حسینینژاد | شهرآرانیوز - دکتر محمدحسین ساکت نویسنده، مترجم و پژوهشگرى است که در دو رشته حقوق (شاخههاى مختلف آن) و اسلامشناسى (بهویژه تاریخ تعلیم و تربیت و نهادهاى آموزشى مسلمانان) فعالیتهاى علمى چشمگیرى داشته، تاکنون آثار متعددی تألیف و ترجمه کرده و آنها را به دست نشر سپرده است. بسیارى از کتابها و مقالههاى او بهعنوان منبع و مرجعى بىبدیل در اختیار پژوهشگران و دانشجویان قرار دارد. او سالها با مرحوم قدسی مراوده داشته است و خاطراتی شیرین از این شاعر بزرگ در ذهن دارد.
در سال ۱۳۴۴ با شادروان غلامرضا قدسی مشهدی آشنا شدم. آشنایی من به وسیله شاعر همشهری و شیرینسخن صاحبکار متخلص به سهی و در انجمنهای ادبی مشهد انجام گرفت. در آن هنگام، انجمن ادبی سرگرد نگارنده و انجمن ادبی فرخ (صبحهای جمعه) از معروفترین و پررفتوآمدترین انجمنهای ادبی در مشهد بود. البته سهشنبهشبها خانه آقای محمد قهرمان نیز محل نشست شاعران بود. در آن روزها شاعران بنام مشهد و کسانی که از شهرهای دیگر میآمدند و با شاعران مشهد آشنایی داشتند به این سه انجمن میآمدند. در آنجا هر کس شعری داشت سروده خود را میخواند و گاهی مورد نقد و ارزیابی برخی از شاعران پیشکسوت و صاحب نظر نیز قرار میگرفت.
آری، وقتی در تربت حیدریه دوره دوم دبیرستان را میگذراندم، هرگاه به مشهد میآمدم، میکوشیدم تا به فراخور زمان در یکی از این نشستهای ادبی و البته بیشتر در انجمن مرحوم نگارنده و مرحوم فرخ شرکت جویم. یکی از ویژگیهای انجمن فرخ این بود که بسیاری از استادان و سرشناسان بهویژه از تهران که به مشهد میآمدند در این انجمن حضور مییافتند. من خیلی از استادان بنام و شاعران بلندآوازه را در روزگار جوانی در همین انجمن دیدهام.
برای نمونه، نخستینبار با استاد دکتر علیاکبر فیاض در انجمن فرخ آشنا شدم. مرحوم قدسی نیز اغلب جمعهها به انجمن فرخ میآمد و از حضوریافتگان پروپاقرص در انجمن مرحوم نگارنده بود. گلشن آزادی که مدیر و صاحب روزنامه «آزادی» بود و خود از شاعران برجسته تربت حیدریه به شمار میرفت، ظاهرا انجمنی داشت که من با آن آشنایی چندانی نداشتم. ناگفته نگذاریم که در خیابان ارگ کافه داشآقا گاهی محل تجمع پارهای از شاعران و جوانان بود که به طور غیررسمی گرد میز مینشستند و با صرف چای به شعرخوانی و مباحث ادبی میپرداختند.
از آنجا که سبک غزلسرایی قدسی به پیروی از شاعران سبک هندی، سبک هندی ملایم بود، من آن را دوست داشتم و، چون از سال سوم دبیرستان با انتشار دیوان صائب تبریزی به دست استاد امیری فیروزکوهی سخت شیفته صائب شده بودم و خودم نیز در شعر از این سبک پیروی میکردم، طبعا از شعر استاد قدسی و محمد قهرمان و غلامرضا صاحبکار خوشم میآمد و هرگاه فرصتی دست میداد که برای قدسی شعری بخوانم، از سر لطف، او به نقد و تصحیح آن میپرداخت.
شعر قدسی روان و ساده و در عین حال از ویژگیهای سبک هندی ملایم برخوردار است. اگرچه او در زندگی مبارزاتیاش و رفتن به زندان نتوانست به سرایش شعرهای غزلی (lyric) بپردازد، ولی همان اندازه که در بحبوحه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شعرهای غزلی را از خود به جا گذاشته، نشانه ذوق سرشار اوست. به گفته استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با اینجانب در چند سال پیش، وی در سرایش شعر موفق بوده است. به هر رو، قدسی مانند برخی از هواداران سبک هندی، شعر پیچیده و دور از ذهن نمیسرود.
طبیعی است که با اعتقادات انقلابی و آزادیخواهی برخاسته از باورهای دینی و روشنفکری مذهبی، که با تأثیرپذیری از اندیشههایی مانند شادروان استاد محمدتقی شریعتی مزینانی و دیگران در خراسان شکل گرفته بود، وی در پارهای از سرودههایش این گرایشهای ملیدینیانقلابی را بازتاب داده است. از ویژگیهای اخلاقی قدسی صراحت، یکرنگی و راستگویی او بود. قدسی شخصی بود نیکاندیش، نیکخواه و با همه تهیدستی، دستودلباز و اگر کاری از دست او برای کسی ساخته بود، بیدریغ انجام میداد. او شوخطبع، خندهرو، ملایم و در عین حال صریحاللهجه بود.
به خاطر دارم که در سالهای ۱۳۵۰-۱۳۴۹ که در مشهد دوران خدمت وظیفه را میگذراندم، در سمت افسر دژبان به خانه شخصی او رفتم در حالی که در زندان ارتش بود و پیامهای خانوادهاش را به وی میرساندم. قدسی را بیشتر در جلسه ادبی برگزارشده در خانه شادروان محمد قهرمان میدیدم و پس از آن انجمن ادبی فرخ در روزهای آدینه. در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ که در مشهد به کار قضاوت سرگرم بودم، ایشان از سوی آقای میناچی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت موقت، به سمت مدیرکل اوقاف خراسان منصوب شد.
تنی چند از کارکنان اوقاف صراحت و تعهد کاری او را تاب نیاوردند و علیه او شوریدند و دست به اعتصاب زدند. پرونده شکایت این عده از مرحوم قدسی در دادسرا مطرح و به اینجانب ارجاع شد. خبر رسید که کارکنان در ادارهکل آماده اعتصاب و ترک کار علیه ایشاناند. من بلافاصله به آنجا رفتم و با سخنرانی در میان آنان و وعده رسیدگی دقیق به خواستهشان، آنان را به سر کار و ترک اعتصاب فراخواندم که انجام شد.
پس از رسیدگی، مشخص شد تخلف و بزهی متوجه ایشان نیست و فقط سختگیری در برخی از کارهای اداری و ناآشنایی به اصول اداری انجام گرفته بود. در نتیجه، برائت ایشان را از عنوانهای انتسابی در پی داشت.
نگاهی به بینش و منش غلامرضا قدسی، ادیب مبارز و یکی از دوستان نزدیک رهبر معظم انقلاب