیهای قلبی عروقی شود و گزینه سوم، اگر خشم سبب ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه یا منفعلانه شود.
همین طور است. افراد کمال گرا، خودسرزنشگرها، افرادی که نیاز شدید به پذیرش و تأیید دیگران دارند، آنهایی که هراس از تجربه احساسات ناخوشایند دارند، آدمهایی با اعتماد به نفس پایین، انتقاد پذیری پایین و افرادی که تحمل کمی در برابر ناکامی و شکست دارند بیشتر از بقیه مستعد خشمگین شدن هستند.
بله، تمرین میخواهد. یکی از تمرینهای ساده این است که آخرین باری را که عصبانی شده ا یم مرور کنیم و سه دسته علایم جسمی، شناختی و رفتاری را که پیشتر اشاره شد فهرست کنیم. اگر علائم را درست به یاد نمیآوریم، میتوانیم از اطرافیانمان کمک بگیریم. باید به این سؤال جواب بدهیم که در زمان عصبانیت ابتدا کدام نشانه جسمی، شناختی و رفتاری در ما فعال میشود؟ مثلا ممکن است یک نفر وقتی عصبانی میشود، اول دچار تعریق بشود و دیگری تنگی نفس و تپش قلب و دیگری معده درد بگیرد.
در هر موقعیتی که هستیم و این نشانهها را در خودمان شناسایی کردیم، اولین کار ایستادن و توقف کردن است. یعنی هیچ حرفی نزنیم و هیچ کاری انجام ندهیم. فقط نفس عمیق بکشیم و با فکرهای مثبت شروع کنیم به صحبت کردن با خودمان. مثلا به خودمان بگوییم: «عصبانی شدن کمکی به من نمیکند. من میتوانم آرام بمانم، میتوانم بدون عصبانیت بگویم چه میخواهم.» میتوانیم با خودمان آمرانه صحبت کنیم و بگوییم: «صدایت را بلند نکن، داد نزن. این فقط یک جر و بحث ساده است.» یا مثلا بگوییم: «آرام باش، محل را مؤدبانه ترک کن. تو نمیتوانی با عصبانیت کسی را عوض کنی. فقط شرایط را بدتر میکنی.»
توضیح علمی دارد. ساده اش میشود اینکه به مغزمان مهلت میدهیم که پردازش مناسب تری از موقعیت داشته باشد.
بله، مثلا نوشیدن یک لیوان آب خنک یا تغییر وضعیت بدنی، شل کردن شانه ها، بازکردن مشت ها، پایین آوردن تن صدا. در مجموع باید بدنمان را شبیه یک آدم کسل و بی حال کنیم.
اینها را که انجام دادیم، از طرف مقابلمان به طور مؤدبانه درخواست ترک موقعیت کنیم و بعدا در یک زمان و مکان مناسب بدون عصبانیت مشکل را بیان کنیم و چیزی که ما را ناراحت کرده است توضیح بدهیم. اگر میبینیم در این مرحله دچار مشکل هستیم، میتوانیم از یک روان شناس یا مشاور کمک بگیریم.
خوشمان بیاید یا نه، واقعیت این است که در فرایند خشم، فرد نادان واکنش نشان میدهد و انسان عاقل خردمندانه عمل میکند. تخلیه خشم همان واکنش است و ابراز خشم همان عمل کردن. آدم عاقل میداند که با انتخاب سالم خود میتواند مسئله را حل کند و با انتخاب نامناسب، مسئلهای دیگر را به دغدغههای زندگی اش اضافه میکند. هر زمان به فکر تخلیه خشم افتادیم، بدانیم که در دام یک فکر ناسالم قرار گرفته ایم.