صنعت رمزارز در ایران، بهعنوان یکی از حوزههای نوظهور، با چالشها و فرصتهای متعددی روبهروست. در ماههای اخیر مسدودشدن درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارزی و محدودیتهای اعمالشده بر پرداختیارها، این صنعت را با شوک درخورتوجهی روبهرو کرده است. در این یادداشت به بررسی عمیقتر این مسئله، تحلیل جوانب مختلف آن و پیشبینی سناریوهای محتمل درباره آینده رمزارز در ایران میپردازیم.
ممنوعیت ارائه خدمات پرداخت از سوی پرداختیارها به صرافیهای رمزارزی از ابتدای دیماه، زلزلهای برای این اکوسیستم بود که در عین حال با اصلاح ساختارهای معیوب و برپایی دوباره میتواند به اعتباربخشی و شفافیت در این حوزه کمک کند.
نکته اولی که باید به آن توجه کرد، این است که دولت میخواست با بستن این درگاهها رشد قیمت تتر را کنترل کند که موفقیتی از این اقدام نصیبش نشد و تتر به رشد خودش ادامه داد و حتی وارد بازار سیاه شد و در بازار با قیمتهای بیشتر معامله شد. درحقیقت بستهشدن درگاهها به کنترل قیمت دلار و تتر کمکی نکرد. اما نکته مهم دیگر این است که از طریق این صرافیهای ارزهای دیجیتال روشهای جدید کلاهبرداری در حال شکلگیری بود که سرمایههای مردم را تهدید کرد.
داستان این بود که برخی افراد که با کلاهبرداری و اسکم رمزارزهایی را تملک کرده بودند، در دیوار آگهی میدادند و افرادی را استخدام میکردند و به آنها می گفتند به ازای هر 20میلیون تومان که به حساب آنها واریز و توسط آنها نقد شود، مبلغ مشخصی دستمزد خواهند گرفت و این موضوع خیلی باب شده بود.
با بستهشدن درگاهها، قانونهایی به صرافیهای ارز دیجیتال ابلاغ شد که از غیرمتمرکزبودن بازار کریپتو کاست، ولی درنهایت شفافیت بازار را بیشتر کرد. به نظر میرسد با این اقدام، هم کسبوکارها به شکل منطقیتری کار کنند، هم مردم اعتماد بیشتری به این بازار پیدا کنند و هم فرصت سوءاستفاده افراد کلاهبردار سلب شود. میتوان گفت کنترل قیمت دلار فقط بهانهای بوده است تا دایره قانونگذاری در این حوزه گستردهتر شود. البته با توجه به فراگیرشدن رمزارزها و لزوم شفافشدن معاملات، این امر نه در ایران، بلکه در کشورهای دیگر هم در حال انجام است.
درحقیقت این محدودیتها در کوتاهمدت باعث ایجاد مشکلات فراوانی شدند، اما در بلندمدت میتوانند به شفافیت و نظارت بیشتر در این صنعت منجر شوند. هماکنون مذاکراتی برای بازگشایی درگاههای پرداخت با شرایط جدید در حال انجام است. این فرصت جدید میتواند زمینه را برای رشد و توسعه پایدار این صنعت در ایران فراهم کند؛ البته اگر بهدرستی مدیریت شود.
درنهایت بازگشایی درگاهها با اعمال مقررات دقیقتر و شفافیت بیشتر، به نفع بازار رمزارز خواهد بود. این امر میتواند به جذب سرمایهگذاران خارجی و افزایش اعتبار صنعت رمزارز ایران در سطح بینالمللی منجر شود. در این حالت، صرافیهای بزرگتر و معتبر، با تطبیق سریعتر با قوانین جدید، میتوانند جایگاه خود را در بازار تثبیت کنند؛ هرچند در کوتاهمدت موانع و محدودیتهای جدید بازار رمزارز را با رکود بیشتری روبهرو خواهد کرد.
درمجموع، آینده صنعت رمزارز در ایران به میزان زیادی به نحوه مدیریت این تغییرات و انطباق فعالان این حوزه با الزامات جدید بستگی دارد. نظارت دقیقتر و شفافیت بیشتر، میتواند گامی روبهجلو باشد، اما باید به این نکته توجه کرد که این مقررات نباید به گونهای باشد که باعث خفهشدن نوآوری و رقابت در این حوزه شود.
سایه و روشن بازار رمزارز در ایران با چالشها و فرصتها ادامه دارد و باید منتظر ماند و دید آیا بازگشایی درگاهها به فرصتی بزرگ برای این صنعت تبدیل خواهد شد یا تغییر معادلات رمزارزی فقط یک مسکن موقت برای مشکلات موجود است.